کبوتر ایرانی‌ در کانادا

اصول علمی پرورش و مدیریت کبوتر بلندپرواز ایرانی

کبوتر ایرانی‌ در کانادا

اصول علمی پرورش و مدیریت کبوتر بلندپرواز ایرانی

بررسی کامل تر اصلاح نژاد از طریق همخونی

دوستان و یاران گرامی‌ سلام.


بنا‌ به درخواست دوست عزیزم سعید از کهنوج و تعدادی دوستان گرامی‌ که مایل به فاش شدن نامشان نبودند.  قسمت‌های مهم مقاله حسین عزیز از اصفهان را که در قسمت نظرات بود به روز می‌کنم تا بقول سعید جان در قسمت نظرات مدفون نگردد. در این مقاله ایشان به صراحت و بدون سفسطه گری  روش طبیعی همخونی را که برای میلیون‌ها سال باعث بقای نسل‌های مختلف حیوانات شده است را بیشتر باز میکنند.


در اینجا جهت آرامش بخشیدن به افکار دوستان عزیز و آوردن لبخند بر لبانشان قبل از به روز کردن این مقاله، مطلبی را که یکی‌ از دوستان جهت مزاح بیان کردند بازگو می‌کنم.  یک روز با یکی‌ از دوستان در مورد همخونی تبادل نظرمیکردیم که ایشان از بنده پرسیدند: "میدونی‌ چرا ازدواج فامیلی خوب نیست؟"  گفتم:" نه‌ ، چرا؟"  گفت: چون نهایتا باعث طلاق می‌شه."


ضمن تشکر از دوستان عزیز نظرتان را به این مقاله جلب می‌کنم. پیروز و مؤید باشید.



مدتی است بحث همخونی در وبلاگها مجددا مطرح شده و بر خود لازم دانستم پاره ای مسائل را در این خصوص توضیح دهم. همخونی موافقان و مخالفان خودش را دارد و هر کدام استدلالهایی ارائه می نمایند و سعی در اثبات نظر خود دارند. بیایید نگاهی بیاندازیم به مهمترین دلایلی که مخالفان همخونی بیان می کنند و آنها را بررسی کنیم. این شبهات به شرح زیرند:

1- همخونی باعث ایجاد ناهنجاری های ژنتیکی می شود.


توضیح: ببینید ناهنجاری ژنتیکی هم در آمیزش خویشاوندی (همخونی خودمان) وجود دارد هم در آمیزش غیرخویشاوندی. در آمیزش غیرخویشاوندی فراوانی اش حدودا دو تا دو و نیم درصد است. در همخونی این رقم به حدود 5 درصد می رسد یعنی احتمال بروز ناهنجاری ژنتیکی در همخونی دو تا دو و نیم برابر می شود. با این حال درصد این پیشامد بسیار کوچک است و آن هم به دلیل بروز ژنهای زیان آور مغلوب به صورت هموزیگوت است. خب این مساله ضعف های ژنتیکی کبوترمان را نشان می دهد و جوجه های معیوب مسلما جزو حذفی ها قرار می گیرند. جوجه های سالم هم بخاطر عملکرد ضعیفشان حذف می شوند. اصلا در همخونی شما باید در هر زمانی آماده برخورد با جوجه های مشکل دار باشید و آنها را از گردونه تکثیر خارج کنید. چرا می گویند همخونی سالیان دراز به طول می انجامد؟ با یکی دو نسل که شما نمی توانید خالص سازی به وجود بیاورید. صبر و حوصله می خواهد و یک برنامه بلند مدت. اصطلاحی هست به نام "استراتژی اصلاح نژاد". استراتژی یعنی طرح و برنامه بلندمدت برای رسیدن به هدفی خاص. نگفتند تکنیک اصلاح نژاد. نگفتند تاکتیک اصلاح نژاد. شگرد نیست، یک برنامه بلندمدت و هدفدار است. ضمنا عمل گلچین کردن در همخونی به شدت سختگیرانه اعمال می شود و شما با چندین بار جوجه کشی شاید یک جوجه دلخواه بدست آورید آن هم نه به خاطر ضعف شیوه همخونی بلکه به خاطر احتمالات است. وقتی شما مثلا 25% شانس موفقیت دارید یعنی در محتملترین حالت از هر 4 جوجه یکیشان مطلوب خواهد بود. حالا شاید این یک جوجه همان اول بدست آید (مثلا در 2 ماه ) شاید هم ده تا جوجه بگیرید تا به آن جوجه برسید (یعنی در 2 سال). قرار نیست همه جوجه های همخون خوب از آب در بیایند. کسی هم منکر این مساله نیست.



2-جوجه های همخون اکثرا به سن بلوغ نمی رسند و از بین می روند.


گفتیم که همخونی باعث بروز ژنهای مغلوب (مطلوب یا نامطلوب) در فنوتیپ (خصوصیات قابل مشاهده) کبوترمی شود. افزایش میزان مرگ و میر جنینی و تلفات در مراحل اولیه زندگی که در اثر هم خونی دیده می شود بیان کننده هموزیگوت شدن ژن های مغلوب در اثر همخونی می باشد. این موضوع سالهاست که مقبولیت همگانی یافته است.


یکی از دوستان می گفت من همخونی را تجربه کردم و مشاهده کردم که اکثر جوجه هایم به سن بلوغ نرسیدند و تلف شدند بخصوص در جوجگی. خب این به دلیل وجود ژنهای کشنده به صورت مغلوب در کبوتران اولیه است. اگر می خواهید از همخونی سریعتر نتیجه بگیرید باید از کبوتران استثنایی و آس (تک و بی نظیر) استفاده کنید نه هر کبوتری که صرفا پرش بالا داشته باشد. این کبوتران آس ترکیب ژنی خوبی دارند و سریعتر شما را به مقصود می رسانند. به این کبوتران اصطلاح "سوپرکبوتر" داده اند. البته این تقصیر شما نیست که این اتفاق ها برایتان می افتد چون در ایران چیزی به نام شجره نامه کبوتر ندارید. در استراتژی اصلاح نژاد یک سری مسائل باید رعایت شود. یکی از انها "ثبت انساب" (Breeding Registery) است. یعنی برای اصلاح نژاد باید از کبوترهایی استفاده کنید که شجره نامه داشته باشند. اجداد کبوتران به‌طور کامل و در جزئیات باید شناخته شده باشند و این منحصراً شرط اساسى رسیدن به هدف موعود است. هر پرنده اصلاح نژادى با یک شماره دائمى شناسائى می شود و بایستى وارد دفتر ثبت انساب یا کامپیوترتان شود.


http://iranianpigeonsincanada.blogsky.com/1391/08/18/post-20/


هویت حیوان بایستى ثبت شده و عملکرد آن مورد پایش قرار گیرد تا بتوان کارائى حیوان را از نقطه‌نظرات مختلف افزایش داد و در عین حال، تنوع ژنتیکى هم حفظ گردد. تلاقى همخون حیوانات بدون اطلاع از شجره‌نامه و انساب، یک بازى کورکورانه و بیهوده بوده و سزاوار نیست که اصلاح نژاد نامیده شود و ممکن است باعث اثرات سوء ناشى از همخونى شده و نتایج مهلکى در پرورش جوجه ها داشته باشد.


پیشکسوتان قدیمی که سالهای سال یک نژادی را پرورش می دادند گاهی می آمدند کبوتری از نسل فلان پیشکسوت را با کبوتران شناخته شده خودشان تن می کردند و می شدند سرسلسله نسلی جدید و برتر. پس اطلاع از دودمان کبوتر خیلی به ما کمک می کند که بفهمیم به چه جهتی حرکت کنیم.


یک مثال دیگر: شخصی را در اصفهان می شناسم که سالهاست کبوترانش از صبح تا غروب می پرند ولی ذات کبوترانش ضعیف است و به راحتی هرز می نشینند. وی برای اصلاح نژاد کبوترش با شناخت کاملی که از نسل کبوترانش و نقاط ضعف و قوت آنها دارد باید خونی جدید را وارد کبوترانش کند. یعنی با هدف حذف یک صفت بد (ذات ضعیف) می تواند کبوترانش را با کبوترانی که آن صفت در آنها نقطه قوت است (کبوتر خوش ذات) ترکیب کند و چندین جوجه بکشد تا از بین جوجه های حاصله جوجه ای با ترکیب ژنی مطلوب پیدا شود. بعد برای تثبیت آن ترکیب ژنی از همخونی استفاده کند و آن کبوتر را با جوجه و نوه و نتیجه اش جفت بدهد (جفت انداختن ردیفی) تا به نسلی برتر از کبوتران اولیه دست پیدا کند. روش های دیگری هم وجود دارد که در ادامه توضیح خواهم داد.


3- عملیات همخونی که آقای علیزاده انجام داده اند چه نام دارد و آیا صحیح است؟


عبارتی هست به نام "پرورش لاین" و "تلاقی دو لاین". در این روش دو لاین کبوتر که به روش همخونی خالص شده اند را با هم تن می کنند و نسلی به وجود می آید که همخون نیستند و "سوپر کبوتران" زیادی در این نسل پدید می آیند (پدیده هتروزیس). این همان کاری است که ایشان انجام داده. البته ایشان خالص سازی را کامل انجام نداده اند و برای یک نسل جلو رفته اند.  پرورش لاین شکلی از پرورش خویشاوندی است که درآن سعی می شود توارث یک جد یا یک لاین از اجداد در افراد لاین متمرکز شود. مثال: چنانچه دارای نر بسیار ارزشمندی باشید می توانید از طریق آمیزش غیرخویشاوندی آن  نر را در بهبود گله مشارکت  دهید و جوجه های وی و احتمالا در نسل بعد هم ارتقا وجود خواهد داشت، اما به دلیل پراکنده شدن خصوصیات در هر نسل، طی نسلهای بعدی مشارکت تا حدودی از هم پاشیده و تقلیل می یابد و هیچ یک از فرزندان مشابه وی نخواهند بود. بنابراین با بهره گیری از یک سیستم خویش آمیزی خاص میتوان تفرق صفات یک حیوان نر بسیار عالی را تا حدودی خنثی نمود و رابطه خویشاوندی فرزندان نسل بعد را با همان حیوان نر در سطح قابل قبولی حفظ کرد. این سیستم آمیزشی خاص به پرورش لاین مشهور است. پرورش لاین شکل ویژه ای از همخونی است اما در پرورش لاین، خویشاوندی افراد نسبت به یک جد بخصوص حفظ می شود. همخونی بر خلاف پرورش لاین سیستم آمیزشی است که در آن والدین خویشاوند را تن می کنند بدون اینکه تلاش ویژه ای برای افزایش خویشاوندی جوجه ها (و نتاج بعدی) نسبت به یکی از اجداد بخصوص در شجره صورت گیرد. پرورش لاین، جفت ژنهای هتروزیگوت یک جد را در نتاج (جوجه های) همخونش هموزیگوت تر می کند. به علاوه پرورش لاین این احتمال را که نتاج هم لاین دارای ژنهای مشابه با جدی باشند که پرورش لاین در جهت آن اعمال می گردد افزایش می دهد.اگر این جد دارای ژنهای مطلوب زیادی باشد به احتمال زیاد نتاجش نیز مشابه این ژنهای مطلوب راخواهند داشت.


اغلب اصلاح گرها پرورش لاین را نسبت به پرورش خویشاوندی ترجیح می دهند چرا که پرورش لاین به شدت پرورش خویشاوندی نیست. وقتی سیستم پرورش لاین بکار می رود توارث حقیقی افراد برجسته در شجره متراکم می شود. به طور کلی وقتی پرورش لاین اعمال می شود پدری با دخترهای خودش جفت نمی شود ولی آمیزش برادران و خواهران ناتنی در میان نتاج این پدر صورت می گیرد. شاید این بدان دلیل است که اصلاح گر می خواهد از همخونی شدید اجتناب کرده یا اینکه هنوز توان برتر جد مورد نظر را تشخیص نداده است. این سیستم پرورش موجب تثبیت برخی خصوصیات و مانع از توزیع نا مطلوب ژنها در کل جامعه می شود.

4-کبوتران همخون مقاومت کمتری نسبت به بیماریها دارند و با یک بیماری ساده تلفات بالا می دهند.


توضیح: زمانی گالیله کشف کرد که زمین به دور خورشید می چرخد. وقتی آن را بیان کرد محکومش کردند که تو به کتاب مقدس توهین کردی. آنها معتقد بودند زمین  مرکز جهان است و خورشید به دور زمین می چرخد. خب بندگان خدا چیزی را که می دیدند گردش خورشید از شرق به غرب بود و این نتیجه را گرفته بودند. مورد ما هم همینطور است.


درست است که این احتمال وجود دارد که یک بیماری به سرعت در کبوتران همخون رشد کند اما دلیلش چیز دیگری است. بگذارید با یک مثال ساده توضیح دهم. ببینید طبیعت برای بقای یک نژاد از پراکندگی ژنی استفاده می کند. فرض کنید شما برای از بین بردن سوسکهای خانه تان از حشره کش X استفاده می کنید. 95% سوسکها می میرند اما 5% آنها به خاطر ژنتیک متفاوت و مقاومت طبیعی که دارند زنده می مانند و تکثیر می شوند. اگر چند  بار حشره کش X را استفاده کنید حالا دیگر نسلی مقاوم به آن ایجاد می شود که دیگر حشره کش X روی آنها اثری ندارد و باید به سراغ حشره کش Y رفت. اگر این حشره کش هم زیاد استفاده شود نسلی از سوسکها مقاوم به حشره کش X و Y پدید می آیند. خب اگر خزانه ژنتیکی سوسکها شبیه به هم بود با اولین حشره کشی همشان از بین می رفتند و نسلشان برداشته می شد.


کبوتران همخون دارای خزانه ژنی مشابهی هستند. پس اگر والدین آنها در برابر یک بیماری خاص مقاومتشان کم باشد همشان به طور مشابهی در خطر قرار می گیرند. چرا؟ چون تنوع ژنتیکی کمی دارند. ولی این دلیل بر رد همخونی نیست. ببینید الان ما مرغ بومی داریم و مرغ صنعتی هم داریم. مرغهای صنعتی همه ژنتیک نزدیک به هم دارند و ممکن است با وجود رسیدگی و استفاده از واکسنها و داروهای مختلف، با یک بیماری مرغهای بسیاری تلف شوند اما مرغهای بومی با وجود پرسه زدن در محیطهای بسیار آلوده، سیستم ایمنی بسیار بالایی دارند. الان بحث هایی در محققان اصلاح نژاد مرغ هست که می خواهند مرغ های صنعتی را با بومی ها تلاقی دهند و برای افزایش توان سیستم ایمنی مرغهای پربازده صنعتی از آن استفاده کنند. این نکته را هم باید اشاره کرد که به خاطر مزایایی که مرغ صنعتی دارد (مثلا قابلیت تخمگذاری بالا یا رسیدن به وزن یک و نیم کیلو در عرض فقط 30 روز) نمی توان از آنها دست برداشت و به جایشان مرغهای بومی را صرفا به خاطر تلفات کمتر به مرغداریهای صنعتی برد. با چند برابر شدن جمعیت جهان در قرن بیستم و محدود بودن منابع و امکانات مجبوریم از نژادهای اصلاح شده و پربازده تر استفاده کنیم.


یک نکته دیگر این است که صدها سال است کبوتران همخون در اروپا پرورش داده می شوند اگر اینها کبوترانی ضعیف در برابر بیماری باشند نباید تا به حال نسلشان باقی می ماند. نکته اینجاست که کبوتردار باید قبل از اقدام به مبحث اصلاح نژاد که بحثی سنگین و حرفه ای است از اصول اولیه نگهداری و پرورش کبوتر آگاهی کامل داشته باشد و دانش خوبی از بیماریها و درمان آنها داشته باشد. ایراد از همخونی نیست. حتی شما ممکن است در همخونی هدفتان صرفا بالا بردن مقاومت و ایمنی کبوتر باشد.


5- آیا همخونی در انسانها آن قدر نتایج بد داشته که بالکل باید آنرا مردود دانست؟


در پایان باید عرض کنم در انسانها هم همخونی انجام شده و می شود. بالاترین نرخ ازدواج فامیلی در ایران است و شاید خود شما هم محصول همخونی دور باشید. درست است که ازدواجات فامیلی احتمال بروز بعضی بیماریهای ژنتیکی را افزایش اندکی می دهد اما نتایج خیلی خوب هم وجود داشته. نمونه اش خود من که پدر و مادرم پسرخاله و دخترخاله هستند. بنده با اینکه پدرم کارگری کم سواد و مادرم سیکل بوده اما بحمدا... ارشدم را با کسب رتبه ممتاز در کنکور سراسری دولتی گرفته ام. در ورزش دو استقامت تا به حال در 6 مسابقه شرکت کرده ام و در همگی رتبه ممتاز کسب نموده ام و دریک رشته ورزشی فکری هم مقام سوم کشوری در المپیاد ورزشی دانشجویان داشته ام. نه فقط من بلکه خیلی ها مثل من وجود دارند.


پس بیایید نادانسته و بی جهت دست به رد همخونی نزنیم. اصلاح نژاد بدون همخونی اصلا معنا نمی دهد و مثل شیر بی دم و یال و کوپال است. شما ابتدا یک کتاب از ژنتیک و اصلاح نژاد دام بخوانید بعد با اطلاعات کافی بیایید بگویید به این دلیل همخونی بد است و جواب نمی دهد ولی نه صرفا بر مبنای چند تجربه ناموفق که ناقص اجرا شده اند. چرا ما میخواهیم چرخ را از نو اختراع کنیم؟ چرا میخواهیم خودمان تمام قوانین همخونی را کشف کنیم؟ در کتابها و مقالات اصلاح نژاد، بسیار موارد مفیدی هست که نیاز ما را به امتحان دوباره از بین می برد.


ضمنا یک نکته هم به دوستانی که همخون جفت انداخته اند بگویم. امروزه یک شخص علمی و متخصص در زمینه اصلاح نژاد فکر می کند که خیلی چیزها را نمی داند و باید تلاش کند یاد بگیرد و در این مورد سخنی داریم که می گوید:


“A little knowledge is a dangerous thing”


اطلاعات کم گاهی می توانند واقعاً برایتان گران تمام شوند چرا که با اعتماد به نفس شروع به اقدام درباره موضوعی یا ادعایی می کنید اما غافل از اینکه کسانی در این میان هستند که صد برابر شما در این باره می دانند اما هیچ وقت چنین ادعایی نمی کنند چون آنها می دانند که خیلی چیزها را نمی دانند و به عبارتی احساس جهالت می کنند. نویسنده ای می گفت "علم در من احساس حماقت ایجاد کرد". در عین حال که احساس حماقت داریم تلاش می کنیم که خودمان را به سمت ناشناخته ها بکشانیم. ضمنا تحقیق علمی چیزی هست که ما نمی دانیم نتیجه چه می شود. آن دوستی که دنبال مقالات ضدهمخونی می گردد برای توجیه عقایدی است که از قبل دارد و نتیجه را از قبل تعیین کرده. این کار ایشان تحقیق علمی نیست بلکه وقت تلف کردن است.


و مهمترین شبهات و سوال در مورد همخونی:


6- همخونی باعث ارتقای ساعت پرواز نمی شود حتی یک ساعت.


بله درست است. همخونی به طور مستقیم باعث ارتقای ساعت پرواز نمی شود اما با استفاده از همخونی (صحیح تر بگویم با استفاده از اصلاح نژاد) می توان ساعات بالاتری در مسابقات بدست آورد!!! چگونه؟ آیا این تناقض نیست؟


خیر توضیح خواهم داد. ببینید وقتی سراغ کبوتران برنده در مسابقات (یا کبوتران استثنایی ته لیست خودمان) می رویم می بینیم که:


(الف) اینها زاده همخونی نیستند. (ب) معمولا پدر و مادرشان هم سوپرکبوتر نیستند. (ج) حتی گاهی پدر و مادرشان کبوتران متوسطی بوده اند. خب می آییم و از این کبوتر قهرمان جوجه می گیریم. انتظار داریم با آن همه نتایج خوب که کسب کرده حتما جوجه عالی به ما بدهد. اما مشاهده می کنیم که جوجه ها آن چیزی نمی شوند که انتظار داشتیم و قهرمان نمی شوند (یعنی همان جمله ب دوباره اتفاق می افتد). پس نمی توانیم کیفیت این کبوترها را حفظ کنیم. دلیل چیست؟ دلیل این است که ژن های پرش این کبوتران خالص نیستند و هتروزیگوتی دارد و ممکن است جوجه هایش یک در میان خوب و متوسط در بیایند. روش سنتی در اینجا راه چاره ای نخواهد داشت و متوقف می شود. هر چقدر هم جفت خوبی را با آن سوپرکبوتر تن کنید (مطابق روش بهترین به بهترین یا best to best که در ایران رایج است) غالبا جوجه هایش افت کیفیت خواهند داشت. راه حل چیست؟ همخونی. همخونی (به خصوص روش پرورش لاین) می تواند ژنهای مفید این کبوتر را در برخی جوجه هایش هموزیگوت تر و خالص تر کند. روش جفت انداختن خطی هم امکانپذیر است و ترکیب ژنتیکی جوجه ها را مرتبا به کبوتر اصلی شبیه و شبیه تر می کنیم. تفاوت این دو روش آن است که جفت انداختن ردیفی همخونی هایش شدیدتر و پرورش لاین همخونی هایش ملایم تر است. حال می توان با به وجود آوردن 2 لاین همخون (که همگی خالص شده اند و ژنهای معیوبشان حذف شده) می توانیم برای تولید کبوتر مسابقه ای عالی (ته لیستی) این دو لاین را با هم تلاقی بدهیم. نتیجه کبوترانی می شود که چون پدر و مادرشان ژنهای خالصی داشته اند و با آمیزش غیرخویشاوندی و غیرهمخون تن کرده ایم انتظار داریم کبوتران سوپر از دل اینها بیرون بیاید و قطعا این اتفاق خواهد افتاد. پس ما موفق به تثبیت ژن پرش بالا (مثلا 14 ساعت) شده ایم.


خلاصه آنکه همخونی در بهترین حالت سعی دارد جلو افت ساعت را در جوجه های یک سوپرکبوتر بگیرد نه اینکه در این جوجه ها ساعتی بر ساعت کبوتر قهرمان بیفزاید. شما وقتی ژن 14 ساعت پرش را تثبیت کردید و آن را تکثیر کردید می توانید در مسابقات با همین کبوتران مجموع ساعات بالاتر کسب کنید و برنده شوید. و آن وقت در دنیا نمی آیند بگویند کبوتر بلندپرواز ایرانی بین 8 تا 12 ساعت می پرد وانشا ا... خواهند گفت بین 12 تا 15 ساعت (یا بیشتر) می پرد و این رویاپردازی نیست یک واقعیت است و امکانپذیر است و افتخاری خواهد بود برای جامعه کبوتردار ایرانی که قرنهاست سختی های بسیار کشیده و عمر و مال و زندگیشان را بذل این رشته نموده اند. همه ما کبوتران بسیار استثنایی در ایران دیده ایم یا از منابع موثق شنیده ایم ولی چه بر سر این ژن های عالی پرش آمده؟ این کبوتران مثل ستارگانی هستند که یکبار می درخشند و بعد به تدریج خاموش می شوند و کسی نمی آید آنها را تثبیت و اصلاح نژاد کند. فکر می کنید که کبوتر ایرانی ای وجود ندارد که به پای تیپلر برسد؟ خیر وجود دارد و خیلی هم سرتر از تیپلر است ولی گوهرشناس قابلی می خواهد که این گوهرها را از درون سنگها بیرون آورده و آن را با فنون مناسب صیقل و تراش دهد تا زیبایی اش چندبرابر شود و گوهرهای دیگری از این گوهر اولیه بدست آورد.


دوستان عزیز، سخن آخر: سعی کنید اطلاعاتتان را از همخونی افزایش دهید و با علم کافی نسبت به اصلاح نژاد و با مهارت کافی در مدیریت گنجه و با داشتن کبوتران اولیه خوب دست به این اقدام بزنید تا انشا ا... نتایج رضایتبخش بگیرید.
موفق و منصور باشید.

نظرات 97 + ارسال نظر
عادل شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 03:51 ب.ظ

بادرود خدمت حمید عزیز واقا مجید وبازدیدکنندگان گرامی در مورد هم خونی اول اینکه ان چیزی که من تا بحال مشاهده کرده ام از قدیم همه ی عشقباز های قدیمی اینکارو گناه می دانستند واصلا مباردت به انجام اینکار نمی کرده ونمی کنند البته فامیل های دور تن می کنند ولی پدر با دختر ومادر باپسر نه بنده خودم تجربه ای که در مورد همخونی تقرببا مشابه جدول شما بودچند سال پیش انجام دادم بدین صورت که پدر بزرگ رو با نوه اش تن کردم که یه جوجه داد بسیار خنگ شاید بشه گفت کند ذهن که حذف شد بعد همان کبوتر نر را بانسل سوم یا همان نتیجه را با جدش یعنی پدر برزگ مادرش تن کردم که حاصلش شد سه جوجه یکی از جوجه ها به قدری زشت شد که همان اول حذف شد دو جوجه باقیماندیکی نر شد ودیگری ماده که انصافا ماده که بر خلاف والدین که بسیار زیبا بودند کمی زشت بود ولی با این که جوجه بود ولی تیر ماه خوب می پرید که متاسفانه بر اثر بیماری مرد وماند یک کبوتر نر که سال اول نسبتا خوب بود که قلم شد به خاطر اینکه پدرش هم مرده بود من سال بعد با مادر بزرگش تن کردم که دوتا جوجه داد یکی قوش خور شد وماند یه جوجه که بد نمی پرید حالا من بودم دوتا کبوتر همخون کبوتر نر بعد که راهش اندختم چیزی نشد برای همین ردش کردم وجوجه ی همین نر هم می پریدولی بعد چند ساعت مثل خول ها روی هر بومی که فاصله ی زیادی هم با بوم ما داشت هرز می کرد بعضی وقتها شب هم نمی امد برای همین رد شد . به همین خاطر دیگر اقدام به همخون تن کردن نکردم اما سوال بنده امسال یک نر زاغ با یک ماده قرمزی تن کردم که دوجوجه داد که یکی از جوجه ها همانند مادرش مایه پر بود که همان جوجه گی ساعت های خیلی خوبی اورد وقلم شد وبعدقلم در پرش های پاییزه در پرش سوم و چهارم سنگین پریدکه جا خواب شد البته بدون بازی اما جوجه ی دیگری ابتدا چیزی نبود بعد از اینکه از لک درامد رفته رفته بهتر شد ولی نه همانند جفت دیگرش متاسفانه پدر این جوجه ها تلف شد برای همین جوجه ای که عالی پریده برای حفظ نسل می خواهم مایه کنم که خصوصیات جوجه نر بسیار خوش استیل وزیبا مایه پر بی بازی خوش سو وبه رنگ قرمزی .ماده که مادر این کبوتر نر هست دارای خصوصیات بی بازی مایه پر خوش استیل بسیار باهوش وهمیشه جز کبوترهای اخری بوده وبه رنگ قرمزی میباشد . چون دوست دارم کبوترانی بسازم مایه پر خوش سو پرشی تقریبا همه ی موارد را این نر وماده دارن ایا این دو را با هم تن کنم یا نه ؟ چقدر احتمال دارد که جوجه های همخون حاصله همانند والدین شوند ؟حد اقل باید چه تعداد جوجه کشی کرد تا به نتیجه رسید ؟ یاد مثال ( صد بار بدی کردی نیکی چه بدی داشت که یکبار نکردی ) افتادم برای همین قصد دارم اگر شما صلاح بدانید این دو را با هم تن کنم وبعد درمورد شیوه ی شما اظهار نظر کنم چون روش همخونی شما بسیار جامع وعلمی به نظر می رسد که من کسی را ندیدم روش شما را با تمام جزئیات انجام دهد وقصد هم ندارم قصاص قبل جنایت بکنم بنابراین اگر شماصلاح بدانید این کار را با روش مورد نظر شما انجام دهم. باسپاس فراوان

زکریا شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:54 ق.ظ

باسلام و تشکر از سایت جذابتان،ماده هفت ساله ای دارم که از پارسال با هر نری تن میکنم ،ظرف کمتر از یک هفته تخم گذاری میکنه ولی تخمها به هیچ وجه به جوجه تبدیل نمیشن و کاملا روشن میمونن.این ماده از جوجه های خودمه و از نژاد کله خالدارهای تهرانی هستش.دامپزشک هم نشون دادم گفت که آناتومی کاملا سالمی داره.تا پارسال هر بهار 2 جفت ازش جوجه برمیداشتم .اینم بگم که از تیر یا مرداد همه ساله تا فروریدین سال بعد سوا و بدون جفت نگه داری شده.شهرمون هم اردبیل هستش که هوای سردسیری داره.امسال هم 2 هفته پیش جفت انداختم ولی متاسفانه تخمها تبدیل به جوجه نشدن. ممنون میشم اگه کمکم کنین.

زکریای عزیز سلام

بنظر بنده این ماده شما هیچ ایرادی ندارد. مشکل میتواند امومل خارجی‌ باشد. ۱- بدلیل کوچکی جا نتواند درست جفت بخورد. ۲- بدلیل سن نتواند درست روی تخم‌ها بخوابد ۳- به دلیل دیدن نر اصلی‌ و قدیمی‌ تر با نر جدید جفت نخورد. ۴- به دلیل مناسب نبودن جا تخمی (کلک) تخم‌ها خراب میشوند.

حال خودتان با توجه به شناختی‌ که دارید ببینید که اشکال از کجاست. در ضمن تقویت بیشتر لازمه کبوتر‌های پیر است.

کوچک شما حمید

حسین - اصفهان جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:41 ب.ظ

دوست گرامی "برای حسین از اصفهان" که در وبلاگ گیله مرد کامنتی برایم گذاشته ای

در مورد شما 15 نکته را می خواستم تذکر بدهم:
1- دوست عزیز شما اسمی از خودتان ارائه نکردید و من نمیدانم آقا یا خانم هستید. شرط اول کامنت گذاشتن در همه وبلاگها نوشتن نام نویسنده است (اولین خطای شما).
2- بنده در "این" وبلاگ با موضوع اصلاح نژاد مطلب می نویسم. اگر می خواهید پاسختان را بدهم همین جا باید کامنت می گذاشتید نه در وبلاگی دیگر. اصرارتان در ادامه بحث در وبلاگی دیگر نشان می دهد به دور از مسائل علمی به دنبال حاشیه سازی هستید (دومین خطای شما).
3- در گفتگو رسم ادب این است که پاسخ سوالات طرف را داد تا بشود آن را "گفت"و"گو" نامید. کامنتی در آن وبلاگ گذاشتی من هم پاسختان را دادم و چند سوال پرسیدم که هیچکدام را جواب ندادید و الان مطالب دیگری عنوان می کنید. پس فقط حرف خودتان را می زنید و توجهی به سوالات و گفته های من ندارید. این سومین خطای شماست.
4- در گوگل وقتی سرچ می کنید و X نتیجه می آید این یعنی اینکه گوگل X صفحه را در این رابطه پیدا کرده، و در تئوری بانکهای اطلاعاتی به اینها رکورد (Record) می گویند. X رکورد، X مطلب، X نتیجه، X صفحه، X مورد، X آیتم، همه به یک معنی هستند پس اینقدر روی بحث بی ارزشی مثل این مورد زوم نکنید (این چهارمین خطای شماست).
5- وقتی می گویم گوگل 4300000 "رکورد" درباره همخونی پیدا کرده که 15 برابر بیشتر از تعداد "رکورد" در مورد بیگانه جفت زدن است شما کاری به اعداد ندارید و می گویید واژه "رکورد" درست نیست "مطلب" درست است؟ بعد هم آن را مقایسه پرتقال و گلابی می دانید؟ مثل اینکه اصلا در باغ نیستید. این هم خطای پنجم شماست.
6- شما n بار به من گفتید آقای "عقل کل". توهین و تمسخر شیوه پسندیده ای در گفتگو نیست (خطای ششم شما).
7- برادر من، شما که کبوترانت 4 روز پشت سر هم به راحتی 7 تا 9 ساعت کت می زدند به چه منظوری همخون سازی کرده ای؟ کبوتر 20 ساعتی هم که نمی خواستی. شما که کبوترانت همه چیز تمام بودند قصدت از همخونی چه بوده؟ به کجا می خواستی برسی؟ چی؟ تثبیت ژن پرش؟ مگر ژن پرششان تثبیت نبوده؟ مگر پرششان کم و زیاد می شده؟ مگر نقصی داشته اند؟ مگر همه چیز تمام نبوده اند؟ کبوتر همه چیز تمام که نیاز به "اصلاح" ندارد آنهم به روش مخاطره آمیز همخونی. این خطای هفتم شما.
8- شاید قصد تحقیق و پژوهش داشته ای که همخون کرده ای. می خواستی ببینی چه می شود؟ البته با توجه به اینکه "وجدان" را "وژدان" نوشته ای فکر نمی کنم پژوهشگر باشی و در این صورت پروژه پژوهشی همخون سازی شما لزومی نداشته و اشتباه بوده است. این خطای هشتم.
9- وقتی اشتباه از خودتان بوده، تحقیق نکرده و نادانسته با معلومات کم قدم در راهی پرخطر گذاشته اید چرا دیگران را مقصر می دانید؟ این خطای نهم.
10- عذاب وجدان نداشتن خطای دیگر شماست. چون اصلا نیازی به همخونی نبوده و به قول خودتان از ابتدا کبوترانتان اصلاح شده و شش دانگ بوده اند.
11- ژن معیوب عموما ژنی است مغلوب. 7 نسل که هیچ شاید 70 نسل هم منتقل شود و بروز نیابد. اگر ژنهای معیوب غالب بودند که به چند سال تمام موجودات بدنیا آمده کره زمین ناقص شده و می مردند. خطای یازدهم شما این است که فکر می کنید چون کبوترانتان شاهکارها می کردند پس ژن معیوب بینایی نداشته اند.
12- قبلا گفته ام همخونی شگفتی می آفریند. با همخونی نتایج عجیب و غریب (مثبت و منفی) می بینید. اما باید صبر و حوصله داشت و گاه سالها باید روی یک لاین تمرکز کرد تا جوجه های دلخواه حاصل شود. اما شما ظاهرا خیلی عجول هستید و می خواهید یکباره از همخونی نتیجه خوبش را بگیرید. فکر نکنم بیشتر از یکی دو مورد جوجه خراب گرفته باشید و بلافاصله از همخونی متنفر شده اید چون نتیجه شدیدا نامطلوب گرفته اید. عجول بودن شما خطای دوازدهم شماست.
13- من هیچ کجا ادعا نکرده ام که همخونی کبوتر 15 و 20 ساعتی درست می کند. گفتم سوپرکبوتران را با روش همخونی اصلاح نژاد می کنند و ژنهای استقامت بالا را تثبیت و در جوجه هایشان مرتبا خالص تر و خالص تر می کنند. الان هم همین را می گویم. نسبت دادن آن جمله غلط به من (از طرف آقای علیزاده و شما) خطای سیزدهم محسوب می شود.
14- به بنده توصیه کردید: "خواهشا تا کاری را خود شما نکرده اید به کسی نگویید که انجام دهد". من هم همین جمله شما را به خودتان می گویم. شما که پرورش لاین انجام نداده اید، شما که همخونی را به شیوه درست در پیش نگرفته اید، شما که همه راههای همخونی را تست نکرده اید پس مانع کسی هم نشوید که این کارها را به روش اصولی انجام دهد. چون تجربه ای در همه این موارد ندارید و ضمنا تئوری آن را هم نمی دانید پس بهتر است بی جهت آنها را نفی نکنید. این خطای چهاردهم.
15- شما در قضاوت راجع به من هم عجله کردید و از همان کامنت اول بنای تحقیر با عبارت "عقل کل" را نهادید. پس اینجا هم یک خطای دیگر کردید. سرجمع: پانزده خطا.

دوست عزیز حقیقتش من خودم هم ناراحتم که چرا اینقدر وقت روی موضوعی ظاهرا کم ارزش نهاده ام و جوابی به این بلندا خدمتت تدارک دیدم ولی صرفا به یک دلیل این کار را کردم آن هم اینکه دوستان عزیز ببینند متاسفانه ما کبوتردوستان گاها خطاهای زیادی داریم و خودمان هم متوجه نیستیم. همیشه قیافه حق به جانب نگیریم و خود را محور تمام عالم ندانیم. ضمنا شعار همیشگی ام را تکرار می کنم: "به همدیگر احترام بگذاریم".
پیروز باشید.

حسین - اصفهان چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ب.ظ

سلام آقای علیزاده - ونکور
دوست عزیز ما هر بار که با هم گفتگویی می کنیم مبحثی جدید توسط شما باز می شود که دنیایی مطلب پشت سر آن مبحث جدید وجود دارد. اما تا وارد بحث تخصصی تر می شویم ما را تنها می گذارید و می روید سر وقت موضوعی دیگر. خب وسعت اطلاعاتتان برای یک گپ و گفت دوستانه خیلی خوب و مفید است ولی در مباحث تخصصی به شرطی اطلاعات وسیع خوب است که عمق اطلاعات هم زیاد باشد. منظورم این است که دریایی نباشیم به عمق نیم متر.
در مورد موضوعی که گفتید که "دام را با علم جدید در DNA اصلاح می کنند نه همخونی" باید بگویم روشهای اصلاح نژاد دام دو بخش هستند:
1- اصلاح نژاد به روشهای کمّی و آماری
2- اصلاح نژاد به کمک مهندسی ژنتیک (ژنتیک مولکولی)
از سالیان قدیم اصلاح نژاد دام به روشهای کمّی (روش 1) انجام می شده و تا سال 1990 تنها همین روش مبنای اصلاح نژاد بود. در این روش ها متخصصان اصلاح نژاد ژنوتیپ حیوان را به عنوان جعبه سیاه فرض می کردند و انتخاب دام بر اساس فنوتیپ بود. این نوع اصلاح نژاد (که مبحث من در باب همخونی کبوتر همین نوع اصلاح نژاد بوده و هست) بر پایه یک سری اصول ژنتیکی استوار است. البته یکی از معایبش این است که اطلاعات‌ ژنوتیپ‌ حیوان بطور دقیق‌ قابل‌ ارزیابی‌نیست و از طریق‌ فنوتیپ‌ فرزندان و خویشاوندان‌ برآوردی از ژنوتیپ فرد بدست می آورند. مثال از کبوتر: وقتی جوجه یک زاغ، سرخ می شود می فهمیم که پیشینه و پشتش یک سرخ بوده و این گونه از فنوتیپ فرزند، ژنوتیپ والد آن را متوجه می شویم. این نوع اصلاح نژاد به علم آمار خیلی متکی است. یعنی از روشهای آماری بهره می گیرند تا هر چه بیشتر اثر عوامل محیطی بر عملکرد حیوان را کاهش دهند و اثر ژنتیکی را از آن جدا کنند. اما به هر حال این‌ روش ها ژنوتیپ‌ حیوان را ناشناخته‌ باقی‌ می‌گذارند.

امروزه دنیا با سرعتی باور نکردنی در علم پیش می تازد به طوری که در هر 8 دقیقه یک اختراع در جهان ثبت می شود. به نظرتان نیمه عمر علم چقدر است؟ حدود سه سال! یعنی هر 3 سال علم بشر دو برابر می شود یا به قول بعضی ها زیرورو می شود. خب در سال 1990 پیشرفتهای فوق العاده ای حاصل شد و ژنتیک مولکولی پا به عرصه گذاشت که در واقع انقلاب عظیمی در علوم زیستی بود و بسیاری ژنها شناخته شدند. علم‌ ژنتیک‌ ملکولی‌ در اصلاح‌ نژاد می‌کوشد با شناخت سیما و ساختار ژنها، نقش‌ دقیق‌ آنها را در تولید حیوان‌ شناسایی‌ و چگونگی‌ تغییراتشان‌ را در سطح‌ مولکولی‌ بررسی‌ نماید. نمونه اش ژنهای "بزرگ اثر" مثل همین ژن دوقلوزایی در گوسفند برولا (ژن FecB) شناسایی و ردیابی شدند. البته با شناسایی یکسری نشانگر (توالی شناخته شده از DNA که قابل توارث و ردیابی از نتاج به والدین باشند) و با تعیین ارتباط نشانگرها با فنوتیپ صفات کمی موفق شدند مناطقی از ژنوم را به عنوان لوکوس های موثر بر صفات کمی مشخص کنند. امروزه بیوتکنولوژی به کمک مهندسی ژنتیک آمده و با آن می توان مولکولDNA را به صورت دلخواه برش و اتصال داد. تحلیلگران می گویند قرن آینده قرن امپراطوری مهندسی ژنتیک است.
در روش 1 انتخاب‌ براساس‌ فنوتیپ است و در روش 2 انتخاب‌ به‌ کمک‌ نشانگر. نشانگرها جایگزین روشهای اماری نمی توانند باشند بلکه مکمل هم هستند پس روش‌ مناسب‌ ترکیب‌ اطلاعات‌ حاصل‌ از نشانگرهای‌ ژنتیکی‌ با روشهای‌ آماری‌ می باشد.
* * *
فرمودید: "همخونی و اصلاح نژاد دو مبحث از هم جداست و با هم ارتباطی ندارد". به شدت با این جمله تان مخالفم. اتفاقا ارتباط 100% دارند. همخونی ابزاری است برای اصلاح نژاد. چند سند می خواهید رو کنم؟ همین مثال ذرت خوب موردی هستش تا به شما ثابت کنم ذرت به کمک همخونی اصلاح نژاد شده آنهم 104 سال پیش. آن موقع که ژنتیک مولکولی نبود (ژنتیک مولکولی سال 1990 کشف شد). یعنی شما ادعا می کنید کل اصلاح نژاد با علم جدید در DNA انجام شده؟ پس با این حساب علم اصلاح نژاد قبل از سال 1990 وجود نداشته است!! نه عمو جان. اصلاح نژاد عمرش از عمر شما خیلی بیشتر است. ذرت را می دانم که 104 سال پیش اصلاح کردند.
توجه دارید که "همخونی" که می گوییم اصطلاح ما ایرانیهاست. ترجمه صحیحش آمیزش خویشاوندی است و لاینهای همخون را inbred lines می نامند. بفرمایید یک سری به این صفحه از ویکیپدیا بزنید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Maize
در این صفحه، بخش اصلاح نژاد (Breeding) را بخوانید:
Later breeding efforts included … hybrids made from selected inbred lines (G. H. Shull, 1909), and the highly successful double cross hybrids using 4 inbred lines (D. F. Jones ca. 1918, 1922)
ترجمه: در سال 1909 آقای Shull از لاینهای همخون ذرت (منظور لاینهای خالص شده ذرت می باشد) هیبرید گرفت.
در سال 1918 آقای Jones از 4 لاین همخون ذرت هیبریدهایی با دو تلاقی گرفت که بسیار موفقیت آمیز بود.
یک مقاله خیلی خوب هم هست به نام: "90 سال پیش، آغاز ذرت هیبریدی". مقاله در سال 1998 چاپ شده. این دیگه کامل کامل اصلاح نژاد ذرت را توضیح داده، آدرسش:
www.genetics.org/content/148/3/923.full.pdf
در این مقاله 6 صفحه ای، 15 جا کلمه Inbreeding آمده، 24 بار کلمه Inbred و 12 بار عبارت Inbred line آمده. مقاله Inbreeding in corn نوشته East, E. M., سال 1908 هم هست. اینها برای شما کافی نیست که قبول کنید ذرت به کمک همخونی اصلاح نژاد شده؟
در گوگل inbreeding maize را سرچ کنید ببینید چه مطالبی می آید:
Principles of Breeding Maize. Three Main Principles. Inbreeding; Hybridization; Heterosis.
* * *
یک موضوع دیگر: در روش سنتی اصلاح نژاد که من می گویم، گوسفند افشاری را با خودش اصلاح می کنند و گوسفند افشاری اصلاح شده به وجود می آورند اما در بیوتکنولوژی که شما اشاره کردید ژن دوقلوزایی را از گوسفند نژاد برولامرینو نیوزیلند که یک نژاد دیگر است به گوسفند افشاری انتقال می دهند. خیلی فرق دارد. این کجایش اصلاح نژاد گوسفند افشاری است؟ یعنی ویژگی ای که هیچ گوسفند افشاری عمرا نداشته است را با بیوتکنولوژی به او منتقل کنیم به کمک مهندسی ژنتیک. اینکه "اصلاح" نیست. اتفاقا به لحاظ علمی آن چیزی که شما گفتید اصلاح نژاد (breeding) نیست بیوتکنولوژی زیستی است و در زبان عامیانه به اشتباه آنرا اصلاح نژاد می نامند.
ان شاا... اگر روزی متخصصان علوم ژنتیکی و بیوتکنولوژی وارد مبحث کبوتر شدند آن وقت شاهد تحولی در کبوتران دنیا خواهیم بود و البته این تحول و افتخارش نصیب آنها خواهد بود نه ماها که هنوز اندر خم یک کوچه ایم و بر خلاف جهت حرکت دنیا، هنوز که هنوزه با همخونی به عنوان ابزار اصلاح نژاد مخالفت می کنیم.

حسین - اصفهان چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:41 ب.ظ

سلام خدمت دوست عزیزی که در وبلاگ گیله مرد "برای حسین از اصفهان" کامنت گذاشته ای،
لطفا یک نگاه بیاندازید به تصویر زیر:
http://www.axgig.com/images/36717692154323182666.jpg
دیدید؟ 4300000 رکورد یا مطلب به قول شما. "رکورد" یا "مطلب" فرقی نمی کند، عددش هم زیاد مهم نیست، مهم این است که اگر اینقدر همخونی مترادف است با نتایج بد چرا آنقدر محور تحقیقات اصلاح نژاد در دنیاست؟ این بار شما بگویید ما یاد بگیریم: کاربرد صحیح همخونی کجاست؟
بنده عقل کل نیستم لطفا اینقدر ما را بالا نبرید ما هیچ نیستیم.
فرمودید: "اولین چیزی که در کبوتر همخون ظاهر می شود مشکلات بینایی است". دوست من این مطلب کلیت ندارد و نمی توان آن را به عنوان یک اصل کلی قلمداد کرد و احتمالا نتیجه تجربه شخصی شما بوده. البته خوب است که نتایج تجربه تان را با ما در میان می گذارید. کبوترانی که احتمالا شما همخون کرده بودید و جوجه هاشان دچار مشکلات بینایی شدند متاسفانه حامل ژنهای معیوب در زمینه بینایی بوده اند و این عارضه با همخونی در آنها آشکار شده. اگر جفت اولیه شما ژنهای عالی استثنایی ندارند و ژنهای معیوب این چنینی هم دارند حق با شماست همخون نکنید. جفت اولیه شما مناسب همخونی نبوده از اینکار اجتناب فرمایید. به قول بچه های علوم دامی و اصلاح نژاد: جفت اولیه شما ارزش اصلاحی نداشته اند.
ضمنا همخونی باید هدفی داشته باشد. می توانم بپرسم هدف شما از همخونی چه بوده؟ چندجوجه مشکل بینایی داشتند؟
یک مطلب دیگر: هر چقدر سابقه دارانی مانند شما به من می گویند که کبوتران ایراد دار از همخونی نصیبشان شده من در راه خود ثابت قدم تر می شوم می دانید چرا؟ چون به من بیشتر ثابت می شود که کبوترانی که ظاهرا درجه یک هستند و حتی در دست اساتید عشقبازی هستند "بعضا" عیوب ژنتیکی را در پشت خود دارند که در همخونی آنها را بروز می دهند. پس وقتی یک کبوتر ایرانی این چنین زمینه های نامطلوب ارثی دارد لزوم اصلاح نژاد آن بیشتر احساس می شود.
مخلص همه سینه سوخته های عاشق هستم.
پیروز باشید.

حسین چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:14 ب.ظ

با عرض سلام خدمت شما سروران یه مطلبی به نظرم اومد که جهت روشن شدن افکار بازدیدکنندگان وبلاگها بد نیست - همانطوری که میدانید یکی از راههای خراب کردن دیگران خود زنی و بعد اظهار گله مندی بابیانات محترمانه میباشد این روش باعث خراب شدن حریف و پیدا شدن وجهه مثبت برای شخص میباشد - با مرور کامنتهای وبلاگهای پرخواننده مطلبی به نظرم رسید که عرض میکنم بارها دیده شد که از طرف شخصی به ظاهر گمنام کامنتی علیه دیگری نوشته میشد و مخاطب با دعوت از نویسنده و هوچی گری سعی میکرد که نویسنده را آدمی ضایع نشان دهد و یک زمانی با دادن اطلاعاتی غلط به یکی از مسئولین وبلاگها علیه دیگری .(با توجه به اینکه میدانست قابل اثبات نیست ) مثل بیان خرید کبوتر از طرف بازدید کننده ای که مرحوم شده بود. برای خود کسب آبرو میکرد -دو روز پیش در یکی از وبلاگها مشاهده شد که د... ت... از آقا س... دعوت گرو کرده بود و امروز آن نوشته را تکذیب کرده اند... در ضمن اگر صلاح نمیدانید این نظر را حذف نمایید . به شخصه از زحمات شما سپاسگزارم .

حسین عزیز سلام،

از اینکه کامنت شما را تکه پاره کردم عذر می‌خواهم. لطفا در آینده از کسی‌ نام نبرید. در ضمن، چیزی که در آخر کامنتتان نوشته بودید درست نیست. هر کس میتواند این کار را بکند. شما فقط کافیست که آدرس وبلاگ را بدانید که پیدا کردن آنهم کار سختی نیست. بهرحال با قسمت اول کامنت شما موافقم. این روش پیش گرفته شده توسط بعضی‌ وبلاگ نویسان کارآمد خوبی‌ برایشان دارد. پیروز باشید.

در اینجا از جنابی که با نام مستعار د..ت.. کامنت گذاشتند بخاطر تأیید نکردن کامنت ایشان عذر میخواهم. این کامنت نه‌ به این وبلاگ و نه‌ به ما ربطی‌ دارد. و بخوبی نشانگر اینست که شما از اسامی دیگران استفاده کرده اید. لطفا در آینده این کار نامیمون را انجام ندهید. ممنون.

حسین - اصفهان سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:33 ق.ظ

سلام محمدمهدی جان
من فکر کردم خودم دل پری دارم بعد دیدم نه بابا جلو آقا حمید باید لنگ بندازم (مزاح). راستی یادم نبود، حمید که در واقع خود من هستم و من هم حمیدم. بنده چون هنرمندم می توانم از اردبیل و کهنوج و اصفهان و تهران و مشهد و کانادا و usa و .... خودم برای خودم کامنت بگذارم! خود می گویم و خود هم می خندم!
محمدمهدی جان، دوست عزیز شما که این فرمایشات متین را فرمودید آیا جایی دیده اید که من کمتر از استاد خطابشان کنم؟ شما یک بی احترامی از من هیچ کجا پیدا نمی کنید. در همان زمان آنها بنده را با انواع و اقسام القاب نیکو نواختند: بی تجربه، نیازمند کارآموزی پیش آنها، مغلطه گر، بی سواد، قصد براندازی کبوتربازی به سبک ایرانی، با حرفهای صدمن یک قاز، مخالف پیشکسوتان، جویای شهرت و و و .... نامیدند و هنوز هم می نامند آیا یکبار شما به عنوان دوست تذکر به آنها دادید که جلوی توهین در وبلاگشان را بگیرند؟ خیر.
آیا پاسخ ما به بی احترامی های بی حد آنان باید احترام گذاشتن به آنها باشد؟ یا کار علمی خود را کردن در کنار بی احترامی نکردن؟ ما شیوه دوم را برگزیده ایم. اما همچنان از تیر و ترکشهای آنها بی نصیب نیستیم و هر از چند گاهی متلکی روانه تیم مان می کنند. این یعنی اینکه ما داریم کار علمی می کنیم و آنها حاشیه برایمان می سازند. بنده اگر به شما بگویم اسم واقعی شما محمدمهدی نیست و شما و 6 تا اسم دیگر همه یک نفر هستید درلفافه شما را به دروغ و تزویر و نفاق متهم کرده ام. اینجور نیست؟ آیا این اقدام به سخره گرفتن افکار عمومی نیست؟
فرمودید: "شایسته تر است که جایی که مطلب علمی یا حتی یک نظریه اشتباه طرح میشود به مسائل حاشیه ای و اختلافات اشاره نشود تا بیننده و خواننده در قالب طرفدار و یا مخالف صرف فرو نرود".
از شما می پرسم آیا مواجهه وبلاگ مزبور با این بحث "علمی" همخونی جز حاشیه و اختلاف سازی چیز دیگری بوده؟ آیا خوانندگان آن وبلاگ به طور علمی ردیه ای بر همخونی دارند یا چون طرفدار صرف آن وبلاگ هستند (به برکت حاشیه سازی های فراوان مدیران آن وبلاگ) مخالفت می کنند؟
فرمودید: "چه اشکال داشت شما حداقل از مطالب آقای علیزاده در باب هم خونی اندکی تمجید میکردید؟"
ایشان تجربه خود را گفت و اصلا نامی از "پرورش لاین" نبردند. در پاسخ به شبهات همخونی توضیحات کاملتری در باب پرورش لاین دادم و الان هم یک مقاله مبسوط در موردش نوشته ام که برای آقا حمید می فرستم. مقاله را خواهید خواند. آیا منبع من گفته های آقای علیزاده بوده؟ مسلما خیر. اتفاقا همان موقع از ایشان تمجید هم کردم و گفتم: "شخصا از جناب علیزاده بابت انجام این آزمایش زیبا که روشی است شناخته شده در همخونی و خیلی هم طرفدار دارد تشکر می کنم." امیدوارم منظور این عزیز آن نبوده باشد که روش شناخته شده پرورش لاین که هزاران مقاله و کتاب دارد را ایشان کشف کرده اند!!
ضمنا متوجه نشدم چه اشتباهی کرده ام که حالا باید اعتراف کنم. شما مستندا هر کجا جمله ای ناصواب از من پیدا کردید همینجا بگویید با کمال تواضع می پذیرم.
ضرب المثل زیبایی هست که می گوید: گوشت که توی دیگ نباشد چغندر پهلوانه! حکایت کبوتربازی ایرانی هاست. در پایان از اینکه زحمت کشیدی و به سرای خودت قدم گذاشتی و قلم در راه اصلاح فرسودی سپاسگزارم.

محمد مهدی سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:23 ق.ظ

سلام به اساتید و دوستان وبلاگ کبوتر ایرانی در کانادا. حسین آقای عزیز سلام بر شما. ماشاالله سینه پری داریدها! اگر جرات شوخی با شما را داشتم میگفتم دل پر از حرف نشانه عشق است! این را بر اساس تجربیات شخصی ام عرض کردم! واقعیت امر اینست که بنده شخصیت علمی نیستم ولی اصلا قصد جدال با دانش را نداشته و ندارم. شما فرمودید که از گفتن( نمیدانم) هراسی ندارید این صفت پسندیده ایست اما از آن بالاتر اینست که انسان در صورت لزوم برگشته به اشتباهش اعتراف کند بنده که هیچگاه ابایی از آن ندارم. حسین آقای عزیز ارائه مطالب علمی بسیار خوب است ولی شایسته تر است که جایی که مطلب علمی یا حتی یک نظریه اشتباه طرح میشود به مسائل حاشیه ای و اختلافات اشاره نشود تا بیننده و خواننده در قالب طرفدار و یا مخالف صرف فرو نرود. چه اشکال داشت شما حداقل از مطالب آقای علیزاده در باب هم خونی اندکی تمجید میکردید در حالی که شما بعدا بسیاری از گفته های ایشان را در مقالاتتان تایید و ترویج کردید. بنده وکیل مدافع آقای تهرانی و یا سایر دوستان نیستم و آن بزرگان نیازی هم به امثال بنده ندارند. فقط ایشان را دوست دارم و به ایشان به خاطر آموزه هایشان احترام میگذارم. این مسئله ایست که در دفعات قبل که مزاحم آقا حمید هم شدم برایم پیش آمد. خدا را شکر میکنم که نسلهای کبوترانم چه از نظر تیپ و چه از نظر پرش و خلق و خو بنده را ارضا میکنند اما برای بدست آوردن تجربیات و علوم بزرگان حتی جلوی یک انسان بیسواد و از نظر بعضیها کوچک با تمام وجود کرنش میکنم و با افتخار به عنوان استاد از ایشان نام میبرم. آقای تهرانی که فردی تحصیل کرده و آگاه به مسائل روز هستند و آقای پرسادمهر هم انسانی با کمالات میباشند. به شما که انسان دانش پژوهی هستید به عنوان یک دوست کوچکتر توصیه میکنم هیچگاه خود را بینیاز از دانش پیشکسوتان ندانید و احترامشان را حفظ کنید. مطمئنا نکاتی که شما از یکساعت همنشینی با پیشکسوتی بدست می آورید در روزها مطالعه نخواهید یافت. به دوستی فرمودید که دانش برطرف کردن انگل کبوتر از نمایش عکسهای کبوتران اصیل مهمتر است. دوست عزیز اینکه ما رسته اصلی کبوتران اصیل ایرانی را بشناسیم بسیار بسیار مهم است و اگر این الگوها نباشند ما چه چیزی را میخواهیم درمان کنیم؟ برای بنده که بیس اصلی کبوترانم شمیرانی هستند دیدن عکس این کبوتران برای شناخت ظاهر و پیشینه و هدفگذاری در جهت ساخت تیپ دلخواه بسیار سودمند و حتی واجب است. بنده معتقدم آینده این رشته در ایران به دست افراد کنجکاو و باهوشی چون جنابعالی ساخته میشود و اگر امثال شما با ارتباطات صحیح به کبوتران اصیل و دانش و تجربه گذشتگان دست بیابید و به آن احترام بگذارید حتما آینده روشن خواهد بود وگرنه ... آقا حمید سلام به شما امیدوارم دوباره در مورد بنده دچار سو تفاهم نشوید. قصد ندارم وارد دعوای بزرگان شوم ولی چه اشکال دارد شما همدیگر را قبول نداشته باشید یا اصلا با هم مخالف و دشمن باشید ولی جلوی توهین به یکدیگر را در وبلاگ خود بگیرید. بدون تعارف در مواجهات قبلی ام از برخورد شما دلخور شدم ولی از آنجا که وجود وبلاگ شما را برای این رشته مفید میدانم و تلاش شما را برای اعتلای آن دیدم سعی کردم واکنشم کمتر منفی باشد حتی تا حدودی عذرخواهی کردم. همانطور که شما در بسیاری جهات مفید واقع شدید بی انصافیست که وجود وبلاگ شمیران را با این همه تحولی که در شناسایی این رشته ایجاد کرده مفید ندانیم. انشاالله بعد از مبحث همخونی که فکر نکنم حالا حالاها تمام بشود! بیشتر با مزاحمت خود شما را اذیت خواهم کرد البته اگر قابل بدانید. تشکر.

ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻬﺪﻱ ﻋﺯﻳﺰ ﺳﻼﻡ.
اﺯ ﺧﻮاﻧﺪﻥ ﻣﺘﻦ ﺷﻴﻮاﻱ ﺷﻤﺎ ﺩﺭاﻳﻦ ﺳﺮا ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻢ. ﺗﺸﻜﺮ اﺯ اﻟﻂﺎﻑ ﺷﻤﺎ. ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﻳﺰ اﻭﻝ اﺯ ﻫﻤﻪ ﺩﻋﻮاﻳﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪاﺭﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩ ﺭا ﻛﻨﺎﺭ ﺑﻜﺸﻴﺪ. ﻣﺎ اﺯ ﺭﻭﺯ اﻭﻝ ﻛﻪ دﺭ ﻭﺑﻼﮒ ﺑﺎﺑﻚ ﺧﺎﻥ اﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ اﺳﺎﺗﻴﺪ اﻣر ﺭا ﮔﻮﺵ ﺯﺩ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﻢ ﺑﺎ ﺻﻔﺎﺕ ﻧﻴﻜﻮ ﻣﺜﻞ ﻣﻨﺎﻓﻖ, ﺁﺗﺶ ﺑﻴﺎﺭ ﻣﻌﺮﻛﻪ, ﻣﻐﻠﻂﻪ ﮔﺮ و ﺧﻴﻠﻲ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻛﻪ ﻳﺎﺩﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪﻳﻢ. ﺩﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ اﺯ ﻣﻮاﻗﻊ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺮﻫﻢ ﻧﺨﻮﺭﺩﻥ ﺟﻮ ﺣﺘﻲ اﺻﻞ اﻭﻝ اﻳﻦ ﻭﺑﻼﮒ ﺭا ﻛﻪ ﺁﺯاﺩﻱ ﺑﻴﺎﻥ اﺳﺖ ﺯﻳر ﭘﺎ ﮔﺬاﺷﺘﻴﻢ ﺗﺎ ﻣﻮاﺭﺩﻱ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻧﺸﺎﻥ اﺯ ﺑﻲ ﺳﻮاﺩﻱ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ ﺩاﺷﺖ ﺭا ﺑﺒﺎﻥ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﺣﺬﻑ ﻛﺮﺩﻳﻢ. ﭼﺮا ﻛﻪ ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻫﺮ ﻗﺪﻣﻲ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺑﻬﺒﻮﺩ اﻳﻦ ﺭﺷﺘﻪ ﺑﺮ ﺩاﺭﺩ ﺭا ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺣﺬﻑ ﻛﺮﺩ. اﻣﺎ ﮔﻮﻳﺎ اﺷﺘﺒﺎﻩ ﻛﺮﺩﻳﻢ. ﻣﻂﻤﻴﻦ ﻧﻴﺴﺘﻢ اﻣا ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﮔﻮﺷﻪ اﻱ اﺯ اﻳﻦ ﻧﻆﺮاﺕ ﺭا ﺑﺮاﻱ ﺧﻮﺩ ﺷﻤﺎ اﻳﻤﻴﻞ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﺑﻲ ﺟﻮاﺏ ﻣﺎﻧﺪ. ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﻳﺰ اﺧﺘﺮاﻡ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻭاﺟﺐ اﺳﺖ و اﻳﻦ ﺭﺑﻂﻲ ﺑﻪ ﺳﻦ و ﺳﺎﻝ ﻧﺪاﺭﺩ. ﻣﺎ بﺭاﻱ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﻗﺎﻃﻊ ﺑﺎﺷﻴﻢ و ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭا ﻛﻪ ﻫﺮ ﺟﻮﻛﻲ ﮔﻔﺖ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﻨﺶ ﺗﺎﻳﻴﺪ ﻛﻨﻴﻢ. ﭘﺪﺭﻡ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻴﮕﻔﺖ اﺣﺘﺮاﻡ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭاﺟﺐ اﺳﺖ, اﻣﺎ ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﻜﻦ ﻛﻪ ﺧﺮ اﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ اﺳﺖ. ﺩﻭﺳﺖ ﮔﺮاﻣﻲ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻋﺼﺮ اﺭﺗﺒﺎﻃﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ. ﻧﻪﻋﺼﺮ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﺎﻧﻪ و ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎﻱ ﻫﺰاﺭﻭ ﻳﻚ ﺷﺐ. ﻣﻦ ﻭﻗﺘﻲ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻢ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻨاﻓﻊ ﺻﺮﻓﺎ ﻣﺎﺩﻱ و ﺷﺨﺼﻲ ﻳﻚ ﺷﺒﻪ اﺯ اﻳﻦ ﺭا ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﻭ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺩﻟﻴﻠﻲ ﺑﺮاﻱ اﺣﺘﺮاﻡ ﮔﺬاﺷﺘﻦ ﺑﻪ اﻳﺸﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﺑﻴﻨﻢ. اﻳﻦ ﺑﺪاﻥ ﻣﻌﻨﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﻲ اﺣﺘﺮاﻣﻲ ﻛﻨﻢ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ اسﺖ ﻛﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﻪ ﺳﺨﺮﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ اﻓﻜﺎﺭ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﺮاﻱ ﻣﻦ ﺧﻨﺜﻲ ﺷﺪﻩ. ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺗﻠﻔﻨﻲ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ:" ﺁﻗﺎ, ﺗﻨﻬﺎ ﺭاﻩ اﺻﻼﺡ ﻧﮋاﺩ ﻫﻤﺨﻮﻥ ﺟﻔﺖ ﻛﺮﺩﻧﻪ و ﺑﺲ". ( اﻳﻦ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻋﻴﻦ ﺟﻤﻠﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ اﺳﺘﺎﺩ ﭘﺸﺖ ﺗﻠﻔﻦ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺻﺪاﻱ ﻇﺒﻄ ﺷﺪﻩ ﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﻣﻮﺟﻮﺩ اﺳﺖ). و ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻣﻴﺂﻳﺪ ﺑﺮاﻱ ﻋﻤﻮﻡ از ﺑﺪﻱ ﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ. ﺷﻤﺎ ﺑﻔﺮﻣﺎﻳﻴﺪ ﺑﻨﺪﻩ ﭼﻪ اﺣﺗﺮاﻣﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮاﻱ اﻳﺸﺎﻥ ﻗﺎﻳﻞ ﺷﻮﻡ? ﻣﻬﺪﻱ ﻋﺰﻳﺰ ﻣﻦ ﺑﺮاﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻳﻚ ﺟﻔﺖ ﻛﺒﻮﺗﺮ ﻗﺮﻣﺰ ﺣﺎﺿﺮ اﺳﺖ ﺧﻮﺩ' ﻓﺮﻭﺷﻲ ﻛﻨﺪ اﺣﺘﺮاﻡﻲ ﻗﺎﻳﻞ ﻧﻴﺴﺘﻢ. ﻣﻦ ﺑﺮاﻱ ﻛﺴﻲ ﺑﺮاﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﻛﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻛﻮﭼﻚ ﻣﻴﻜﻨﺪ اﺣﺘﺮاﻣﻲ ﻗﺎﻳﻞ ﻧﻴﺴﺘﻢ. ﻣﻦ ﺑﺮاﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻌﻮﺭ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ اﺣﺘﺮاﻣﻲ ﻗﺎﻳﻞ ﻧﻴﺴﺘﻢ. ﻣﻦ ﺑﺮاﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ اﺯ اﺧﺬ ﺷﻤﺎرﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ, ﺁﻧﺮا ﺑﻪ ﭘﺎﭼﻪ ﺧﻮاﺭ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﻣﻴﺪﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻓﺤﺶ ﻫﺎﻱ ﺭﻛﻴﻚ اﻭ ﺭا اﺯ ﻣﻴﺪاﻥ ﺑﺪﺭ ﻛﻨﻨﺪ اﺣﺘﺮاﻣﻲ ﻗﺎﻳﻞ ﻧﻴﺴﺘﻢ. ﻣﻦ ﺑﺮاﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻋﻘﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﺮ ﺳﺮ ﻳﻚ ﻣﻠﻴﺖ ﺧﺎﺹ ﺧﺎﻟﻲ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ اﺣﺘﺮاﻣﻲ ﻗﺎﻳﻞ ﻧﻴﺴﺘﻢ. ﻣﻦ ﺑﺮاﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﺸﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺭا ﺧﺎﻟﻲ ﻣﻴﻜﻨﺪ اﺣﺘﺮاﻣﻲ ﻗﺎﻳﻞ ﻧﻴﺴﺘﻢ. ﻣﻦ ﺑﺮاﻱ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﻌﻴﺎﺭ ﻫﺎﻳﻲ ﺩاﺭﻡ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻴﭻ اﺣﺪاﻟﻨﺎﺳﻲ ﺭﻭﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺎ ﻧﻤﻴﮕﺬاﺭﻡ. ﺷﻤﺎ ﻣﺨﺘﺎﺭ اﻋﻤﺎﻝ و ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻴﺪ و ﻣﻴﺘﻮاﻧﻴﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛس ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ اﺣﺘﺮاﻡ ﺑﮕﺬاﺭﻳﺪ. ﺣﺘﻲ ﻣﻴﺘﻮاﻧﻴﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭا ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻛﻨﻴﺪ اﻣﺎ ﺑﻨﺪﻩ ﻭﻗﺘﻲ ﺧﻼﻑ اﻣﺮﻱ ﺑﺮاﻳﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ, ﻣﺤﺎﻝ اﺳﺖ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ اﺣﺘﺮاﻡ ﺑﮕﺬاﺭﻡ. ﻣﺠﺪﺩا اﺯ ﺣﻀﻮﺭ ﺷﻤﺎ و ﻧﻴﺖ ﺧﻴﺮﺗﺎﻥ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺳﺮا ﺗﺸﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ. ﭘﻴﺮﻭﺯ ﺑﺎﺷﻴﺪ.

حسین - اصفهان دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:45 ب.ظ

آقا پرویز سلام
عجب سایت باحالی معرفی کردی. واقعا لذت بردم. جامع و بی نقص بود گفتم یک تشکر ازتان بکنم.
شاد باشید

ﺣﺴﻴﻦ ﺟﺎﻥ ﻣﮕﻪ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺁﻗﺎ ﭘﺭﻭﻳﺰ ﻧﻴﺴﺘﻲ. (ﺧﻨﺪﻩ)

حسین - اصفهان دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:34 ب.ظ

محمدمهدی جان سلام
از نظر پرمهرت ممنونم. این نظراتی که ما می نویسیم بیشتر در حد نظر هستند تا مقاله. مقاله قالب خاص خودش را دارد و شامل چکیده، مقدمه، روش تحقیق، مواد و مصالح، بحث، نتیجه گیری و منابع است. مقاله یک کار علمی سطح بالاست. حالا بعضی ها خیلی کلاس کارشان را برده اند بالا و هر نوشته پیش پا افتاده در مورد کبوتر را مقاله می نامند. نه آقا نوشته های بنده مقاله نیست آنهایی که در باب کبوتر "مقاله"های پر آب و تاب می نویسند آنها باید پاسخگوی شما باشند. خوشبختانه در این صنف ما مقاله نویسان و دست به قلمان فرهیخته (البته بیشتر از نوع فریخته (مزاح)) زیاد داریم و علم وسیعشان به همراه اخلاق و منش نمونه شان ایران عزیز را عطرآگین کرده است...
به هر حال واژه "مقاله" اصطلاحی است که رایج شده و جا افتاده و قصد عوض کردنش را هم نداریم.
دوست من، در باب همخونی خیلی گستره کار وسیع است و جای کار زیاد دارد. اما به خاطر تبلیغات منفی که در خصوص ازدواج فامیلی شده و البته درست هم هست ذهنیت خیلی ها نسبت به همخونی در حیوانات منفی شده. نه فقط در ایران بلکه در کل دنیا همین است. واقعیت این است که همخونی یک ابزار است در دست اصلاحگر نژاد و نه بیشتر. نه هدف است و نه وحی منزل، متد جادویی هم نیست و شق القمر هم نمی کند. ببینید چکش یک ابزار است. چکش در دست نجار بسیار مفید و بدردبخور است اما اگر یک ناشی بخواهد از آن استفاده کند ممکن است به خودش آسیب برساند! پس عیب از چکش نیست بکاربرنده اش علم و مهارت کافی نداشته است.
در ضمن ما همخون گرا نیستیم. اصلاح گرا هستیم. اصلاح نژاد محور گرایش ماست نه همخونی. لازم باشد همخون سازی می کنیم لازم باشد از همخونی دوری می کنیم. بعضی جاها همخونی باعث افت در بعضی صفات خوب می شود که باید از آن احتراز کرد.
ضمنا اینجور نیست که همخونی مال تیپلرها باشد. همخونی برای اصلاح نژاد هر جانداری حتی گیاهان به کار می رود و ربطی به تیپلر ندارد که تا اسم همخونی می آید بعضی ها یاد تیپلر می افتند و فکر می کنند تیپلر را "باید" همخون جفت انداخت! می ببینید چقدر دیدگاه های سخیفی در باب همخونی وجود دارد...
ما متوجه نیستیم همخونی (Inbreeding) چقدر در زندگی ما اثرات زیاد دارد. شما همین الان دارید مواد غذایی و خوراکی مثل گندم و برنج و ذرت و .... را از گیاهان اصلاح نژاد شده مصرف می کنید. اصلاح نژاد اینها با استفاده از همخون سازی بوده است و لاینهای همخون آنها را Inbred line می نامند. شیر و گوشت و لبنیات را هم از حیوانات اصلاح شده می خورید. تخم مرغ ها مربوط به لاین هایی اصلاح شده از مرغهاست. اصلاح نژاد در حیوانات صنعتی خیلی مهمتر است تا کبوتر می دانید چرا؟ چون هر افتی در بازدهی یعنی ضرر اقتصادی و هر افزایش بازدهی یعنی سود بیشتر. نتیجه همخونی تبدیل می شود به پول (یا سود یا ضرر). پس آنها خیلی بیشتر تحقیق کرده اند و همخونی را بجا استفاده کرده اند و می کنند تا سود بیشتری ببرند. اگر همخونی نتیجه بد بدهد سریعا آنرا کنار می گذارند چون ضرر می کنند. بگذارید مثالی برای شما بزنم:
زمانی در بحث اصلاح نباتات می خواستند ذرت را اصلاح نژاد کنند. می دانید که ذرت از نظر وسعت زیر کشت پس از برنج و گندم سومین فرآورده در جهان است. زمانی که اصلاحگران نژاد می خواستند ذرت را اصلاح کنند صدها لاین ذرت را به شدت همخون کردند. بعد آنها را دو به دو با هم جفت کردند و هزاران آمیخته (هیبرید) به وجود آوردند. از بین این هزاران هیبرید تنها چند تای آنها برای اهداف تجاری مناسب بود و الان هم همین ذرتی که در بازارها فروخته می شود ذرت هیبرید اصلاح شده است.
به هر حال ما به وظیفه خود که اطلاعرسانی است عمل می کنیم اصراری نداریم که حتما همخون سازی انجام شود. کسی که علاقه به این مبحث ندارد می تواند از آن احتراز جوید اجبار که نیست، ولی چرا بعضی ها آنقدر دشمنی با همخونی و اصلاح گراها دارند؟ چرا اینقدر تبلیغات می کنند و انواع تهمتها را نثارمان می کنند؟ مگر یک بحث علمی که صدها کتاب در مورد ان نوشته شده، هزاران مقاله در زمینه همخونی وجود دارد، کنفرانسهای متعدد، دروس دانشگاهی متعدد، سایتهای متعدد اینترنتی و.... مگر این بحث علمی اینقدر خطرناک است که شما برافروخته می شوید و به همخونی می گویید مبحث تهی و متعفن و ...... ؟
کاری ندارد، همین حالا یک لحظه بروید در گوگل و واژه Inbreeding را سرچ کنید، چند تا رکورد می آید؟ 4 میلیون و 300 هزار رکورد! اما اگر همانجا به جای Inbreeding لغت مخالفش را یعنی Outbreeding به معنی بیگانه جفت انداختن را سرچ کنید 293 هزار رکورد می آید! پس تعداد رکوردهای همخونی حدود 15 برابر بیشتر از بیگانه جفت زدن است. چرا؟ آیا این مبحثی است تهی که 15 برابر بیشتر از روش مورد علاقه شما رکورد دارد؟؟؟؟؟ حتی اگر در گوگل کلمه linebreeding که قسمتی از مبحث همخونی است را سرچ کنید یک میلیون و 480 هزار رکورد دارد که 5 برابر بیگانه جفت انداختن است. ضمنا این را هم بگویم که کلا 4 سیستم جفت انداختن داریم:
1- Inbreeding : همخونی، آمیزش خویشاوندی
2- Linebreeding : همخونی خطی، جفت انداختن ردیفی
3- Outbreeding : بیگانه جفت انداختن، آمیزش غیرخویشاوندی
4- Cross-breeding که می شود تداخل نژادی و فقط برای مباحث پژوهشی کاربرد دارد.
پس می بینیم که دنیا دراین 4 شیوه تکثیر به سمت همخونی (روش شماره 1 و 2) سرمایه گذاری کرده و پژوهشگران و دانشمندان زیادی در سراسر دنیا دارند کار می کنند و مقاله و پایان نامه و تز می دهند. آن وقت من ایرانی اگر آن مطالب را ترجمه کنم می شوم کبوترباز فرومایه یا میان مایه مغلطه گر و وبلاگمان هم می شود وبلاگ منافق با عوامل فساد. متاسفم. متاسفم. متاسفم.
***
ما معتقدیم حتی اگر همخونی در انسانها دلایل موجهی برای احتراز داشته باشد اما برای حیوانات اصلا این مسائل مهم نیست. بگذارید یک فرق اساسی بین ازدواج فامیلی و همخونی کبوتر بگویم: وقتی یک زوج قصد ازدواج فامیلی دارند این دو نفر که قهرمان ورزشی بین انسانها نیستند. عموما دو آدم معمولی هستند و ممکن است در فامیل و بستگان آنها بیماریهای ارثی زمینه داشته باشد. ژنهای معیوب در انسانهای معمولی خیلی بیشتر است تا در قهرمانان ورزشی. پس احتمال بروز بیماری ارثی از حالت مخفی به حالت آشکار خیلی بالا می رود. دو نفر با سابقه تالاسمی مینور به احتمال 25% فرزندشان تالاسمی ماژور می گیرد و 50% هم حامل ژنهای تالاسمی (مینور) می شوند و تنها 25% فرزندان سالم می شوند. پس دست کم 25% احتمال بروز خطر هست. به همین خاطر می گویند اول آزمایش ژنتیکی بدهید تا مشخص شود ژنهای بیماریهای ارثی را هر دو نفر نداشته باشند بعد آگاهانه اقدام به ازدواج کنند. اما در کبوتر چه؟ آیا ما هر کبوتری را همخون می کنیم؟ خیر. کبوتران قهرمان را همخون می کنیم نه کبوتران متوسط را. در این کبوتران اکثریت ژنهایشان خوب هستند و ژنهای معیوب از نوع بیماری و ناهنجاری ژنتیکی یا وجود ندارد یا در حد بسیار ضعیفی شاید وجود داشته باشد. اتفاقا اگر هم ژنی نامطلوب داشته باشند با همخونی می خواهیم همین ژنهای نامطلوب را حذف کنیم! یعنی جوجه معیوب ژنهای نامطلوب را خالص تر دارد که حذف می شود (حذف ژن نامطلوب) و جوجه خوب ژنهای مطلوب را خالص تر دارد که ارزشمند است و آن را تکثیر می کنیم (تکثیر ژن مطلوب). می دانیم که همخونی قادر نیست ژن قهرمانی را از هیچ به وجود آورد پس به همین ترتیب قادر نیست ژن بیماری را هم به وجود آورد. پس اشکال از حضور ژنهای معیوب در والدین کبوتران همخون است نه از خود همخونی. خب شما که داعیه دارید بفرمایید این ژن های نامطلوب را چگونه از این کبوتران خارج کنیم؟ غیر از این است که شما با جفت انداختن بیگانه دارید ژنهای معیوب را در بین کبوترانتان پخش می کنید؟
در اصلاح نژاد باید دقت کرد که چه حیوانی را همخون می کنید. این نکته اصلی ماجراست. دو حیوان متوسط حتی اگر خالص خالص شوند همیشه جوجه های متوسط خواهند داد. پس کیفیت جفت اولیه از مهمترین شروط همخونی است.
یک مطلب دیگر. همیشه ادعای زیاد نشانه علم کم است. درخت هر چه ثمر بیشتر بدهد شاخه هایش افتاده تر می شود. کسی که شاخ و شانه می کشد و خودش را از همه سر می داند بدانید که چیز زیادی در چنته ندارد. یا کسی که با یک نظر چند خطی می گوید همه دانش را از همخونی گفتم و دیگر چیزی ناگفته نگذاشتم و سنگی بدون جابجا شدن در زمین باقی نگذاشتم این هم نوعی کم لطفی است. یعنی کل همخونی همین 10 خط بود؟ بنده هیچ هراسی از گفتن کلمه "نمی دانم" ندارم. باورتان نمی شود یکی از تکیه کلامهایم نمی دانم است. چرا بیخود اظهار فضل کنم؟ مگر نیاز به ابراز وجود دارم یا خدای ناکرده عقده خودبزرگ بینی دارم؟ حقیقت را باید پذیرفت.
راستی یک تشکر هم بکنم از آقای علیزاده عزیز، شما در جواب دوستی که از همخونی دفاع می کرد فرمودید:
"سرکار اگر مایل بخواندن مقالات و کتاب آقای متکتیونه (Mattacctione) میباشید در اینترنت جستجو کنید و کتاب ایشان و مقالات را بخرید ایمیل ایشان Silvio@silvio-co.com بدون اجازه ایشون حقیر هیچموقع مقاله های ایشون رو برای کسی نمیفرستم."
بنده یک ایمیل به آقای متکتیونه زدم که البته اسم صحیحش متکیونه (Mattacchione) بود و ایشان با کمال تواضع تحویل گرفتند و اتفاقا 6 مقاله برایم ارسال کردند و باب یک سری تعاملات نیز با ایشان که بیش از 20 سال تجربه در زمینه همخونی در کبوتران مسافتی دارند و یکی از مشهورترین و دارنده کبوتران رتبه اول در قاره امریکا می باشند باز شد.
محمدمهدی جان ببخشید که بحث کمی طولانی شد دلمان پر از حرف است بقیه اش بماند.
موفق و پیروز باشید.

حسین عزیز که احتمالا خود بنده هسیتد سلام.

دوست گرامی‌ شما آنچه را که باید بگویید گفته اید. بنظر بنده توضیح بیش از حد باعث برداشت اشتباه میشود. من هم مثل شما موافق با تفهیم درست و کامل هستم، اما به شرطی که خود را در شرایط بحث و جدال‌های بیهوده قرار ندهیم که بعضا به بی‌ احترامی هم کشیده میشوند.

در تأیید گفته‌های شما بنده یک بار مثالی زدم که تکرار دوباره آن خالی‌ از لطف نیست. امروزه در دنیای اسب دوانی اگر به شجره نامه اسبی نگاه بکنند و تا ۷ یا ۸ نسل پشت آن همخون جفت شده باشند آن اسب ارزشش از میلیون‌ها دلار به صفر نزول می‌کند. در حالیکه در دهه های ۶۰ و ۷۰ اینکار بسیار رایج بود. چرا همخون جفت کردن در اسب اینقدر منفی‌ است؟ به این دلیل که در دنیای اسب دوانی طبق تحقیقات فیزیکی‌ انجام شده روی اسب‌ها به این نتیجه رسیده اند که این آخرین قدرت، توان و سرعت اسب است که در محیط واقعی‌ می‌توان به آن رسید. حال با یکی‌ دو ثانیه یا صدم ثانیه اختلاف. ما دیگر نمیتوانیم اسبی تولید کنیم که مثلا با سرعت جت بدود. پس اینجا دیگر همخونی نه تنها جائز نیست بلکه مضر هم خواهد بود. اما در مورد کبوتر ایرانی ما هنوز قدمی‌ برنداشته ایم که بخواهیم ناراحت مشکلات آن باشیم. ما در اول راه هستیم و آنها در آخر. پیروز باشید.

حسین - اصفهان دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:26 ب.ظ

سلام آقا پرویز
شما لطف دارید. ما هم به حضور افرادی فهمیده و محقق مثل شما در این سرا افتخار می کنیم. البته بنده هم دوست دارم هر روز مقاله بنویسم ولی آنقدرها هم علم سرشار و وقت آزاد نداریم، اما چشم سعی خودم را می کنم. همین الان یک مقاله برای گیله مرد عزیز ارسال داشتم که اگر می دانستم به خاطر شما هم که شده آن را اینجا می گذاشتم. اتفاقا بهتر بود همین جا میگذاشتمش. به همین دلیل با عرض پوزش از گیله مرد عزیز کامنتم را که در جواب محمدمهدی بود اینجا تکرار می کنم تا دوستان سلسله مقالات را بهتر دنبال کنند.
موفق و پیروز باشید.

علی از خلخال دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:17 ب.ظ http://poshdar.blogfa.com/

حمید اقای عزیز سلام و خسته نباشید
غرض عرض سلام و خسته نباشید به شما بزرگوار می باشد امید وارم که در همه حال موفق باشید
قصد دارم در پست بعد راجع به جوجه بازی پستی را تهیه کنم در گولل جستجو می کردم مطالب مفید ی را از جناب عالی مشاهده نمودم در صورتی که اجازه دهید با ذکر منبع از این مطالب استفاده نمایم

علی‌ عزیز سلام.

ممنون از شما دوست گرامی‌. نه‌ فقط شما بلکه تمامی‌ دوستان صاحب اختیار این مقالات هستند. استفاده از این مقالات در جهت پیشرفت این ورزش به هیچ عنوان ایرادی ندارد و ما را خرسند می‌کند. درود بر شما.

پرویز - اردبیل دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ق.ظ

با سلام خدمت سروران گرامی آقایان حمید ،مجید، حسین و دیگر همراهان این سرا
در اینترنت دنبال داروهای بیماری سالمونلا بودم که به سایت جالبی برخوردم این سایت فارسی زبان کلیه داورهای دامپزشکی را با ذکر خصوصیات کامل توضیح داده.من که خیلی بهره بردم امیدوارم برای دوستان گرامی نیز مفید باشد:
http://www.darounameh.com/
در ضمن بر خود وظیفه دیدم از زحمات حسین عزیز در نگارش کامنت جذاب و زیبایشان و حمید گرامی بابت ایجاد چنین فضایی تشکر کنم باور کنید هر روز سر کارم اولین سایتی که بازدید میکنم سایت شماست تا مقاله پر بار دیگری را ببینم.بی صبرانه منتظر ادامه مقاله از حسین نازنین هستیم.

پرویز عزیز که فکر می‌کنم در جایی خواندم که شما همین من یعنی‌ حمید هستید سلام.

بسیار وبسایت عالی‌ و خوبی‌ ارایه کردید. از شما چه پنهان حسین عزیز و من قصد داشتیم که یک چنین کاری در مورد دارو‌ها بکنیم که خوشبختانه افراد دیگری این زحمت را کشیده اند که در اینجا از این بزرگواران تشکر می‌کنیم. از شما چه پنهان موارد بیماری‌ها خیلی‌ پیچیده و سخت است که بنده در اکثر مواقع به خود اجازه نمیدهم که نظری بدهم. چرا که نمیتوانم خود را با کسی‌ که ۴ تا ۶ سال در این رشته تحصیل کرده یکی‌ بدانم. حتی اگر مطالعاتم بینهایت باشد. تشکر مجدد. پیروز باشید.

علیرضا یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:15 ب.ظ

حسین جان بابت پاسخ بسیار بسیار کامل شما ممنونم

میلاد یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:20 ب.ظ

سلام حمید جان.... تو شهر ما جدیدا از این کبوترای چتری اوردن که سفید رنگ هستن....میخواستم بدونم اینا هم تخم میزارن و نطفه دارن یا عقیم؟؟؟ و ایا اینا روی تخم میخوابن یا حتما باید یه کبوتر معمولی دیگه رو تخم بخوابه؟؟؟ راستی اینارو میشه تو قفس 70 سانتی هم نگهداری کرد ازشون؟؟؟؟
اینا منظورمه
http://www.eforosh.com/pics/16704_1297768180.jpg
سپاس

سلام میلاد جان.

اصولاً اگر کبوتری دست کاری نشده باشد یا عیب نداشته باشد، نباید عقیم باشد. من تا کنیین از این کبوتره آن داشته‌ام اما تا جایی که من شنیده ما خودشان روی تخم میتوانند بخوابند اما خیلی‌ از پرورش دهندگان آنها را زیر دایه کبوتر میگذرند. شما بهتر است که این نژاد کبوتر را بخاطر دم چتری که دارند در جای بزرگتر نگاه دارید. موفق باشید.

محمدرضا یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:09 ق.ظ

با سلام خدمت تمام اساتید و سروران گرامی
اما ..
درمورد داروهای وسیع الطیف :
اورمکتین را درمورد کبوتر تزریقی استفاده نماییم یا به صورت جلدی ؟
باچه دوزی؟
چون دریکی از سایتها خواندم که میشود انرا به صورت جلدی (دو ..سه قطره در پشت گردن ، زیر بال ویا پشت دم )استفاده کرد .من به صورت جلدی استفاده کردم بد نبود اما درموردانگلهای داخلی نمی دانم موثر بود یا نه ؟ آیااز طریق پوست جذب میشود یا نه؟ از داروخانه دام پزشکی سئوال کردم اطلاعی درمورد استفاده برای کبوتر به صورت تزریقی نداشتند .

ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺟﺎﻥ ﺳﻼﻡ.

ﺷﻤﺎ ﻣﻴﺘﻮاﻧﻴﺪ ivermectin ﺭا ﺑﺼﻮﺭﺕ ﺟﻠﺪﻱ ﻭﻳﺎ 2 ﻗﻂﺮﻩ ﺩاﺧﻞ ﺩﻫﺎﻥ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﻴﺪ. اﮔﺮ ﺟﻠﺪﻱ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ ﺑﺎﻳد اﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺣﺎﺻﻞ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺭﻭ ﭘﻮﺳﺖ ﻛﻤﺮ ﺑﻴﻦ ﺑﺎﻟﻬﺎ ﻣﻴﺮﻳﺰﻳﺪ ﻧﻪ ﺭﻭﻱ ﭘﺮﻫﺎ. ﺳﭙﺲ ﺑﺎ اﻧﮕﺸﺖ ﻛﻤﻲ ﻣﺎﺳﺎﮊ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﺗﺎ ﺟﺬﺏ ﺷﻮﺩ. ﺩﻟﻴﻞ اﻳﻦ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺑﺎﻟﻬﺎ ﻣﻴﺮﻳﺰﻳﻢ اﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻛﺒﻮﺗﺮ ﻧﺘﻮاﻧﺪ ﺁﻧﺮا ﺑﺎ ﻧﻮﻛﺶ ﭘﺎﻙ ﻛﻨﺪ. ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﺷﻴﺪ.

حسین - اصفهان شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 ق.ظ

علیرضا جان سلام. وقتی می بینم افرادی چون شما جویای مسائل مهم و کاربردی کبوتر هستند واقعا امیدوار می شوم. به نظر من برای پیشرفت کبوتربازی در ایران نیاز به این نداریم که قوه تشخیص مان را از روی عکس کبوتر ارتقا دهیم. درست است که کار جذابی به نظر می رسد ولی بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا علمی. برای پیشرفت علمی در کبوتربازی به مسائلی چون سوال شما احتیاج مبرم داریم. به همین دلیل کمی وقت گذاشتم تا پاسخی درخور برای شما دوست عزیز ارائه کنم. امیدوارم برای شما و سایر دوستان مفید باشد.
پاسخ:
انگل دو نوع داریم داخلی و خارجی. اگر منظورتان از ضدانگل وسیع الطیف دارویی است که انگلهای "داخلی" و "خارجی" را با هم از بین ببرد بله وجود دارد. چون بعضی انگلهای خارجی خون می مکند پس می توان با بعضی داروها آنها را هم به همراه انگلهای داخلی از بین برد. اگر هم فقط انگلهای داخلی مدنظر باشد داروهای زیادی وجود دارند. البته برای بعضی انگلها، داروی مختص همان انگل وجود دارد مانند کرمهای نواری که داروهای مجزا دارد و در ادامه معرفی خواهم کرد.

بیش از 100 گونه کرم شناخته شده در طیور داریم. ابتدا کرمهای داخلی پرندگان را بشناسیم:
1- کرمهای گرد: اینها کرمهایی هستند با سطح مقطع گرد. شایعترین آنها نماتودها (Nematodes) هستند.
2- کرمهای پهن یا تخت: شامل ترماتودها (کرمهای پهن و برگی) و سستودها (کرمهای پهن و نواری) می باشد. ترماتودها بند بند نیستند و به آنها (Fluke) هم می گویند ولی سستودها بندبند هستند و به آنها (Tapeworm) هم می گویند.
مهمترین کرمهای کبوتر کرمهای گرد (نماتودها) هستند و به خصوص آسکاریدیا (Ascaridia galli). دیدن تخم این کرمها نیاز به میکروسکوپ دارد اما تشخیص کرمهای نواری در کبوتر بسیار ساده است. تخم آنها در فضله کبوتر با چشم دیده می شود و شبیه به دانه های برنج می باشند (به رنگ سفید یا صورتی). البته انواعی از این کرمها تخم هایی کوچکتر در حد تخم کتان دارند.

در ایران داروهای ضد انگل زیاد هست. ولی به نظر من بهترین و موثرترین آنها برای کبوتر، داروهای خانواده اورمکتین avermectin است مانند آیورمکتین (Ivermectin) با نام تجاری بای مک یا آوی مک (Avimec). این داروها هم موثرند و هم ایمن و یک خاصیت سودمند دیگری که دارند کشتن پارازیتهای خارجی است که خون کبوتر را می مکند مثل مایتها (مایت ها به پرها آسیب می زنند).

لیست داروهای ضدانگل موجود در ایران:
1- آیورمکتین (Ivermectin): ضدانگل وسیع الطیف بسیار خوبی می باشد که بر روی کرمهای گرد، کرم های ریوی، جرب ها (مایت ها)، کنه ها،شپشهای مکنده، و لارو مگس ها موثر است و فقط بر روی کرمهای پهن کبد (Flukes) و کرمهای نواری (Tapeworm) موثر نیست. برای کرمهای پهن و نواری هم داروهای جداگانه معرفی خواهم کرد.
2- لوامیزول (Levamisole): کاملا موثر بر مراحل نوزادی و بلوغ اکثر نماتودهای لوله گوارش و تنفس حیوانات
3- آلبندازول (Albendazol): برای رفع آلودگیهای کرمی
4- فبانتل (Febantel): ضد کرم های گرد روده
5- فبندازول (Febendazol): ضد نماتودهای لوله گوارش، کرمهای ریوی، سستودهای لوله گوارش. همچنین دارای اثرات تخم کشی می باشد. در امریکا پرورش دهندگان بوقلمون این دارو را به همراه غذا به بوقلمون می دهند.
6- مبندازول (Mebendazol): ضد انواع نماتودهای و برخی سستودهای لوله گوارش
7- تریکلابندازول (Triclabendazole): ضدانگل
8- کامبندازول (Cambendazole) با نام تجارتی آسکاپیلیا: داروی اختصاصی برای درمان آسکاریدیاز و انواع کلاپیلاریا در کبوتر
9- تیابندازول (Thiabendazole): کنترل انگل در مرغ و بوقلمون
10- پی پرازین (Piperazine)با نام تجاری (Nootropil): ضدانگل دامی و انسانی. برای کرم های نخی و گرد یا نماتودها (ضد آسکاریس). سمی نیست. قابل استفاده در مرغ و بوقلمون
11- فنوتیازین (Phenothiazine): کنترل کرمهای روده در مرغ و بوقلمون
12- Hygromycin B: ضد آسکارید و کاپیلارید و کرمهای cecal
13- pyrantel با نامهای تجاری Antiminth, Combantrin: ضد کرمهای گرد
14- citrin
15- tetramisole
16- کومافوس(Coumaphos ): کنترل انگل های دستگاه گوارش در مفلق های بالای 2 ماه، جهت کنترل طیف وسیعی از انگلهای خارجی از جمله شپش،کنه، جرب و مگس خونخوار
17- ....
البته اکثر داروهای بالا در ایران برای گاو و گوسفند و تک سمی ها تولید شده اند ولی ظاهرا استفاده از آنها برای طیور مشکل خاصی نباید داشته باشد (در این باره اگر با یک دکتر دامپزشک مشورت کنید بهتر است ولی تا آنجا که من می دانم در بسیاری وبسایتهای خارجی همین داروها برای کبوتر یا طیور استفاده می شود).
علاو بر داروهای بالا یک داروی بسیار خوب دیگر هم هست به نام موکسی دکتین (Moxidectin) با نام تجاری سایدکتین که به خوبی آیورمکتین است و حتی از آن بهتر است و ضد کرمهای گرد و کرمهای نخی است وپارازیت های خارجی مکنده خون را هم می کشد. تا آنجا که من می دانم این دارو در ایران تولید نمی شود. شاید نمونه خارجی آن موجود باشد.

اما معرفی دارو برای کرمهای پهن و نواری:
1- در این خصوص بهترین دارو برای کبوتر پرازی کوانتل (Praziquantel) است که می توان آن را در هر زمانی از سال استفاده کرد و حتی می توان حین درمان کبوتر را پراند. این دارو دارای اثرات قابل ملاحظه ای بر علیه تمام گونه های انگلی نواری (بالغ و نابالغ) می باشد.
2- درونسیت (Droncit): ضد انگل، ضد سستود. این دارو همان پرازی کوانتل است.
3- نیکلوزوماید (Niclosamide): دارویی مناسب برای سستودهای طیور (رایه تیناها).

نکته 1:
عیب لوامیزول این است که حداقل 12 ساعت قبل و 6 ساعت بعد از دادن دارو نباید غذا به کبوتر داد و با این حال باز هم بعضی کبوتران استفراغ می کنند.
نکته 2:
همزمان با دارو دادن حتما ضدعفونی گنجه را به خوبی انجام دهید و همه گوشه کنار گنجه را پوشش دهید. کار را در یک روز گرم و ترجیحا صبح انجام دهید. کبوتران را بیرون کرده و پس از 2-1 ساعت که خشک شد می توان کبوتران را جا کرد.
نکته 3:
تخم کرم های گرد با فضله دفع می شوند که اگر تصادفا توسط کبوتری خورده شوند در شکم وی تبدیل به کرم می شوند که پس از رشد و بلوغ دوباره تخمگذاری می کند. دوره زمانی این چرخه 3 هفته است. پس بهتر است کار کرم زدایی را به فاصله 3 هفته تکرار کنید و دوباره همزمان با کرم زدایی ضدعفونی گنجه انجام شود.
نکته 4:
برای سرایت کرمهای نواری ابتدا لازم است تخمهای آن توسط حشره ای خورده شوند. کبوتر با خوردن این حشرات آلوده می شود. درمان این بیماری یکبار است و نیازی به سری دوم کرم زدایی ندارد، ولی باید گنجه را با یک حشره کش ایمن بلندمدت (ترجیحا پرمترین Permethrin با نام تجاری کانوول-کاتوول) اسپری کرد تا شانس خوردن حشره توسط کبوتر به حداقل برسد. باید فضله ها را زیرنظر داشت تا احیانا انگل دوباره عود نکند.

موفق باشید.

jamshid - usa جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:19 ب.ظ

حمید خان سلام . من فرد مورد نظر شما نیستم و فعلا هم کبوتری ندارم ولی در نیوجرسی مهمان اقوام و در واقع ساکن شهری دیگر میباشم . من هم از آشنایی با شما خوشبختم . و از حسین آقا هم بابت پاسخ به سوالم تشکر میکنم . موفق باشید .

ﺟﻤﺸﻴﺪ ﻋﺰﻳﺰ ﺳﻼﻡ. ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ اﺯ ﺁﺷﻨﺎﻳﻲ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻢ. اﮔﺮ ﻓﺮﻣﺎﻳﺸﻲ ﺑﺎﺷﻪ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺘﻢ. ﻛﻮﭼﻚ ﺷﻤﺎ.

مانی جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:34 ب.ظ

سلام دوستان
من هم سوال علیرضا را دارم درمورد داروی وسیع الطیف انگل . من امروز در مدفوع یکی از کبوترهام یک انگل نواری خیلی باریک سفید و بلند دیدم که مرده بود و در دیگر کبوترهام انگلهای ریز مانند دانه برنج و زنده . ممنون می شوم راهنماییم کنید

ﻣﺎﻧﻲ ﻋﺰﻳﺰ ﺗﺸﻜﺮ اﺯ,ﺣﻀﻮﺭﺗﺎﻥ. اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ ﻛﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺳﻮاﻟﺘﺎﻥ ﺭا ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ. ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﺷﻴﺪ.

ابیلفضل از اردبیل جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:20 ب.ظ

jamshhd -usa

سلام . تشکر می کنم ازهمه اساتید این سرا . حسین آقا شما فرمودید
:منم تشکر میکنمجمشید تو usa هست و فونت فارسی نداره بعدش تشکر هم میکنه
خودتی منم تشکر میکنم

جناب ابیلفضل سلام،

دوست عزیز اگر شما سوألتان را یک کم بارز تر بپرسید حتما ما پاسخ خواهیم داد. ممنون.

علیرضا جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:30 ق.ظ

درود.حمید خان خسته نباشی.میخواستم از حسین جان بپرسم توی ایران بهترین داروی وسیع الطیف برای دفع همه جور انگل چیه؟ممنون.

حسین - اصفهان جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:07 ق.ظ

سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز
جمشید خان سوال بسیار خوبی پرسیدی. "آیا همخون سازی باعث رخ دادن جهش ژنتیکی اتفاقی در تعدادی از بچه ها و افزایش ساعت جوجه های سوپرکبوتر (حتی بیشتر از قهرمان) نمی شود؟"
پاسخ: خیر.
جهش در اثر همخونی به وجود نمی آید. اما هدف از همخون سازی این است که اگر جهشی (به هر دلیل) قبلا رخ داده و اثرات مفید و مطلوبی بر فنوتیپ کبوتر ایجاد کرده این ژنهای جهش یافته را با همخون سازی حفظ و تثبیت کنیم، به گونه ای که صفات مطلوبی که با جهش به وجودآمده به صورت قابل پیش بینی و قابل تکرار به جوجه هایمان منتقل شود.
توضیحات بیشتر در مورد جهش ژنتیکی (Mutation):
ساختار ژنتیکی و فنوتیپ کبوتر (و سایر موجودات زنده) طی هزاران سال دستخوش تغییرات زیادی شده است. برخی از این تغییرات جزئی هستند و در همان سطح ژنوتیپ باقی می مانند و اگر چه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند اما ظهور و بروز خارجی یا فنوتیپی پیدا نمی کنند. پاره ای دیگر از این تغییرات سبب تغییر در برخی از صفات و ویژگیهای فنوتیپی کبوتر در جهت تطابق بهتر با محیط و پیدایش انواع سویه ها و حتی گونه های جدید در کبوتر شده اند. گاهی این تغییرات به قدری شدیدند که مفید به حال موجود زنده نیستند و سبب تطابق بهتر آن با محیط زیست نشده و نهایتا منجر به مرگش می شوند. همه می دانیم که جد بزرگ همه کبوتران عالم کبوتر چاهی بوده است. اما چه شده که از کبوتر چاهی این همه گونه های کبوتر (600 گونه که حدود 400 گونه آن اهلی هستند) به وجود آمده؟ عامل به وجود آمدن این همه تغییرات و دگرگونی در طبیعت و موجودات زنده چیست؟ ترکیبی از جهش و انتخاب طبیعی.
بدن یک کبوتر تریلیونها سلول دارد. در هسته هر سلول کروموزوم ها قرار دارند که از زنجیره های به هم پیچیده به نام DNA تشکیل شده اند. ژن ها قطعه هایی از DNA هستند که صفات ظاهری یک کبوتر را معین می کنند. تعداد ژن ها در کبوتر هزاران عدد است که از هر ژن دو کپی (آلل) وجود دارد که یکی از پدر و دیگری از مادر به ارث می رسند. گاهی ساختمان شیمیایی DNAبه صورت "تصادفی" دچار تغییراتی می شود که آن را جهش ژنتیکی می نامند. جهش ممکن است خود به خود یا بر اثر عوامل جهش زا به وجود آید. جهش های خودبخودی بر اثر عوامل و شرایط روزمره زندگی جاندار رخ می دهد اما جهش های القایی در اثر عوامی خارجی جهش زا مثل بعضی مواد شیمیایی، تابش های فرابنفش و اشعه ایکس به وجود می آیند.
پس جهش یک تغییر قابل وراثت است که بر کروموزم اثر دائم می گذارد و به ایجاد یک موجود جهش یافته با ویژگیهای جدید ژنتیکی منجر می شود. جهش پدیده ای تصادفی است یعنی احتمال تغییر در تمام نقاط ژن ها، کم و بیش یکسان است. جهش ها ممکن است کشنده، بیماری زا، بی تاثیر و یا مفید باشند. پس انواع جهش را بسته به این که چه تاثیری بر فنوتیپ موجود زنده وارد می‌کند، می توان به سه دسته تقسیم نمود:
1- جهش‌های مضر: این جهش‌ها موجب ایجاد ژنهای معیوب شده و قابلیت تطابق کبوتر با محیط را کاهش می‌دهند. جهش‌های مضر غالباً از جمعیت حذف می‌شوند زیرا انتخاب طبیعی بر علیه این گونه جهش‌ها عمل می‌کند.
2- جهش‌های خنثی: جهش‌های خنثی آنهایی هستند که تاثیرات فنوتیپیک آنها نه سودمند است و نه مضر و معمولاً توسط انتخاب طبیعی تحت تاثیر قرار نمی‌گیرند.
3- جهش‌های مفید: جهش‌های سودمند آنهایی هستند که آلل‌های حاصله به دلیل اینکه سازگاری کبوتر جهش یافته را افزایش می‌دهند، باقی می‌مانند. نهایتاً این جهش‌ها تمایل دارند که در جمعیت تثبیت شوند. طی فرایند تثبیت، یک آلل جایگزین آلل دیگری می‌شود.
در جمع بندی باید بگویم آفریدگار بزرگ در طبیعت مکانیزم جهش را تعبیه کرده که با عملکرد آن هر تغییرتصادفی ای ممکن است در موجودات زنده به وجود بیاید و تنوع زیستی را افزایش می دهد در عین حال مکانیسم انتخاب طبیعی را هم قرار داده تا جهش های مضر معدوم شوند و جهش های مفید را اجازه تکثیر می دهد. این درس بزرگ اصلاح نژاد در طبیعت را اصلاح نژادگر کبوتر هم تقلید می کند اما با کمی تغییر. به طور مشابه یک اصلاح نژادگر کبوتر چه می کند: با جوجه کشی انتخابی سعی می کند با معیارهای خودش ویژگیهای مطلوبش را در کبوتر تثبیت و تکثیر کند. اگر ژنی را مطلوب دانست آن را اجازه تکثیر می دهد وگرنه سعی در حذف آن ژنها خواهد کرد.ضمنا معیارهای کبوتردار با معیارهای طبیعت فرق می کند. معیار طبیعت سازگاری و قابلیت بقاست. در طبیعت کبوتر نیازی به توانایی پرواز بسیار طولانی ندارد و اصولا این ویژگی به ضرر اوست و او را در معرض انواع خطرات و شکار شدن قرار می دهد. پس ما چنین ویژگی ای را در کبوتر وحشی نمی بینیم. یا برخی کبوتران شو و تزئینی که احتمالا در صورت حمایت نشدن توسط انسان قابلیت بقا در طبیعت ندارند و در طبیعت آزاد به راحتی نسلشان منقرض خواهد شد. پس اصلاح نژادگر به صورت انتخابی (Selective) اقدام به تولیدمثل کبوتر می کند و ابزار اصلاح نژادگر برای تثبیت یک ژن جهش یافته "همخونی" است.
موفق و منصور باشید.

jamshid - usa پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 ب.ظ

سلام . تشکر می کنم ازهمه اساتید این سرا . حسین آقا شما فرمودید : (( خلاصه آنکه همخونی در بهترین حالت سعی دارد جلو افت ساعت را در جوجه های یک سوپرکبوتر بگیرد نه اینکه در این جوجه ها ساعتی بر ساعت کبوتر قهرمان بیفزاید. شما وقتی ژن 14 ساعت پرش را تثبیت کردید و آن را تکثیر کردید می توانید در مسابقات با همین کبوتران مجموع ساعات بالاتر کسب کنید و برنده شوید.))
سوال :
آیا همخون سازی باعث رخ دادن جهش ژنتیکی اتفاقی در تعدادی از بچه ها و افزایش ساعت جوجه های سوپر کبوتر (حتی بیشتر از قهرمان) نمیشود ؟ با تشکر .

سلام جمشید خان عزیز.

یک سوال. شما همان جمشید خانی هستید که در نیو جرسی زندگی‌ می‌کند؟ در هر صورت از آشنایی با شما خوشبختم. کوچک شما.

مسعود - تهران پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:23 ب.ظ

درود بر استاد حمید عزیز

امیدوارم که حالتان خوب باشد و ایام به کام.

حمید جان بسیار خوشحالم که همچنان پرانرژی و مصمم در این وادی قلم می زنید و همچنین باعث بسی شادمانیست که استادی بسیار آگاه و به معنای واقعی بادانش به نام حسین عزیز به جمع شما پیوسته است.

امیدوارم با کمک همدیگر در ارائه مطالب علمی و کاربردی و به دور از مسائل حاشیه ای که واقعا در این چند سال اخیر دل عاشقان این پرنده زیبا را به درد آورده و حتی باعث گوشه گیری اساتید مسلم و آگاه در این زمینه گریده است موفق و پیروز باشید.

حمید جان در کنار این مطالب علمی نمایش عکس کبوتران بسیار زیبایتان بر حلاوت پست های شما می افزاید.

پایدار باشی

مسعود بزرگوار سلام،

اول از همه تا اساتیدی مثل شما وجود دارند، لقب استاد اصلا به بنده برازنده نیست. اینرا جدی می‌گویم.

منهم به نوبهٔ خودم از همکاری دوست عزیزمان حسین به خود میبالم. علم و اطلاعات ایشان بسیار فراتر از من نوعی است. اگر تبادل نظری از طرف ایشان صورت بگیرد باید با اهل فن مثل د. احمد از مشهد باشد نه‌ بنده. اینرا هم جدی می‌گویم.

چه زیبا گفتید که مسائل حاشیه‌ای و قهوه خانه‌ای باعث رنجش اساتید بدون چون و چرای این ورزش شد. ایکاش میتوانستیم شاهد حضور دوباره این بزرگان باشیم که این خود تو دهانی محکمی به دهان گشادان بی‌ عمل خواهد بود.

متأسفانه به دلیل کمبود وقت سنت دیرینه‌ خود را در این یکی‌ دو مقاله جدید به قلم حسین گرامی‌ شکاندم. که در اینجا از شما و بقیه دوستان عذر می‌خواهم. اما در آینده حتما مقالات را با عکس همراه خواهم کرد. پیروز و سربلند باشید. کوچک شما.

حسین از اصفهان - اصلاح شده مقاله سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:50 ب.ظ

از ژنوتیپ بیشتر بدانیم
چرا بعضی کبوتران با پرشهای استثنایی نمی توانند توانایی پرش مثل خودشان را به نسل بعدی انتقال دهند؟ واقعا گیج کننده است. چرا نتیجه بعضی جفت انداختن ها بر خلاف انتظارمان می شود؟ مثلا پس از اتمام گرو برای فصل جوجه کشی آخرین نر لیست را با آخرین ماده لیست تن می کنیم. ترکیب قهرمان با قهرمان به نظر خیلی عالی است و انتظار داریم جوجه شان هم قهرمان بشود ولی نتیجه آنقدرها هم درست از آب در نمی آید و قابل پیش بینی نیست. اکثرا می بینیم که جوجه ها خواص عالی والدینشان را ندارند. یک سوال دیگر: چرا گاهی جوجه دو تا کبوتر متوسط عالی از آب در می آید؟
جواب در این کلمه نهفته است: ژنوتیپ. ژنوتیپ یک کبوتر پتانسیل پرورش جوجه را معین می کند اما فنوتیپ یک کبوتر پتانسیل پروازش را معین می کند. ژنوتیپ اصطلاحی است برای ساختمان ژنتیکی کبوتر اما فنوتیپ صفاتی از حیوان است که قابل مشاهده یا قابل اندازه گیری هستند. برای درک بهتر مثالی در مورد رنگ چشم انسانها می آوریم:
فرض کنید رنگ چشم انسان توسط یک جفت ژن تعیین می شود. هر انسانی این دو ژن را از پدر و مادرش به ارث می برد. یک ژن را از پدر و یک ژن را از مادر. اگر هر دو ژن قهوه ای باشند رنگ چشم فرزند قهوه ای می شود. اگر پدر و مادر هر دو چشم آبی باشند رنگ چشم فرزند آبی می شود. اما اگر یکی از والدین چشم آبی و یکی چشم قهوه ای باشد چون ژن رنگ چشم قهوه ای به آبی غالب است پس رنگ چشم فرزند قهوه ای می شود. ژن چشم قهوه ای را با B و ژن چشم آبی را با b نشان می دهیم. کل حالات ممکن برای ژنوتیپ و فنوتیپ به شرح زیر است:
ژنوتیپ فنوتیپ
==== ========
BB چشم قهوه ای
Bb چشم قهوه ای
bb چشم آبی
ژن B را ژن غالب و ژن b را ژن مغلوب می خوانند. ژن غالب مثل یک ماسک ژن مغلوب را می پوشاند. عموما مرسوم است که ژنهای غالب را با حروف بزرگ و ژنهای مغلوب را با حروف کوچک نمایش می دهند. طبق مثال بالا می بینیم که گاهی یک انسان ژنهایی را دارد که آنها را بروز نمی دهد. یعنی مثلا حامل ژن چشم آبی هست ولی رنگ چشمش قهوه ای است. ژنوتیپ را نمی توان مستقیما از روی فنوتیپ فهمید. در مثال بالا اگر رنگ چشمی قهوه ای باشد می فهمیم که ژنوتیپش bb نیست اما نمی دانیم که BB یا Bb است.
مشاهده فنوتیپ فرزندان می تواند اطلاعاتی در مورد ژنوتیپ والدین به ما بدهد. اگر والدین چشم قهوه ای باشند به محض اینکه یکی از فرزندانشان چشم آبی شد می فهمیم که هر دو والد Bb هستند. اما همین والدین اگر 6 تا فرزندشان چشم قهوه ای شد واقعا نمی توان گفت ژنوتیپ والدین چیست. دلیل؟ بیایید همه حالات را برای والدین چشم قهوه ای بررسی کنیم:
ردیف ژنوتیپ پدر ژنوتیپ مادر
=== ====== ======
1 BB BB
2 BB Bb
3 Bb BB
4 Bb Bb
به نظر شما کدام حالت بالا می تواند 6 تا فرزند چشم قهوه ای بدهد؟ جواب: نمی دانیم! اگر 100 تا فرزند چشم قهوه ای شوند می توانیم تقریبا مطمئن شویم که سناریو 1 یا 2 یا 3 بوده است. اما با 6 تا فرزند نمی توان سناریو 4 را حذف کرد چون به لحاظ آماری امکان دارد سناریو 4 برقرار باشد. همان طور که احتمال دارد شما 6 بار سکه را پرتاب کنید و هر 6 بار شیر بیاید. راه حل چیست؟ چگونه باید ژنوتیپ را بفهمیم؟
عموما دو راه حل وجود دارد که با آنها گستره حالات امکانپذیر را محدود می کنیم:
1- راه حل اول مشاهده شجره نامه پدر و مادر است. اگر هر کدام از آنها حتی یک والد چشم آبی داشته باشند پس ژنوتیپش Bb خواهد بود (چرا Bb؟ چون والدش چشم آبی بوده و فقط ژن b را می دهد و خودش هم چشم قهوه ای است پس ژن B را دارد).
2- راه حل دوم که در حیوانات استفاده می شود جفت کردنهای تستی است. والد چشم قهوه ای را با یک چشم آبی جفت می کنند اگر یکی از فرزندان چشم آبی شود پس ژنوتیپ والد چشم قهوه ای Bb بوده است. اگر 8 تا فرزند چشم قهوه ای داد چه؟ آن وقت ما به ژنوتیپ BB مظنون می شویم. اگر 100 فرزند چشم قهوه ای دادند با اطمینان بالایی می گوییم BB بوده البته هنوز احتمال بسیار بسیار ضعیفی هست که Bb باشد و مثل سکه ای که 100 بار شیر بیاید 100 بار فقط ژن B را انتقال داده! که خیلی بعید است. به بیان دیگر به محض اینکه اولین فرزند چشم آبی متولد شد ژنوتیپ دقیق را می فهمیم (Bb) اما در غیر اینصورت نمی توان هیچ پاسخ مطلقی داد و هر چه تعداد فرزندهای چشم قهوه ای بیشتر شد سطح اطمینان ما به BB بودن بیشتر می شود.
خب تا اینجا بحث رنگ چشم بود که صفتی بود که یک جفت ژن آن را کنترل می کردند. دیدید که چقدر گیج کننده بود! اما در دنیای واقعی صفات بسیاری داریم که وضعیت را پیچیده تر می کنند. برای نشان دادن منظور، صفتی را در نظر بگیرید که سه جفت ژن داشته باشد. البته این را بگویم که تعداد دقیق ژنهای موثر بر فنوتیپی مانند استقامت پرواز هنوز مشخص نشده اما حدس زده می شود که صدها جفت ژن دخیل باشند. در ادامه حالتهای مختلف ژنوتیپ و فنوتیپ را خواهیم دید.
فنوتیپ ژنوتیپ
==== =====
XXYYZZ XYZ
XXYYZz XYZ
XXYyZZ XYZ
XxYYZZ XYZ
XXYyZz XYZ
XxYyZZ XYZ
XxYYZz XYZ
XXYYzz XYz
XXYyzz XYz
XxYYzz XYz
XxYyzz XYz
XXyyZZ XyZ
XXyyZz XyZ
XxyyZZ XyZ
XxyyZz XyZ
xxYYZZ xYZ
xxYyZZ xYZ
xxYYZz xYZ
xxYyZz xYZ
XXyyzz Xyz
Xxyyzz Xyz
xxYYzz xYz
xxYyzz xYz
xxyyZZ xyZ
xxyyZz xyZ
xxyyzz xyz

همانطور که می بینید یک صفت سه ژنه 27 ژنوتیپ و 8 فنوتیپ مختلف دارد. برای ویژگی استقامت پرواز که احتمالا صدها ژن دخیلند تعداد ترکیب ژنتیکی و فنوتیپ آنها واقعا زیاد می شود.
دو نکته مهم:
اول اینکه صفت استقامت پرواز که در کبوتر به دنبال آن هستیم یک صفت چندژنه است که تعداد ژنوتیپهایش زیاد و دامنه ای از فنوتیپها را تولید می کند. توزیع این فنوتیپها در یک جامعه کبوتر (یک گنجه) نرمال است.
دوم اینکه یک کبوتر می تواند فنوتیپی عالی داشته باشد ولی حامل ژنتیکهای متنوع اظهارنشده باشد. چنین کبوتری حتی اگر قهرمان مسابقه هم باشد ژنوتیپ غیریکنواختش مانع از این می شود که درصد بالایی جوجه عالی بدهد. بگذارید این موضوع را با مثالی بررسی کنیم. فرض کنید برای ویژگی استقامت پرواز ارتباط زیر بین ژنوتیپ و فنوتیپ برقرار باشد:
فنوتیپ ژنوتیپ
======== =====
استقامت عالی AABB
استقامت عالی AaBB
استقامت عالی AABb
استقامت عالی AaBb
استقامت متوسط aaBB
استقامت متوسط aaBb
استقامت متوسط AAbb
استقامت متوسط Aabb
استقامت ضعیف aabb

حالا دو کبوتر استقامت عالی را با هم جفت می اندازیم:
AaBb X AaBb
جوجه های حاصل به صورت زیر درمی آیند:

فنوتیپ ژنوتیپ فراوانی
==== ===== =======
عالی AABB یک در 16
عالی AaBB دو در 16
عالی AABb دو در 16
عالی AaBb چهار در 16
متوسط aaBB یک در 16
متوسط aaBb دو در 16
متوسط AAbb یک در 16
متوسط Aabb دو در 16
ضعیف aabb یک در 16

می بینیم که 9 تا از 16 تا جوجه استقامت عالی دارند (56.3%).

حالا یک مثال دیگر از جفت انداختن دو کبوتر استقامت عالی:
AABB X AABB
جوجه های حاصل به صورت زیر درمی آیند:

فنوتیپ ژنوتیپ فراوانی
==== ===== =======
عالی AABB شانزده تا در 16 تا
یعنی 100% جوجه ها استقامت عالی دارند. حال در همین مثال بالا فرض کنید استقامت توسط سه ژن کنترل شود. آن وقت نتیجه جفت انداختن AaBbCc X AaBbCc این می شود که از 64 جوجه 24 تا استقامت عالی (37.5%) خواهند داشت. اما AABBCC X AABBCC همان 100% جوجه عالی را خواهد داد. هر چه تعداد جفت ژنهای مسئول در یک ویژگی بیشتر می شود نتیجه دراماتیک تر می شود.
مسلما برای جوجه کشی بهتر است کبوتری انتخاب شود که هم فنوتیپ درستی داشته باشد و هم ژنوتیپ خوبی. تمام مطالبی که گفته شد ما را به این نکته رهنمون می سازد که ما کبوتری را برای جوجه کشی می خواهیم که ژنهای مطلوبش هموزیگوت باشند. وقتی هر دو ژن یک جفت ژن یکسان باشند به آن هموزیگوت می گوییم. در غیر اینصورت هتروزیگوت است. در مثال رنگ چشم BB و bb جفت های هموزیگوت هستند اما Bb شرایط هتروزیگوت دارد.
هدف ما در پرورش و اصلاح نژاد این است که فنوتیپی را به وجود بیاوریم که هم قابل پیش بینی باشد و هم قابل تکرار. برای این کار باید تلاش کنیم جفت کن های ما غنی از کبوترانی باشد که بیشتر هموزیگوت باشند تا هتروزیگوت.
متاسفانه اقدام بالا ساده نیست. ما وقتی می خواهیم از مزایای قابل پیش بینی بودن خزانه ژنی هموزیگوت بهره ببریم یک عامل دیگر در جهتی عکس خنثی سازی می کند. این عامل چیست؟ طبیعت. طبیعت اولویتش بقا است. یکی از مکانیسمهایی که طبیعت برای بقا به کار می گیرد تنوع و گوناگونی (Diversity) است. هر چه یک جامعه متغیرتر و متنوع تر باشد توانایی اش برای پاسخ به تغییرات محیطی بیشتر خواهد بود. طبیعت سعی می کند تغییرات در همه صفات را بیشتر کند. این کار را با مکانیسمی انجام می دهد به نام هتروزیس (Heterosis). این پدیده رایجی است که طی آن حیوانات هتروزیگوت در رشد، بقا، باروری و ... قدرت برتری دارند. پرورش دهندگان چارپایان صنعتی برای تولید گوشت بیشتر از مزایای هتروزیس استفاده کرده اند. آنها برای اینکار از تلاقی گونه های مختلف استفاده کرده اند. پرورش دهندگان گیاهان نیز برای تولید ذرت شیرین هیبرید شیوه مشابهی را انجام داده اند.
نقطه مقابل هتروزیس، ناهنجاری ژنتیکی (Inbreeding depression) است. هر چه میزان همخونی بیشتر می شود خزانه ژنی هموزیگوت تر می شود و شاخصه هایی چون رشد و باروری و قابلیت بقا افت می کنند. از طرفی میخواهیم با همخونی خزانه ژنی کبوترانمان را به ژنهای ممتاز محدود کنیم و جوجه های ممتاز یکسانتری بگیریم. در واقع اگر بخواهیم کبوتر استقامتی عالی تولید کنیم باید هتروزیگوتی آنها بیشتر باشد که درست مخالف است با آنچه ما برای کبوتران پاجفت خود می خواهیم یعنی هموزیگوتی. ظاهرا یک پارادوکس (تناقض) حل نشدنی داریم. چطور می شود به طور همزمان هم هموزیگوتی را زیاد کرد و هم هتروزیگوتی را؟ پاسخ: راهکاری عملی وجود دارد به نام روش پرورش لاین و تلاقی دو لاین. یک کبوترپران می تواند با تلاقی دو خانواده غیرمرتبط کبوتران استقامتی بهتری را نسبت به لاین پدر و مادرش به وجود بیاورد.
پایان
ان شاا... اگر عمری بود و فرصتی شد استراتژی پرورش لاین را برایتان شرح خواهم داد.

سعیدازکهنوج سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:32 ب.ظ

باسلام خدمت حمید عزیز و مجید گرامی

باز هم کار حسین جان مثل همیشه عالی بود. بدون نقص موضوع ژنوتیپ و وبررسی آلل ها را تفهیم نمودند جای تشکر وقدردانی دارد من خودم این موضوع را کاملا درک میکنم که نوشتن چنین مطالب حتی تایپ کردن انها کار بسیار سخت و وقت گیری میباشد . حالا مطالب اگر علمی وتفهیمی باشد دگه واویلا. واقعا که نوشتن چنین مطالبی اراده وبالاتر از ان عشق وعلاقه را می طلبه.{عشق باز بودن را}

اماحمید جان من دوستی دارم که با بیشتر عزیزان اکثر گروبندان بزرگ تهران و افراد سرشناس رفت امد داره اگه من اسم این عزیز را فاش کنم بلوای بزرگی میشه این عزیز اعلام میکنه که اکثرکبوتران این عزیزان همه دورگ پاکستانی میباشند حالا جای بسی تاسف که اکثر این بزرگان همش حرف پشت پاک بودن کبوترایرانی رامیزنند جای درنگ دارد بعد میگویند کبوتر اصیل و پشت پاک ایرانی حالا من نمیدونم این کبوتر ی که رگه پاکستانی داره کجایش اصیله وپشت پاکه .طبق معمول هم هنرنمای وپرش زیباشم مربوط به رگ ایرانیشه حالا اون رگه پاکستانیش من دیگه نمیدونم چکاره مرده به دچه دلیل با ایرانی قاطی شده

باتشکر سعداز کهنوج

سعید جان سلام.

آقا ما نفهمیدیم که شما مایی یا ما حسینیم یا حسین شمایی .یا شما و ما حسین و بقیه بچه‌ها ایم یا مهران و بابک و پرویز ....ولش کن آقا قاطی‌ پاتی شد.

دیدم یکی‌ از یاران خود ایشان از بعضی‌ از کبوتر‌هایشان ایراد گرفته که قاطی‌ دارند که البته حتما یا شما هستید یا من یا حسین و یا مجید و یا .... با توجه به اینکه تمامی‌ این افراد هم فقط خود من هستم پس این شخص قطعا خود من میباشد. به‌‌هرحال این اساتید رگ گردنشان به کلفتی‌ قلم باد کرده که این بنده خدا از کجا و با چه دلیلی‌ این حرف‌ها را میزند. دوست عزیز آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است. متأسفانه این معضل ترکیب کردن کبوتران اصیل ایرانی با پاکستانی یا تیپلر و حتی صربی (من واقعا قاطی‌ کردن با صربی را درک نمیکنم، کبوترنی که خود صرب‌ها می‌گویند ۴ ساعت زور آخرشان هست) گریبانگیر خیلی‌ از کبوتر بازان شده. دلایل آن هم واضح است. موفق نشدن در ارتقا آنچه که دارند و در عین حال خواهان ساعت بهتر در گرو بودن، دو دلیل اصلی‌ میباشد. متأسفانه عده‌ای جوان علاقمند با دلهای پاک به دام این فریبکاری‌ها گرفتار میشوند و بعضأ پول‌های هنگفتی هم بابت این پرندگان دورگ پرداخت میکنند. بهمین دلیل است که ما هر چند از گاهی‌ انواع و اقسام افشاگری‌ها را از زبان قربانیان و یا حتی به اصطلاح دوستانشان میشنویم.

سربلند باشید.

بابک سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:08 ب.ظ

سلام . نوشته ها عالی ، مفید و آموزنده بود . متشکرم .

سلام بابک عزیز،

از حضورتان سپاسگزارم. امیدوارم که همیشه پیروز باشید.

حمید از کانادا سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:48 ب.ظ

آقای مصطفی ر. سلام

متأسفانه آدرس ایمیلی که داده اید درست نبود. جواب سوال شما را فرستادم که برگشت خورد. شما کجا تشریف دارید دوست عزیز؟

حسین - اصفهان سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:28 ب.ظ

سلام آقا مهران گل
ارادتمند همه دوستان هستم و آرزویم این است که از کبوترداری خود روز به روز نتایج بهتری بگیرید و راضی و خشنود باشید.
در مورد نظر پرمهرتان باید عرض کنم وقتی کبوتران استثنایی (در صفات مطلوب) را همخون می کنید احتمال بروز نارسایی های ژنتیکی در جوجه های اینها بسیار کم خواهد بود. به دلیل اینکه صفات قهرمانی با اختلالات ژنتیکی متضاد هستند. به نظرشما چند درصد احتمال دارد که قهرمانانی چون حسین رضازاده یا بهداد سلیمی یا دیگر قهرمانان ورزشی جهان دچار سوابق بیماریهای ارثی مثل تالاسمی، صرع، هموفیلی، اوتیسمم، دوشن و آلبینیسم و ... باشند؟
به همین ترتیب کبوتران استثنایی را اگر به شجره نامه آنها مراجعه کنید معمولا چیزی به اسم بیماری ارثی یا سوابق مشکلات ژنتیکی در اجداد آنها نمی بینید (یا نادر است). اگر هم بر فرض چنین اتفاقی بیفتد (مثلا در 5% موارد جوجه ناقصی ژنتیکی داشته باشد) به طور مشابه در 5% موارد هم عکس آن اتفاق می افتد یعنی جوجه ای با ترکیب ژنتیکی بسیار بسیار عالی به وجود خواهد آمد. طبیعت برایش فرقی نمی کند که ژنی برای من کبوتردار مطلوب است یا نامطلوب، آن را در جوجه همخون هموزیگوت تر (خالص تر) می کند. پس اگر به قول بعضی دوستان احتمال بروز نواقص ژنتیکی در جوجه های همخون خیلی بیشتر از این حرفها باشد (فرضا 20% باشد)، به طور مشابه همین 20% احتمال دارد که جوجه همخون استثنایی عالی بکشیم و به جای ژنهای نامطلوب ژنهای مطلوب در ژنوتیپ جوجه خالص شده باشند (تاکید مجدد: هر دو عدد 20 فرضی هستند). ضمن اینکه جوجه کبوتر با بچه انسان خیلی متفاوت است. جوجه کبوتر نامطلوب را می توان به سادگی از گردونه تکثیر حذف کرد و آنرا در زمره کبوتران پشت دری یا حمال قرار داد یا از گنجه حذف کرد. اما آیا می توان با بچه انسان چنین کاری کرد؟
آیا تولید شدن درصد کمی جوجه معیوب (در کنار تولید شدن درصد کمی جوجه بسیار عالی) تهدیدی برای نژاد کبوتر ایرانی محسوب می شود؟ مسلما خیر. مثل این است که بگوییم وجود انبوهی از کبوتران کشتنی در سئله ها تهدیدی برای نژاد کبوتر ایرانی است! به نظر من آنچه تهدیدی برای کبوترداری به سبک زیبای ایرانی خواهد بود جهل و کمبود دانش است.
اما در مورد سوالی که پرسیدید: اینکه جوجه‌های همخون شما بنیه و سوشان بهتر شده به خاطر هموزیگوت تر شدن این صفات در جوجه هاست و اینکه از نظر پرش نسبت به پدر و مادرشان هنوز فرق چندانی نمی‌بینی دلیل بر این نیست که نتیجه مطلوب نیست. در وهله اول ساعت پرواز جوجه کبوتران شما (به دلیل معایبی که همخونی دارد و من هم قبول دارم) کمتر از والدین نشده و در وهله دوم ژنهای استقامت پرواز در جوجه های شما عموما خالص تر از پدر و مادرشان خواهد بود. یعنی جوجه هاتان همان ساعت پرواز والدین را دارند ولی با تنوع ژنهای محدودتر و خالص تر شده. یعنی در آینده در جوجه کشی از این جوجه ها درصد بیشتری از موفقیت را تجربه خواهی کرد.
موفق و منصور باشی

مهران دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:26 ب.ظ

سلام به اساتید این وبلاگ.

فقط میخواستم سلامی‌ عرض کرده باشم و دست مریزاد به حسین آقا بگم. آقا این همه بار علمی‌ که روی سر ما می‌ریزید حملش برای ما ساخته. واقعا که نمیشه هیچ ایرادی توش پیدا کرد. فقط ما باید تو عمل پیاده کنیم. من امسال سال دوم همخون جفت کردن بعضی‌ از کبوتر هامه. سال اول که نتیجه غوغا بود. برخلاف صحبت‌های دوستان جوجه‌های همخونم در مقابل مریضی مقاومتر هستند. سوشون هم بهتر شده فقط یکیشون شب موند بالا که دیگه ناومد. احتمال داره تو شب غریب گرفته شده باشه. اما از نظر پرش نسبت به پدر و مادرشون هنوز فرق چندانی نمی‌بینم. شما تحلیلتون چیه حسین آقا؟ تشکر.

حمید از کانادا دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:33 ب.ظ

با سلام،

محمود عزیز (کامران) تشکر از کامنت پر مهرتان. در مورد سؤال اولتان بله در آینده حتما همین کار را خواهم کرد. و مدارک و شواهدش را هم در همین وبلاگ به همه نشان خواهم داد. در مورد سوال دوم شما. شما باید این سوال را از آنهائی که دأعیه این آمار و ارقام‌ها را در وبلگشان میزند اما چیز دیگری در عمل نشان میدهند، بپرسید و اما قمست سوم سؤال شما که باعث تأیید نشدن آن شد با بی‌ احترامی به دیگر مدیران وبلاگ‌ها بیان شده بود دوست عزیز اگر ما از دیگر مدیران انتقاد می‌کنیم و یا دل‌ نمیدهیم و قلوه نمی‌گیریم به این معنا نیست که شما میتوانید در این سرا به آنها توهین کنید. لطفا عفت کلام را رعایت فرمایید.

جابر دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:43 ب.ظ

سلام علیکم حمید و حسین عزیزحسین اقاعالی بود حیفم اومد نظری ندم و تشکرنکنم ولی افسوس که این نوشته های طلایی به قول سعیداقااز کهنوج توبخش نظرات مدفون میشه چرا دیدگاهای منحصربفردتون رو در یک وبلاگ رسمی بانام خودتون منتشر نمیکنید؟ یا صبر نمیکنید در پستای متوالی توهمین وبلاگ منتشر کنید؟
با تشکرفراوان

سلام جابر عزیز، بنده هم همین حرف را به حسین عزیز زده‌ام ما گویا بدلایلی اکنون شرایط انجام این کار برایشان مهیا نیست. اما مطمئن باشید که ما نخواهیم گذاشت این مقالات در قسمت نظرات مدفون شوند. دوستانی که علاقه مند به یادگیری باشند آنها را از زیر سنگ هم که شده پیدا میکنند. همه ما همینطور شروع کردیم. مگر غیر از اینست؟ تشکر از شما دوست گرامی‌. پیروز باشید.

حسین - اصفهان دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:34 ق.ظ

عرض سلام و ادب و احترام
قبل از هر چیز از دوستان فرزانه ام که با قلم پرمهر خود مشوقانی با صفا برایم بوده اند از جمله پرویز فروتن از اردبیل، محمد محمدی نازنین، علی ع (آقا تا اسم شما را می بینم یاد علی علیه السلام می افتم! (مزاح)) احمد عزیز، سعیدجان از کهنوج، حاج یوسف بزرگوار، محسن صادقی پرنشاط و سایر دوستان همدل سپاسگزاری می کنم.
دوستان عزیز با توجه به اینکه مقالات قبلی بسیار فشرده و متراکم بودند که حجم زیادی از مطالب با اصطلاحات فراوان در فضای کمی ارائه شد و بعضاً نوع مباحث برای خیلی ها جدید بود لذا تصمیم گرفتم از یک سری مطالب پایه شروع کنم و به زبان ساده تر برای دوستان بنویسم. فعلا موضوع اهمیت ژنوتیپ را برایتان آماده نموده ام تا بعد.

هادی-دولاب یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:51 ب.ظ http://kabotarsara.mihanblog.com/

سلام و عرض ادب خدمت حمید خان و مجید عزیز
تبریک به شما به خاطر این آپ جدید و همچنین مطالب دوست عزیزمون حسین آقا درباره اصلاح نزاد و نفی همخونی
من که خودم به شخصه هیچ رقبتی به این کار ندارم و بار ها هم این کارو انجام دادم و نتیجه مطلوبی نگرفتم..ولی در هر حال به سلیقه و همچنین اطلاعات دیگران در این مورد احترام میذارم
موفق باشی

هادی عزیز درود بر شما. از اینکه با نظرتون این سرا را نورانی کردید و سپاسگزارم. فرمایش شما متین. هدف ما هم در این وبلاگ آشنا کردن دوستان با روش‌های موجود و مدرن است و هیچ اجباری در انجام آن نیست. و بقول معروف ما پایه و اساس دوستیهامان را بر انجام دادن یا ندادن این روش‌ها نمیگذاریم. از دیدن کبوتران خوب در گنجه یکایک دوستان لذت می‌بریم و آنها را به ازدیادشان از هر روشی‌ که دوست دارند تشویق می‌کنیم. به‌‌ عنوان مثال همین خود شما، یا آقای محمدی یا مصطفی عزیز حیدری و خیلی‌‌های دیگر که بالواقع بعضی‌ از بهترین کبوتران دستتان است. به عنوان کبوتر پرورانی که با عشق به این پرنده بزرگ شده ایم، هیچگاه بخود اجازه نمیدهیم که ازشما بخواهیم از این روش یا آن روش استفاده کنید، یا اینرا به آن و نرا به این بزنید , زیرا که خود کبوتر پرور بهتر از هر کس دیگر می‌داند که کبوترانش چه هستند و این چیزی نیست بجز احترام گذاشتن به دیگران و سلیقه‌شان که شما به زیبایی بیان کردید. پیروز و سربلند باشید.

منصور محمدی یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:58 ب.ظ http://cici8111.blogfa.com/

سلام خدمت استادان آقا حمید و آقا مجید . امیدوارم خوب و سلامت باشید . تشکر از زحماتی که در ایجاد پست جدید داشتید . مطالب خوب و مفیدی هستند امیدوارم در تمامی مراحل زندگی سلامت و پیروز باشید

سلام آقای محمدی،

تشکر از لطفتان. امیدوارم که شما هم در همه مراحل زندگی‌ پیروز باشید.

پرویز - اردبیل یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:17 ب.ظ

با سلام خدمت سروران گرامی آقایان حمید و مجید
یکی از کبوترن ماده پس از تخم گذاری پاهاش سست شده و نمیتونه روپاهاش وایسته و اغب روی زمین میخوابه آیا بیماری خاصی داره یا مثلا از کمبود ویتامینه برای درمانش لطفا راهنمایی بفرمایید.
با تشکر

سلام پرویز خان،

متأسفانه این مشکل می‌تواند دلایل زیادی داشته باشد. ۱- کمبود کلسیم ۲- بیماری سلمونلا ۳- فلجی موضعی ۴- انگل از مواردی هستند که به ذهن بنده می‌رسد. مورد ۴ متأسفانه راه درمانی برایش وجود ندارد. مورد ۲ باید از دیگر ابوترن جدا شود و با آنتی‌بیوتیک قوی مداوا قرداد. اگر کبوتر اهمیت ندارد معدوم شود تا از گسترش بیماری جلوگیری به عمل آید. این پرنده میتتوند تا ۲ سال ناقل این بیماری باشد. موارد ۱ و ۴ هم مشخص است. در ضمن اگر دوستان عزیز مورد خاصی‌ مدّ نظرشان است لطفا بیان کنند. موفق باشید.

میلاد جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:01 ب.ظ

سلام حمید جان و ممنونم ازت بابت راهنمایی...اره میدونم که ماله استرالیا هستن..ولی اسمشون به اسم قمری چینی در رفته....مثل طوطی عروس هلندی(کاکتیل) که اینم ماله استرالیاست ولی عروس هلندی صداش میزنن...منم احساس میکنم همون دمای پایین دلیلش باشه...دمت گررررررررررم

میلاد جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ب.ظ

سلام....
ببخشید که در مورد قمری چینی میپرسم...
من یه جفت دارم که جفت گیری نصف و نیمشونم دیدم و همه چیزم در اختیارشون هست ولی تخم نمیزارن...ذلیلش چیه بنظرتون؟؟؟دمای هوا هم تو 10 درجه هستش...بنظرتون بخاطر دمای پایینه؟؟؟
اصلا اینا تو چه دمایی تخم میزارن؟؟
الان 2 ماهه که خریدمشون..هر دو هم بالغ و سالم و بشدت مست هستن ولی از تخم خبری نیست...نر و ماده بودنشونم درسته و جفت گیریشونم دیدم که البته 5-6 ثانیه ای بود..
ممنون میشم راهنمایی کنید

میلاد جان سلام. متأسفانه بنده اطلاعات دقیقی‌ از این نوع پرنده ندارم اما تا جایی که من میدونم ، بخلاف آنچه که شما می‌گید، این پرندگان از استرالیا هستند نه چین. مگر اینکه ما در مورد ۲ پرنده مختلف صحبت می‌کنیم. این پرندگان دمای زیر ۱۵ درجه اذیتشون میکنه. شاید به همین دلیل است که تخم نمیذارند. برای اطلاعات بیشتر به این سایت مراجعه کنید. موفق باشید.


http://www.diamonddove.info/bird03_Caring.htm

محسن صادقی چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:07 ب.ظ http://https://www.facebook.com/kaftarbazi.1

درود، امیدوارم شاد باشید،...!

حمید جان ممنون بخاطر این پست و یا بهتره بگم بخاطر این وبلاگ،...!
حسین عزیز درود بر شما که با علم و توانایی که در این زمینه داری باعث پیشرفت روز افزون امثال منی میشی که چیزه زیادی بلد نیستند، مشتاق دیدار برادر...!
جا داره همینجا از طرف خودم از تمامی دوستان و همیاران این وبلاگ تشکر کنم که با درایتی که دارند راه درست را از غلط ترجیح میدهند، باعث بسی خوشحالی که این وبلاگ همراهان فهیمی همچون تک تک شما دوستان رو داره.

پیروز باشید،...!

محسن جان سلام. ممنون از لطفت. ما همیشه کیفیت را بر کمیت ترجیح میدهیم. داشتن دوستانی با کیفیت شما موهبتی است که نصیب هر کس نمی‌شود. همانطور که خودتان گفتید همراهان فهیم این سرا هستند که کیفیت آنرا بالا میبرند. سربلند و موفق باشید.

حاج یوسف چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:11 ب.ظ

سلام مجید جان
بنده خوشحالم که دوستان با منطقی مثل جنابعالی وحمید خان دارم وتشکر میکنم از حسین بزرگوار واحمد اقا وسعید ودوست خوبم از اردبیل که همخونی را کاملا گویا واساسی توضیح دادندعالخصوص حسین دوست داشتنی از اصفهان مجید عزیز ما کاری نداریم که عشقبازی قصد دارد هم خونی را ارتقا دهد یا اصلا از هم خونی بپرهیزد بلکه هدف این است معلومات عزیزان در این مقوله همخونی ارتقا داده شود حال عشقباز با علم به نکات ضعف وقوت این روش تصمیم بگیرد چکار انجام دهد همیشه باید به واقعیت وحقیقت ودرستی احترام گذاشت حتی اگر به ضرر ادم باشد پیشرفت در این رشته منوط به درست نگری به واقعیتها ست والا به جایی نخواهیم رسید تا خود طرف تجربه نکند به علم این قسمت از تکثیر پی نخواهد بردبیشتر دوستان فقط میشنوند وبا چند کلمه اب وتاب داده شده تصمیم میگیرند خوب است یا خیر وشروع به نوشتن شاهنامه میکنند انچنان عریض وطویل مینویسند که گویی پروفسور حیوانات هستند از کل نوشته ها دوتا کلمه به درد خور پیدا نمیشود در انتها از فریدون خان هم تشکر میکنم که نسبت به بنده لطف دارند.

حاج یوسف بزرگوار سلام.

شما دقیقا ‌لپ کلام را گفتید. هدف ما ارایه یک روش جدید (در کبوتر بازی ایرانی‌) است و بس. حال هر که با داشتن دانش کافی‌ تصمیم به انجام آن گرفت و یا برعکس به خودش مربوط میشود. ما بر این اعتقادیم که دوستان همه عاقل و بالغ هستند و بهتر از هر کس میتوانند راه خود را انتخاب کنند. پیروز باشید

سعیدازکهنوج چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:20 ق.ظ

باسلام خدمت حمیداقا واقا مجید

بقول معروف گلی به جمالتون مثل همیشه عالی بود و همچنین از حسین عزیزتشکر میکنیم بابت مطالب جالب وقابل تائملشان حداقل کاری که میشده در حق ایشان میتوانست انجام داد امیدواریم دوستان صاحب دانش هم جسارت کرده وقدم جلو بگذارند هرچند مطالب مختصر باشد بخصوص دراین زمان که فصل جوجه کشی اغاز شده امیدوارم که دوستان کمال استفاده را از مطالب ببرند ویک عریضه ای کوچک داشتم خدمت دوستان متاسفانه در اکثر وبلاگها دوستان مقیاس و سنجش وایجاد قوانین پرواز کبوتران رابجای اینکه براساس موازین علمی وتجربی بیان کنند جهت طفره رفتن وسرباز زدن تمام نتایج کار را حالا چه خوب وبد به پیشکسوتان عزیزعودت می دهند درست که این عزیزان تمام زحمات خودرا کشیداند وسینه سوخته این عشق میباشند اماباید قبول کنبم بعضی قوانین کبوترپرانی و وسبق صیاق کبوترداری انها اشتباه بوده خیلی از موارد که شما دوستان بهتراز من میدانید ونیازی به گفتنش نداریم درایین ما ایرانیان و دین اسلام همیشه بر احترام گذاشتن بر این بزرگ مردان بوده و در هیچ جا اطاعت و پیروی کورکورانه و کامل وسرسپردگی ذکر نشده وهمه میدانم مردم ژاپن به رسم وروسومات وادای سنن خودبسیار پایبند بوده و احترام زیادی برای سالمندان وپیشکسوتان قائل میباشند همین مردم ژاپن ضرب المثل خوبی دارن که گفتنش خالی از لطف نیست انها میگویند که نیروی جوانی همیشه بر تجربه غلبه میکنه چون جوان هم انگیزداره وهم توانایی جسمی و فکری را جسارت بنده را بپذیرید قصد بی احترامی نداشتم پیروز وسریلند باشید

تا دیداری دوباره بدرود

سعیداز کهنوج

سعید عزیز، یار دیرینه‌ ما، درود بر شما.

شما اول از همه لطف کنید یک شماره تلفن خصوصی بگذارید تا به ما ثابت بشه که حقیقی‌ هستید (مزاح). فرمایش شما در مورد خیلی‌ از قوانین مسابقات کبوتر پرانی در ایران درسته. این قوانین نه تنها منطقی‌ نیستند بلکه غیر انسانی‌ هستند. مثل این میماند که شما به پای دونده وزنه ببندید و از او بخواهید ماراتن بدود. این خود یکی‌ از دلایل پیشرفت نکردن این رشته است. در آینده اگر فرصتی بود مقاله‌ای را به آن اختصاص میدهیم. البته اگر کسی‌ پیشتر از ما زحمت آنرا بکشد ضمن تشکر آنرا پست خواهیم کرد. موفق و مؤید باشید.

احمد سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:00 ب.ظ http://kabootar-e-mosabeghe.blogsky.com

با سلام خدمت تمام دوستان گرامی
برای دومین مرتبه و با علاقه ای فزونتر، مطالب حسین عزیز را مطالعه نموده و لذت بردم.
در رابطه با پدیده هتروزیس دو نظریه وجود دارد که هر دو نظریه مربوط به اثرات غیرافزایشی ژنها بوده و قابلیت وراثت نداشته و برای جلوگیری از تفرق ژنی و برای دسترسی مداوم به این پدیده باید لاینهای خالص را همواره در دست داشت:
1- نظریه غالبیت که حسین عزیز تشریح نمودند. در واقع در این نظریه، عقیده بر آن است که نتاج، ژنهای غالب را از والدین خالص به ارث برده و عملکردی فراتر و بهتر از والدین خود را خواهند داشت.
2- نظریه ماوراء غلبه : که بر اساس این نظریه، در اثر تلاقی دو لاین، هتروزیگوتهایی ایجاد خواهند شد که عملکردی بالاتر از هموزیگوت غالب و یا عملکردی پست تر از هموزیگوت مغلوب را خواهند داشت. که باید با تلاقی تصادفی لاینهای خالص، بهترین پدیده را تجربه کرد.

نکته دیگر : در خالص سازی و پرورش لاین، که خویشاوندی افراد جمعیت مد نظر نسبت به یک جد خاص حفظ می گردد. حتما نیاز نیست که از قبل شجره ای در اختیار داشت. بعلت تفرق آللها در مراحل تقسیم میوز، آللها بطور تصادفی درون هر گامت قرار گرفته و احتمال اینکه هر دو گامت، دارای آللهای مغلوب با اثری کشنده باشند اندک است؛ بنابراین احتمال اینکه در تکثیر بروش همخونی، نتاج سالم هم بوجود بیایند وجود دارد؛ لذا می توان طی حدود 5 الی 7 نسل تلاقی نتاج با یک جد ارزشمند، تقریبا جمعیتی را ایجاد نمود که از نظر ژنوتیپ و فنوتیپ به آن جد شباهت فراوانی داشته باشند. حال اگر به همین صورت چندین جد ارزشمند داشته باشیم و از آنها لاینهای خالص ایجاد نمایید و سپس دو لاین را بروش غیر خویشاوندی و برای بدست آوردن هیبرید و تست میزان اثر هتروزیس با هم تلاقی دهیم، می توانیم به آمیخته هایی دست یابیم که عملکرد آنها از نظر صفت مورد اصلاح، در حد قابل قبول و برتر از والدین خواهد بود. در هنگام این تلاقی ها می توان برای پرندگان، شجره ای ایجاد نمود تا بتوان از روی آن میزان همخونی نتاج را تخمین زد. به امید خدا اگر در آینده فرصتی پیش آمد راجع به این شجره ها بحث خواهد گردید.

د. احمد عزیز سلام.

از اینکه شما همیشه با نظرات تخصصی تون یاور ما بوده اید، بی‌ نهایت سپاسگزارم. البته با این کامنت‌های شما و حسین عزیز وارد مرحله بالای دکتری شدیم که مغز من دیگر نمیکشد. بقول دوستان الان من در این حالت :| هستم. از این خوشحالم که ما بحثی‌ را شروع کردیم که خیلی‌ از دوستان با شک و تردید به آن نگاه میکردند. اما الان به مرحمت وجود اینترنت به جایی رسیده ایم که همین دوستان در وبلاگ‌های مختلف افراد به اصطلاح صاحب نظر را به چالش میکشند. این خود نشانه پیشرفت علمی‌ کبوتر داران در اقصی نقاط ایران است. اینجاست که مجید عزیز و بنده نفس عمیقی از ته دل‌ می‌کشیم و با لبخندی که نشان از رضایت است به صندلی تکیه میدهیم و از مباحثات و پیشرفت‌های علمی‌ دوستان لذت می‌بریم. ناگفته نماند اگر دوستانی مثل شما نبودند ما هنوز در پیچ اول مانده بودیم. پیروز و سربلند باشید. کوچک شما.

علی ع سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:57 ب.ظ

سلام.واقعا خسته نباشید.در آغاز از حسین آقا بابت ارائه این مقالات علمی و پربار تشکر می کنم.سطر به سطر آن نشان علم و دانش فراوانشان هست.و جا داره یادی هم از استاد فروتن مجید ز(با آن نثر ماندگار) داشته باشیم.مجید جان در قلب همه دوستدارانت جای داری و در نهایت از حمید عزیز بابت به وجود آوردن این محیط علمی و صمیمی تشکر می کنم.علی ع.

علی‌ جان سلام. من هم به نوبهٔ خودم از طرف مجید عزیز، حسین عزیز و خودم از شما تشکر می‌کنم. وجود افرادی دانش پژوه مثل شما ما را به ادامه این راه امیدوار و امیدوار تر می‌کند. پیروز باشید.

محمدمحمدی سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:49 ب.ظ http://kabotareamol.blogfa.com/

سلام ودرودبی پایان به دوستان عزیزوگرامی سروران حمید ومجیدخان
غرض عرض ادب بودواحترام وتشکربابت زحمتی که برای آپ میکشیدو دوستانی که علاقه مندبه دانستن راههای علمی همخونی ونتایج آن میباشند راآگاه میسازید.جا داردازجناب حسین آقای عزیزنیزتشکرکنم که باخواندن نوشته های ایشان به اطلاعات اندک حقیردراین مقوله اضافه شدواز این بابت ازشمادوستان سپاسگذارم.
دلتان همیشه بهاری به امیددیدار

محمد عزیز درود بر شما. ما هم از اینکه به برکت وجود کبوتر دوستی‌ عزیز مثل شما پیدا کرده ایم خرسندیم و به خود میبالیم. محمد جان عکس‌های کبوتران شما در فیسبوک غوغا کرده اند. ایکاش خودتان تشریف داشید و می‌دیدید. به امید دیدار.

پرویز - اردبیل سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:42 ق.ظ

با سلام خدمت بزرگواران گرامی آقایان حمید و مجید عزیز
بسیار خوشحال شدم از این که دیدم نظرات حسین آقا به صورت پست مستقل ارائه شده.البته حمید جان من شخصا این نظرات را از لا به لای نظرات دوستان جدا کرده و در فایل word ذخیره کرده ام و اوقات بیکاری مطالعه میکنم.این را گفتم تا حسین آقا بدانند که نظراتشان آنقدر مهم و پیش ما با ارزش است که نخواهیم گذاشت در بین نظرات دوستان دفن شود (به شوخی).خاطرم هست که حسین آقا در کامنتی گفته بودند که جوابیه تندی آماده کرده اند اما از انتشار آن خوداری کردند و گفتند بهتر است وقت و انرژی خود را صرف کارهای دیگری کنم که به نظر حقیر بهترین کار است زیرا کسی را که خواب است میتوان بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده چه؟.به نظر حقیر دوستان فرزانه ای چون حمید گرامی، مجید عزیز و حسین اقا به جای سعی در بیدار کردن خواب زدگان بدون اعتنا به آنان و صرفا برای دل خودشان بنویسند و مطمئن باشند که مطالب شان همچون آب روان جای خود را در دل مخاطبانشان باز میکند.همچنان منتظر مقالات، نظرات و راهنمایی های پربار شما و سایر دوستان فرزانه هستیم.در خاتمه توصیه ای دارم به افراد انگشت شماری که با ایجاد فضای پلیسی در وب سایتهای کبوتر و توهین و افترا به افراد مختلف از هر قومیتی سعی در کسب وجهه و جایگاه اجتماعی هستند:
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
یا حق

سلام. آقا پرویز شما اگر شخصیت واقعی‌ هستید لطفا شماره تلفن بگذارید (شوخی‌). پرویز جان. ایجاد تشنج فقط یک هدف را دنبال می‌کند. مختل کردن آموزش‌های درست و علمی‌. بار‌ها دیده ایم که این افراد با زدن برچسب‌های مختلف و گیر دادن به سلایق مختلف سعی‌ در ایجاد تشنج دارند. فرمایش حسین عزیز ( یک شخص مجازی بدون تلفن) هم دقیقا همین تفکّر ما بوده و هست. زیرا اگر هدف ما ایجاد تشنج بود برای هر خط گفته‌های نادرست و غلط این افراد می‌توانستیم و میتوانیم کتابی بنویسیم. اما خوب هدف ما چیز دیگریست. و برای رسیدن به این هدف باید وجود این افراد را ندیده گرفت. پیروز باشید.

حسین - اصفهان سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:56 ق.ظ

==>
حالا با مثالی ساده آن را توضیح خواهم داد:
در توضیح علت بروز هتروزیس طبق نظریه غالبیت ژنها (که مقبولترین نظریه در این مورد است) فرض کنید شما دو لاین کبوتر را خالص کرده اید. لاین 1 در صفات A و B خالص سازی شده و لاین 2 در صفات C و D. حروف بزرگ ژنهای غالب و حروف کوچک ژنهای مغلوبند.
ترکیب ژنی در دو لاین به صورت زیر است:
ژنوتیپ لاین 1: AABBccdd
ژنوتیپ لاین 2: aabbCCDD
حالا این دو لاین را با هم تلاقی می دهیم. در اثر غالبیت ژنها جوجه ای به صورت زیر به وجود می آید:
ژنوتیپ جوجه حاصل از تلاقی دو لاین: AaBbCcDd
که جوجه حاصل در همه صفات نسبت به پدر و مادر و میانگین آنها برتری دارد و در اثر هتروزیس یا قدرت هیبرید این اتفاق افتاده است.
حالا ممکن است بپرسید چرا با خالص سازی لاینی را به صورت AABBCCDD به وجود نیاوریم که 100% جوجه های پشت پاک به ما بدهد؟ یعنی اصلا حامل آلل های مغلوب نامطلوب نباشند. یک همچین کبوتری را با هر کبوتر پشت دری هم تن کنیم جوجه خوب می دهد (یعنی اگر آن را با aabbccdd هم تن کنیم جوجه اش AaBbCcDd می شود که از لحاظ ظاهری و فنوتیپ هیچ فرقی با والد برترش ندارد).
پاسخ این است که ما هم دوست داریم چنین کاری بکنیم ولی ژنهای زیادی دخیلند که نمی توان آنها را گزینشی انتخاب کرد و احتمال اینکه در یک لاین همخون تمام ژنهای مطلوب به صورت غالب در بیایند و خالص شوند بسیار کم است. علت این است که گاهی آلل های غالب مطلوب با آلل های مغلوب نامطلوب دارای پیوستگی (Linkage) می باشند.

موفق باشید.

حسین عزیز سلام. تشکر از توضیحات تکمیلی شما. امیدوارم که دوستان با دقت این مطالب را بخوانند. و با علم و دانش کافی‌ به این کار دست بزند تا نتیجه بهتری عایدشان شود. کوچک شما.

حسین - اصفهان سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:53 ق.ظ

با سلام خدمت دوستان عزیز
از لطفی که حمیدخان نمودند و این مقاله را هم در یک پست نمایش داده اند سپاسگزارم و قدردان زحمات ایشان هستم. دوستان متاسفانه مجال اندک در یک مقاله اجازه تعریف مبسوط همه جزئیات را نمی دهد و می دانم اصطلاحاتی در این مقاله هست که احتمالا با آنها ناآشنا هستید. اکنون بعضی از اصطلاحات استفاده شده در مقاله را برایتان توضیح خواهم داد.
ژن (gene): یک واحد از کروموزوم، ژن به عنوان عامل وراثت شناخته می شود.
آلل (Allel): دو شکل مختلف یک ژن است که در مکانهای مشابه بر روی کروموزوم قرار می گیرند. ژن هم ردیف.
نتاج: فرزندان یک حیوان
هتروزیس (heterosis): گاهی اوقات از آمیختن و تلاقی دو نژاد یا دو گونه یا دو لاین مختلف، نتیجه ای به دست می اید که از نظر بعضی صفات و خصوصیات زیستی و ظاهری به دست آمده، از هر یک از والدین خود برتر و مطلوبتر است، و گاهی از نظر میانگین صفات مورد نظر نیز برتری و مطلوبیت بیشتری را دارا هستند. در تلاقی دو لاین اگر پدیده هتروزیس اتفاق بیفتد، جوجه حاصل از تلاقی دو لاین خالص شده با همخونی، عملکردی برتر از والدین خود خواهد داشت. پس به طور خلاصه هتروزیس اصطلاحی است در علم ژنتیک که به معنای برتری نتاج هیبرید است نسبت به میانگین والدین یا نسبت به والد برتر.
به هتروزیس یک اصطلاح دیگر هم داده اند و آن "قدرت هیبرید" یا Hybird Vigour است. البته هتروزیس در هر تلاقی به صورت اتوماتیک رخ نمی دهد و نیز در مورد تمام خصوصیات مطلوب بروز نمی کند.

نکته جالبی که هست برای برخی از صفات، هر چه اختلاف ژنتیکی والدین بیشتر باشد احتمال بروز پدیده هتروزیس بیشتر خواهد بود. به عبارت دیگر هرچقدر والدین از نظر ژنتیکی دورتر باشند و خصوصیات متفاوت تری داشته باشند، جوجه های حاصل از تلاقی آنها از هتروزیس بیشتری برخوردار خواهند بود. این اساس و پایه علمی مخالف جفت انداختن کبوتران در ایران است.
==>

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد