کبوتر ایرانی‌ در کانادا

اصول علمی پرورش و مدیریت کبوتر بلندپرواز ایرانی

کبوتر ایرانی‌ در کانادا

اصول علمی پرورش و مدیریت کبوتر بلندپرواز ایرانی

افشاگری یا دروغ، افترا و تهمت؟

سلام و عرض ادب به دوستان و خوانندگان گرامی‌, امیدوارم که تعطیلات به همه خوش گذشته باشد.


در اینجا قصد ندارم مقاله طویل بنویسم که از حوصله‌ همه ما خارج است. با آنکه میدانم جواب ابلهان خاموشی است اما درصدد روشن کردن اذهان عمومی بر آمدم تا از ریختن آبروی اشخاصی‌ که به دروغ به آنها تهمت زده شده است جلوگیری کنم. ما همیشه در این سرا معتقد بوده ایم که خواندگان ما دارای شعور و درک کافی‌ برای تجزیه و تحلیل مسائل هستند و داعیه رهبری و به سرمنزل خوشبختی‌رساندن  آنها را نکرده ایم و و بزبان ساده تر, نگفته ایم که کار ما درست است دیگران گوسفندند. به دوستان و خوانندگان احترام گذاشته ایم و به شعور آنها توهین نکرده ایم. تاکنون هر آنچه را که در مورد مسائل علمی‌ و غیر علمی‌ بیان کردیم با ادله و مدرک همراه بوده است. حتی در مورد آخر که دروغ بزرگی‌ را که سند تاریخی کلیله و دمنه رو کرد مدرک آن در هر کتاب فروشی موجود است. بنابر این قضاوت و نتیجه گیری را به عهده دوستان میگذریم.



افشاگری ﺻﺤﻴﺢ، تهمت و ﺩﺭﻭﻍ و فرق آنها:


الف- روش اول تهمت زدن یا پخش شایعه دروغ است. در این روش شخص مذکور بدون ارائه هیچ دلیل و مدرکی‌ به بیان حرف هایی میپردازد که فقط خریدار آنها افراد بسیار ساده لوح هستند. مثل اینکه کسی‌ بگوید از کسی‌ شنیدم که یک دیو بزرگ در خانه‌اش پرورش میدهد و برای خوراک به او بچه نوزاد میدهد.


ب- بیان کاری یا چیزی که بصورت واقعی‌ شنیده و یا دیده شده اما بصورت مدرک ثبت نشده. این روش بسته به اعتبار شخص میتواند مورد قبول واقع شود یا ردّ گردد و به آن عنوان افشاگری داد یا نداد.


جیم- بیان چیزی و یا کاری که بصورت واقعی‌ اتفاق افتاده، بصورت مدرک و سند ثبت شده و برای اثبات آن احتیاجی به شاهد نیست. این روش درست افشاگری است.


حال می‌رویم سر اصل مطلب.


۱- عکس زیر نشانگر تماس‌های مکرر (در یک روز) آقای علی‌ میرمهدی ملقب به علی‌ سیاه. به یک جوان ۱۹-۲۰ ساله بنام آقای محسن صادقی‌ است.  یک مرد میان سال از یک جوان ۲۰ ساله چه می‌خواهد؟ در ضمن وجه مشترک بین این دو نفر فقط و فقط کبوتر است.





۲- عکس زیر SMS تهدید آقای علی‌ میرمهدی به آقای صادقی‌ است. تهدید با لحن کوچک کننده و بظاهردوستانه برای چه؟




گذاشتن شماره تلفن خصوصی یک نفر که به شما اعتماد کرده در یک محیط عمومی را چه می‌نامند؟ تجاوز به حریم شخصی‌ افراد؟


آیا این همان کاری نیست که در گذشته با دادن شماره تلفن افراد به پاچه خوارانت باعث مزاحمت و سلب آسایش آنها و خانواده‌شان میشدید؟ آیا بخاطر همین تلفن‌های تهدید آمیز نبود که استاد خشایار، حسین از تهرانپارس، بهروز پ، حاج یوسف و احتمالا محمد از قم از وبلاگ نویسی و دنیای مجازی خداحافظی کردند؟

شاید به همین دلیل منتقدان شما از دادن شماره تلفن طفره میروند!



شما را که تمام شمیران می‌شناسند.  شما که اصلا کسی‌ را در حد رکورد ۴:۲۵ خود نمی‌دانید، پس چه احتیاجی‌ به یک جوان ۱۹ ساله دارید که رقیب برایتان پیدا کند؟

از طرفی‌ لحن گفتاری شما در پشت پرده زیاد به لحن فرهنگ ساز نمی‌خورد، سالار! پس ادبیات سازنده چه شد، سالار؟



نمی‌د‌انستم که طبق گفته ایشان آقا سعید دار و دسته دزد دارند, آدم ربا هستند و منتقدانشان را میدزدند.!!!؟؟؟؟؟




۳- عکس زیر SMS تهدید بعدی





شما که تا چند روز پیش در SMS‌های قبلی‌ گفته بودید که ابوالفضل بهمن را نمیشناختید!!!!!؟؟؟؟



شما که دم از فرهنگ سازی میزنید. چه نیازی به تهدید یک جوان دارید؟ خودتان را بزرگ و راهبر میدانید. اما اعمالتان نشاندهنده چیز دیگری‌ست. آیا اینها همه بخاطر اینست که اگر مردم از نیت شما مطلع شوند شما دیگر نمیتوانید به آنها کبوتر بیاندازید.


خوشبختانه در این مقاله بلند بالای آخر این شخص، آقای علی‌ میرمهدی، ماهیت اصلی‌ و لمپن خویش را که نشأت گرفته از فرهنگ آشنای لمپن‌های دولتی است به زیبایی جلوه داده است.


4- چند وقت پیش آقایی با نام پیروز وارسته در صفحه فیسبوک با محسن عزیز تماس گرفت که این متن کامل محاوره ایشان با محسن است.


لطفا به جواب‌های آقای صادقی‌ به این شخص توجه کنید. با اینکه در آن‌زمان آقای علی‌ میرمهدی مرتباً ایشان را تهدید میکرده است، اما ما یک قطره بی‌ احترامی از طرف آقای صادقی‌ به ایشان را نمی‌بینیم، حتی پشت در‌های بسته.









آقای پیروز وارسته در صفحه فیسبوک دارای ۹ دوست است. که عکس بعدی  دوستان ایشان  هستند.



نمیدانم چرا هر کدام از یک سر کره زمین هستند.


عکس پروفایل فیسبوک ایشان تشابه عجیبی‌ با عکس جمعی‌ روی بام که در وبلاگ آقای علی‌ میرمهدی گذاشته شده  دارد.

به نظر میرسد که آقای پیروز وارسته عکس دیگری نداشته و باید این عکس را از توی این عکس دسته جمعی میبریده و برای عکس فیسبوک‌اش استفاده می‌کرده.



لطفا به تاریخ عضویت ایشان در فیسبوک توجه کنید.


چرا هم آقای علی‌ میرمهدی و آقای پیروز وارسته به دنبال افراد معروف در شمیران میگردند. آیا این دو در حقیقت یک‌نفر هستند؟ چرا اسم آقای ابوالفضل بهمن بدون هیچ دلیلی‌ برده شد؟ اصلا این ماجراها چه ربطی‌ به آقای ابوالفضل بهمن دارند؟