کبوتر ایرانی‌ در کانادا

اصول علمی پرورش و مدیریت کبوتر بلندپرواز ایرانی

کبوتر ایرانی‌ در کانادا

اصول علمی پرورش و مدیریت کبوتر بلندپرواز ایرانی

افشاگری یا دروغ، افترا و تهمت؟

سلام و عرض ادب به دوستان و خوانندگان گرامی‌, امیدوارم که تعطیلات به همه خوش گذشته باشد.


در اینجا قصد ندارم مقاله طویل بنویسم که از حوصله‌ همه ما خارج است. با آنکه میدانم جواب ابلهان خاموشی است اما درصدد روشن کردن اذهان عمومی بر آمدم تا از ریختن آبروی اشخاصی‌ که به دروغ به آنها تهمت زده شده است جلوگیری کنم. ما همیشه در این سرا معتقد بوده ایم که خواندگان ما دارای شعور و درک کافی‌ برای تجزیه و تحلیل مسائل هستند و داعیه رهبری و به سرمنزل خوشبختی‌رساندن  آنها را نکرده ایم و و بزبان ساده تر, نگفته ایم که کار ما درست است دیگران گوسفندند. به دوستان و خوانندگان احترام گذاشته ایم و به شعور آنها توهین نکرده ایم. تاکنون هر آنچه را که در مورد مسائل علمی‌ و غیر علمی‌ بیان کردیم با ادله و مدرک همراه بوده است. حتی در مورد آخر که دروغ بزرگی‌ را که سند تاریخی کلیله و دمنه رو کرد مدرک آن در هر کتاب فروشی موجود است. بنابر این قضاوت و نتیجه گیری را به عهده دوستان میگذریم.



افشاگری ﺻﺤﻴﺢ، تهمت و ﺩﺭﻭﻍ و فرق آنها:


الف- روش اول تهمت زدن یا پخش شایعه دروغ است. در این روش شخص مذکور بدون ارائه هیچ دلیل و مدرکی‌ به بیان حرف هایی میپردازد که فقط خریدار آنها افراد بسیار ساده لوح هستند. مثل اینکه کسی‌ بگوید از کسی‌ شنیدم که یک دیو بزرگ در خانه‌اش پرورش میدهد و برای خوراک به او بچه نوزاد میدهد.


ب- بیان کاری یا چیزی که بصورت واقعی‌ شنیده و یا دیده شده اما بصورت مدرک ثبت نشده. این روش بسته به اعتبار شخص میتواند مورد قبول واقع شود یا ردّ گردد و به آن عنوان افشاگری داد یا نداد.


جیم- بیان چیزی و یا کاری که بصورت واقعی‌ اتفاق افتاده، بصورت مدرک و سند ثبت شده و برای اثبات آن احتیاجی به شاهد نیست. این روش درست افشاگری است.


حال می‌رویم سر اصل مطلب.


۱- عکس زیر نشانگر تماس‌های مکرر (در یک روز) آقای علی‌ میرمهدی ملقب به علی‌ سیاه. به یک جوان ۱۹-۲۰ ساله بنام آقای محسن صادقی‌ است.  یک مرد میان سال از یک جوان ۲۰ ساله چه می‌خواهد؟ در ضمن وجه مشترک بین این دو نفر فقط و فقط کبوتر است.





۲- عکس زیر SMS تهدید آقای علی‌ میرمهدی به آقای صادقی‌ است. تهدید با لحن کوچک کننده و بظاهردوستانه برای چه؟




گذاشتن شماره تلفن خصوصی یک نفر که به شما اعتماد کرده در یک محیط عمومی را چه می‌نامند؟ تجاوز به حریم شخصی‌ افراد؟


آیا این همان کاری نیست که در گذشته با دادن شماره تلفن افراد به پاچه خوارانت باعث مزاحمت و سلب آسایش آنها و خانواده‌شان میشدید؟ آیا بخاطر همین تلفن‌های تهدید آمیز نبود که استاد خشایار، حسین از تهرانپارس، بهروز پ، حاج یوسف و احتمالا محمد از قم از وبلاگ نویسی و دنیای مجازی خداحافظی کردند؟

شاید به همین دلیل منتقدان شما از دادن شماره تلفن طفره میروند!



شما را که تمام شمیران می‌شناسند.  شما که اصلا کسی‌ را در حد رکورد ۴:۲۵ خود نمی‌دانید، پس چه احتیاجی‌ به یک جوان ۱۹ ساله دارید که رقیب برایتان پیدا کند؟

از طرفی‌ لحن گفتاری شما در پشت پرده زیاد به لحن فرهنگ ساز نمی‌خورد، سالار! پس ادبیات سازنده چه شد، سالار؟



نمی‌د‌انستم که طبق گفته ایشان آقا سعید دار و دسته دزد دارند, آدم ربا هستند و منتقدانشان را میدزدند.!!!؟؟؟؟؟




۳- عکس زیر SMS تهدید بعدی





شما که تا چند روز پیش در SMS‌های قبلی‌ گفته بودید که ابوالفضل بهمن را نمیشناختید!!!!!؟؟؟؟



شما که دم از فرهنگ سازی میزنید. چه نیازی به تهدید یک جوان دارید؟ خودتان را بزرگ و راهبر میدانید. اما اعمالتان نشاندهنده چیز دیگری‌ست. آیا اینها همه بخاطر اینست که اگر مردم از نیت شما مطلع شوند شما دیگر نمیتوانید به آنها کبوتر بیاندازید.


خوشبختانه در این مقاله بلند بالای آخر این شخص، آقای علی‌ میرمهدی، ماهیت اصلی‌ و لمپن خویش را که نشأت گرفته از فرهنگ آشنای لمپن‌های دولتی است به زیبایی جلوه داده است.


4- چند وقت پیش آقایی با نام پیروز وارسته در صفحه فیسبوک با محسن عزیز تماس گرفت که این متن کامل محاوره ایشان با محسن است.


لطفا به جواب‌های آقای صادقی‌ به این شخص توجه کنید. با اینکه در آن‌زمان آقای علی‌ میرمهدی مرتباً ایشان را تهدید میکرده است، اما ما یک قطره بی‌ احترامی از طرف آقای صادقی‌ به ایشان را نمی‌بینیم، حتی پشت در‌های بسته.









آقای پیروز وارسته در صفحه فیسبوک دارای ۹ دوست است. که عکس بعدی  دوستان ایشان  هستند.



نمیدانم چرا هر کدام از یک سر کره زمین هستند.


عکس پروفایل فیسبوک ایشان تشابه عجیبی‌ با عکس جمعی‌ روی بام که در وبلاگ آقای علی‌ میرمهدی گذاشته شده  دارد.

به نظر میرسد که آقای پیروز وارسته عکس دیگری نداشته و باید این عکس را از توی این عکس دسته جمعی میبریده و برای عکس فیسبوک‌اش استفاده می‌کرده.



لطفا به تاریخ عضویت ایشان در فیسبوک توجه کنید.


چرا هم آقای علی‌ میرمهدی و آقای پیروز وارسته به دنبال افراد معروف در شمیران میگردند. آیا این دو در حقیقت یک‌نفر هستند؟ چرا اسم آقای ابوالفضل بهمن بدون هیچ دلیلی‌ برده شد؟ اصلا این ماجراها چه ربطی‌ به آقای ابوالفضل بهمن دارند؟

نظرات 150 + ارسال نظر
محسن صادقی پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:47 ق.ظ http://https://www.facebook.com/kaftarbazi.1

درود بر شما
امیدوارم شاد باشید،...!

ابتدا از همه دوستان و برادران عزیزم که با تماس ها، پیام ها و کامنت هایشان از این برادر کوچک خود حمایت کرده و مثل همیشه باعث شادی و خرسندی من شدند کمال تشکر را دارم،...!

اول از همه از برادر عزیزم حمید که زحمات بسیاری را برای شخص من کشیده و همیشه همانند یک برادر بزرگتر برای من بود است و امیدوارم قدرش را بدانم، و برای این زحماتش زبان و دستی دخور او برای تشکر ندارم...!
تشکر دیگر از برادر عزیزم دکتر احمد که با شنیدن صدای گرمش بسیار خرسند شدم و همچنین از پندها و روشن کردن برخی مسایل از سویش بسیار ممنونم و کمال تشکر را از وی دارم،...!
اما قدر دان زحمات برادر عزیزم حسین که همیشه یار و یاور من بوده و هست نیز هستم و از همینجا دستانش را به گرمی میفشارم،...!
و از دیگر برادر عزیزم محمد از آمل کمال تشکر را دارم و از خواندن و شنیدن پیام ها، حمایت ها و صدای گرمش همیشه لذت برده ام،...!
و در اخرین تشکر از مجید عزیز نیز بابت الطافی که نسبت به این برادر کوچکش داردبسیار بسیار ممنونم،...!
(از همه ی یاوران و خوانندگان این سرا نیز تشکر میکنم که بردن اسمامی در این کامنت نمیگنجد، امیدوارم به بزرگواری خود من را ببخشید.)

اما در انتهای این کامنت بازگشت آ قای علیزاده را به این سرا تبریک عرض میکنم و امیدوارم در اینده بتوانیم از ایشان بهره اموزشی لازم را ببریم،...!

پیروز باشید،...!

حسین - اص پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 ق.ظ

با سلام و عرض ادب خدمت آقا مجید
با این بیانات شما معلوم شد همزمانی رفتن شما با آمدن بنده نشاندهنده مطلب خاصی نیست و من و شما دو نفریم نه یک نفر!
ضمن تشکر از بیان نقطه نظراتتان، در مورد اول باید بگویم بنده گفتم سواد "کبوترشناسی" نه "کبوترداری" و هنوز فکر می کنم یک دلال مادرزاد کفتر "کبوترشناسی" اش بد نباشد اما اصراری بر این موضوع ندارم و آنهایی که آگاهی و شناخت کاملتری از این فرد دارند باید اظهارنظر کنند و حقایق را افشا نمایند و به اطلاع عموم برسانند. در مورد دوم نمی توانم هیچ اظهار نظری کنم (؟) و اینکه گفتم علاقه مندان در گفتگوهای فروم شرکت کنند جهت کسب اطلاعات بیشتر و البته به شرط تحریم هر گونه "فعالیت اقتصادی" در آن سایت بوده و نه بیشتر. ضمن اینکه متاسفانه ریشه اصلی جذابیت وبسایت مذکور نه در دانش کبوترداری این دلال بی اخلاق، بلکه به دلیل خالی بودن جای یک وبسایت آموزشی تمام عیار به زبان فارسی است و امیدوارم کمبود این گونه وبسایتها به زودی زود جبران شود تا اتوماتیک وار علاقه مندان به یادگیری، جذب مباحث علمی -آموزشی بیطرفانه و صادقانه و بی منت گردند و خود فرق سره و ناسره را بفهمند.
موفق و موید باشید.

مجید ز. چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:18 ب.ظ

دوست محترم حسین عزیز از اصفهان با درود و عرض ادب.
شما در افشاگری خود اطلاعاتی بس ذی‌قیمت در اختیار یاران و مخاطبین سرای خودتان "کبوتر ایرانی در کانادا" قرار دادید که مطمئناً مورد استفاده‌ی همگی قرار خواهد گرفت و به عنوان عضوی کوچک از این گروه بزرگ و نوبه‌ی خودم از شما سپاسگزاری می‌کنم.
فقط دو خطا -یکی کوچک و دیگری بزرگ- آن‌هم سهواً در یادداشت شما به‌چشم می‌خورد که لازم دیدم به آن‌ها اشاره کنم تا دیگر نکات سودمند پیام‌های شما را تحت‌الشعاع قرار ندهد.

از خطای کوچک آغاز می‌کنیم: شما مبنا را بر "مطلع‌بودن" علی میرمهدی از کبوترداری قرار داده‌اید و ناخواسته با اعتباردادن به این فرد، به سطح واقعی این فرد در این رشته تا حدی کم‌توجهی شده است. بر پایه‌ی پاره‌یادداشت‌های بی‌ارزش و ناسزانویسی‌های خود این شخص در دو-سه سال گذشته، به شما اطمینان می‌دهم که این فرد در حد یک مبتدی هم از این ورزش سررشته ندارد و دامنه‌ی آن‌چه می‌داند،‌ از اختلاط‌های قهوه‌خانه‌ای فراتر نمی‌رود! بی‌جهت به کسی که قدر و اندازه‌ای در این رشته ندارد اعتبار نباید داد. این فرد یک‌مشت اطلاعات غلط و درست و بدون موضوعیت را شکسته‌بسته سرهم‌بندی کرده و لاطائلات خود را در قالب "مباحث آموزشی" به خورد جماعت داده است که این مطالب،‌ فاقد کم‌ترین عیار و ارزش آموزشی و علمی هستند و فقط به‌درد مطرح‌شدن در سئله‌ها و روی خرپشته‌ها می‌خورند!‌ آموزش‌های این فرد به حدی مضر هستند که کبوتران امتحان پس داده‌ی حاج احمد وزوایی با پنجاه سال سابقه را به خاک ذلت نشاندند و ساعت‌شان را به چهار ساعت تقلیل دادند! این هم از کارنامه‌ی درخشان این شخص. پس خودمان بی‌جهت بنیه‌ی ضعیف معلومات این فرد را عمده نکنیم.

و اما خطای دوم که از قضا بسیار باید روی آن تامل کرد و تاکید می‌کنیم که حتماً همه چنین کنند، دعوت به حضور در سایت جعلی این فرد و شرکت در گفت‌وگوهای این فروم است. این سایت (سایت کبوتر شمیران یا به قول دوستی سئله اینترنتی شمیران) چیزی جز تله‌ی اطلاعاتی/امنیتی رژیم برای جمع‌آوری اطلاعات خصوصی افراد نیست. این‌را خود این فرد به‌صراحت در یادداشت اخیرش و نیز در اساسنامه‌ی سایتش اعتراف کرده و دلیلی ندارد که ما به این واقعیت خطرناک بی‌توجهی کنیم. به این جهت، از تمامی یاران و خوانندگان این سرا می‌خواهیم و تاکید می‌کنیم که اگر به سلامت جسمی و روانی و آینده‌ی شغلی و تحصیلی خود و خانواده‌ی خود اهمیت می‌دهند، ابداً‌ در این "طویله‌ی ارتجاع" ثبت نام نکنند و کاملاً آن‌را طرد نمایند.
خصوصاً هم‌وطنان خارج از کشور که به ایران تردد دارند و با این فرد در ارتباطند،‌ به ریسک اطلاعاتی که می‌پذیرند به‌دقت توجه بفرمایند و عواقب ناخواسته‌ی چنین ارتباطی را بهتر است که نپذیریند.
این خائن به ملت (علی میرمهدی یا اسم جدیدش دکتر مجتبی میرمهدی!) عامل اطلاعاتی رژیم است و آن‌طور که شنیده شده خودش از پاخورده‌های منافقین در عملیات مرصاد بوده که در آن عملیات دستگیر و تواب می‌شود و به‌خدمت دستگاه اطلاعاتی رژیم درمی‌آید و دهه‌ای بعد در تصفیه‌های دوره‌ی خاتمی پاکسازی می‌شود، اما همچنان به خوش‌رقصی‌های اطلاعاتی مشغول است (ترک عادت موجب مرض است). برای همین دلیل و به‌خاطر رد گم کنی است که به همه برچسب منافق یا مجاهد خلق می‌زند که در واقع خودش از اعضای سوخته‌ی این گروهک است. می‌گویند در انگلیس هم فعالیت داشته و بعد که به خدمت دستگاه اطلاعاتی درمی‌آید، برای شناسایی مخالفان بارها به خارج از کشور اعزام ‌شده. یعنی این فرد دو طرفه بازی می‌کند!
به دوستان اکیداً توصیه می‌کنیم از این فرد و سایتش فاصله بگیرند تا آتش‌افروزی‌های این جنایتکار دامن آنان را نگیرد. کبوترداری وزرش صلح و صفاست و با کسانی که فضای آن‌را آلوده می‌کنند بایستی برخورد کرد. دوستان قطعاً در زندگی خود این‌قدر گرفتاری دارند که نخواهند وارد بازی‌های این‌جور مهره‌های سوخته و زمین‌خورده بشوند. خصوصاً به کسانی که دور این فرد را گرفته‌اند و چند نفر از آنان را می‌دانیم که بسیار آدم‌های سالم و خانواده‌داری هستند پیشنهاد می‌کنیم که در نکات ما دقت نمایند.

با سپاس از وقت تمامی شما عزیزان. امیدواریم که توصیه‌های این‌جانب را به دقت به‌گوش گیرند و در آن‌ها تعقل کنند. چنانچه کسی اطلاعاتی از مسائل درونی این فرد و هر گونه روابطی که دارد داشت،‌ این سرا و خوانندگانش را مطلع کند. کامنت شما بدون ذکر نام و با محفوظ‌ نگه داشتن اسامی‌تان منتشر خواهد شد. هر کس که خواست می‌تواند افشاگری کند و به آگاهی جامعه کمک نماید تا فضای وبلاگ‌ها باز به شرایط باثبات صلح و صفا بازگردد.

موفق باشید.

حسین - اص چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:30 ب.ظ

بازگشت و تفاهم آقای علیزاده و یاران این سرا را به فال نیک گرفته از هر دو طرف به خاطر حسن نیتی که نشان داده اند تشکر می کنم. همه ما یک عشق مشترک داریم به نام کبوتر که سمبل معصومیت و صلح و صفاست. کبوتر سمبل و عامل دوستی ها نیز هست و من تا به حال به واسطه کبوتر، دوستان خوب و بی نظیری یافته ام. حیف است با وجود این اشتراک اساسی بر سر اختلافات جزیی با هم کلنجار رویم. کما اینکه اگر کسی حق پذیر باشد هر چقدر هم اختلاف نظرات بالایی وجود داشته باشد می توان با او گفتگو کرد و به راحتی به نتیجه مثبت رسید. خدا را شکر شاهد حسن نیت هر دو طرف هستیم و ان شاا... کدورتهای گذشته فراموش شده و دوستی و صمیمیت بیش از پیش برقرار و مستحکم شود.

احمد چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:57 ق.ظ http://kabootar-e-mosabeghe.blogsky.com

با عرض سلام خدمت حمید، مجید، حسین، محسن و آقای علیزاده عزیز
حمید جان بعنوان برادر کوچک از جنابعالی و حسین عزیز درخواستی داشتم مبنی بر اینکه عنایت فرموده و بحث آموزشی خود را شروع کنید و اجازه ندهید بین آن وقفه ای بیافتد یا خدایی ناکرده آموزشها به فراموشی سپرده شوند؛ چراکه این امر تنها هدف فرد معلوم الحال اغتشاش گر می باشد. پس با درایت خویش نگذارید که به اهداف نادرست خود برسد.
با تشکر از شما

ابراهیم علیزاده - ونکور کانادا چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:33 ق.ظ

سلام جناب آقای حمید ضیائی. عید سعید و سال جدید رو بشما و خانواده معظم تیریک عرض میکنم. امیدوارم سال جدید سالی پر از نعمت سلامتی و شادابی برای همه شما بارمغان داشته باشد.

تشکر میکنم برای کامنت جدید و دعوت بآرامش و تمرکز بهدف اصلی که چیزی جز بهبود هر چه بیشتر کبوتر بلند پرواز ایرانی نیست چه از نقطه نظر پرورش و یا سلامت. امیدوارم با این قدم مثبت شما یک آرامش بمحیط وبلاگها مخصوصا بین علاقمندان و عشقبازان برقرار گردد.
در اینجا مناسب میبینم از دوست ارجمند جناب آقای مجید زوهری برای برقراری تماس و دعوت دوستان بآرامش از صمیم قلب تشکر کنم و موفقیت ایشون رو خواهانم. متشکرم.

جناب علیزاده سلام،

از اینکه شما هم به جمع دوستان این سرا پیوستید تشکر می‌کنم. امیدوارم که بتوانیم در آینده از تجربیات و معلومات شما مخصوصاً در زمینه سلامت کبوتر استفاده ببریم. بنده مطمئن هستم دوستان عزیز این وبلاگ اعم از کسانی‌ که مجید عزیز در بالا اسم بردند نیز از این تصمیم بجای شما خرسند خواهند شد. امیدوارم که حضور فعال شما در مباحث علمی‌ که دوستان آغاز میکنند و یا سوال هایی که می‌‌پرسند راهی‌ برای پیشرفت این رشته باشد.

پیروز و سرفراز باشید.

عباس سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:08 ب.ظ

سلام و خسته نباشید به حسین آقا اصفهانی گل گلاب
گل داشتی داداش دست و پنجه شما درد نکنه افشاگری معرکه است تا شاید فرد مدعی پند گیرد (شک داریم!!)

عباس جان سلام

توبه گرگ چیست؟ کسی‌ که خود را پند دهنده و راهبر میداند چگونه میتواند پند بگیرد؟

افشین سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 ب.ظ

سلام این مطلب را از وبلاگ کبوتر شمیران برداشتم:

عضویت سایت انجمن در حال حاضر کاملا" رایگان می باشد اما پس از مدتی ثبت نام غیر فعال خواهد شد و شرایط ثبت نام جدید متعاقبا" به اطلاع اعضاء گرامی خواهد رسید .

معلوم نیست دکتر چه خوابی برای مراجعه کننده به انجمنش دیده است. هوشیار باشید.

افشین جان سلام.

مگر قرار بود چیزی غیر از این باشد؟ افراد برای عضویت در یک فروم (نه‌ وب‌سایت) باید پول بدهند. فروم چیزیست که اکثرا برای ورود به آن حتی ثبت نام هم نمی‌خواهد چه برسد به آبونمان.

تشکر از شما دوست گرامی‌.

حسین سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:42 ب.ظ

سلام - این پست تان بسیار جالب و ماهرانه بود - خداکند درس عبرتی برای ما باشد هرچند این گونه افشا گریها بارها گفته شده و خود اساتید پته هم را روی آب ریختند ولی بعضیا دوست دارند همیشه زیردست باشند حتی با یک تعریف کوچک -بگذریم از کسانی که دستی در این سفره دارند .موفق باشید

حسین عزیز سلام.

ممنون از محبت شما. پیغام خصوی شما هم دریافت شد. از شنیدن خبر مذکور متاسفم. من هم به داشتن دوستی‌ مثل شما افتخار می‌کنم. واقعا از خواندن ماجرای شما دلگیر شدم. ایکاش اینگونه افراد بظاهر درستکار کمی‌ بجای اررزش گذاشتن به کبوتر به انسانیت و دوستی‌‌ها ارزش قائل می‌شدند.

با شما در تماس خواهم بود و از شما نیز درخواست متقابل دارم. سربلند و پیروز باشید.

مسعود سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:04 ب.ظ http://pigeon2011.blogfa.com/post-92.aspx

با عرض سلام و آرزوی موفقیت و سلامتی برای جنابعالی .من همیشه از وبلاگ شما مطالب آموزنده و جدیدی آموختم و از شما کمال تشکر را جهت تهیه و ارائه این مطالب را دارم. عرض کنم این اختلافات بین دوستان و گذاشتن کامنت های ناسزا جایگاه کبوتربازان وافرادی که در کشورمان به نگهداری کبوتر مشغولند را زیر سئوال می برد.من خودم مدرک دکترای دامپزشکی دارم و تعدادی کبوتر پلاکی دارم. ولی در بین مردم شهرمان نگهداری کبوتر یعنی گناه یعنی بدبختی و....که این به خاطر وجود افراد ناباب ومعتاد است که با استفاده از این پرنده پاک و بی آلایش می خواهند به مقاصدشان برسند. اگر در کارهاو امور زندگی صادق باشیم حتما هم موفق خواهیم شد و هم وجهه مردمی خواهیم داشت. موفق باشید. خدانگهدار

دکتر مسعود عزیز سلام.

خوشحالم از اینکه یک دکتر دیگر به جامعه کبوتر داران عزیز اضافه شد. امیدوارم که شما هم مثل دکتر احمد (کبوتر مشهد) در مباحث علمی‌ شرکت کنید تا ما در این میان چیز هائی یاد بگیریم. متاسفانه فرمایش شما درست است.البته بنده هیچ گونه ارتباط مستقی بین اعتیاد به مواد مخدر و کبوتر بازی نمی‌بینم. چراکه اعتیاد بصورت یک اپیدمی در جامعه کانونی ایران رایج است که قشر کبوتر باز از آن به نسیب نمانده. حتی آمار نشان میدهد که اعتیاد در بن قشر تحصیل کرده منجمله دکتر‌ها نیز به مراتب بیشتر از ۲۵ یا ۳۰ سال پیش است. اما قشر کبوتر باز بدلیل دید غلط جامعه به این ورزش که آنرا بیهوده، اتلاف وقت و بی‌ ارزش می‌داند بیشتر در دید قرار می‌گیرد.

تشکر از حضور شما.

کوچک شما.

محمد از گلاب دره شمیران سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:05 ق.ظ

مده پاسخ به گفتار سفیهان
همان بهتر به خاموشی بکوشی
مگر نشنیده ای این نکته ی نغز
جواب ابلهان باشد خموشی
استاد و سرور گرامی جناب آقای ضیایی سلام.ضمن تبریک مجدد سال نو خدمت شما و همه دوستداران این سرا میخواستم از شما بابت این افشاگری مستدل و مستند تشکر ویژه نمایم.همانطور که همه دوستان میدانند و شما و حسین آقا هم بدرستی به آن اشاره نمودید از روزیکه سر و کله این بظاهر آدم در این فضا پیدا شد موجی از تهمت ها و افتراها به اساتید و پیشکسوتان این رشته آغاز شد.در پی افشاگریهای متعددی که تابحال در خصوص سوابق و پیشینه این فرد معلوم الحال گردیده است خوشبختانه این شیاد مجبور گردیده تا با ایجاد یک وبسایت همچون یک افعی خوش خط و خال به درون لانه خود چمبته زده و منتظر بلعیدن طعمه های جدید خود باشد.بنظر شما ایجاد یک چنین سعله مجازی جز بدین خاطر می باشد که با خاطری آسوده شونه یک مشت جوون خام و بی تجربه را بگیرند؟؟؟البته بنظر من بعد از اینهمه افشاگری و حقایق غیر قابل انکاری که از این شیاد و دار و دسته لمپنش منتشر گردیده اگر شخصی دوباره با این شیاد وارد معامله ای گردد مقصر بی چون و چرا می باشد و باید منتظر عواقب و زیانهای آن باشد.انشاءالله با تاسیس این لانه نفاق و شیطانی که راه انداخته اند بطور خصوصی سرگرم خاله زنک بازی و بدگویی پشت سر همه مدیران وبلاگها باشند اما جز خودشان و افرادی که عضو لانه شیطان هستند لااقل دیگران متوجه اراجیف آنها نخواهند شد و حداقل کمتر آبروی سایر کبوتربازان در خطر خواهد بود.استاد منتظر مباحث علمی و آموزشی شما هستیم.

محمد جان سلام.

از شما بخاطر داشتن این دید باز تشکر می‌کنم. شما که خود از اهالی شمیران هستید بصورت عملی‌ و فیزیکی‌ این شخص را می‌‌شناسید و احتیاجی به خواندن بدیهیات ندارید. با آنکه با فرمایش یکی‌ از دوستان که فرمودند به این شخص حتی فحش هم بدهید برایش ارزش دارد. چرا که جلب توجه کرده و بار مثبت یا منفی‌ آن برایش فرقی‌ نمیکند.

بزودی با مقاله‌ای جدید در خدمت شما خواهیم بود.

پیروز باشید.

مجید ز. دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:35 ب.ظ http://majidzohari.com

با درود و احترام به جناب آقای حمید ضیایی و تمامی دوستان ارجمند این سرا، بالاخص سروران سعید از کهنوج، حسین از اصفهان، احمد از مشهد، محسن صادقی، محمد محمدی، حاج یوسف، فرزین، گذر داش مهدی، مهدی زاهدی، خشایار کهن، بهروز پ.، حمید احمدی، تسکین دوست، سرمدی، عباس، مهران، عمران، سهراب از شاهین‌شهر، م. اوجی از تورنتو، دکتر مسعود بیات، حسین کاشی، امیر نجندنیا از تورنتو، یوسف از برمتون، ساسان از کالیفرنیا، محسن ج. از کالیفرنیا، آموزگار خودم آقای باقری، رحیم از بلژیک، فرزاد سهرابی از بلژیک، ناصر غ از آلمان، سامان، شاهین از بلژیک، مشتاقی، عادل، کورش، کورش از مشهد، حامد، شهرستانی، پرویز از اردبیل، علی از خلخال، بهمن از همدان، عزیزان‌مان از کرمانشاه، دکتر سهراب، و دیگر بزرگوارانی که نیاز به آوردن نام‌شان نیست. از لطف و همگامی همه‌ی عزیزان نسبت به سرای خودشان سپاسگزارم و تلاش‌ یکایک‌تان را به عنوان عضوی کوچک از این مجموعه ارج می‌نهم.

جناب ضیایی از بابت عملکرد شما در قبال جناب علیزاده شخصاً سپاسگزاری می‌کنم. قدم‌برداشتن در راه دوستی،‌ نشانه‌ی بزرگواری است. قطعاً ایشان انسانی اهل فضل و معلومات هستند و در راه ارتقای کبوتر بلندپرواز ایرانی -به‌ویژه بهداشت کبوتر- خدمات شایان توجهی ارائه داده‌اند که جای سپاسگزاری دارد. همه‌ی علاقمندان به کبوتر ایرانی امیدوارند که جناب علیزاده نتیجه‌ی تلاش‌های تمام سال‌های خود را در کتابی گرد آورند و در دسترس علاقمندان قرار دهند.

با سپاس از توجه یکایک سروران این سرا.

مجید زُهَری، تورنتو - کانادا

منصور محمدی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:34 ب.ظ http://cici8111.blogfa.com/

با سلام و تبریک سال جدید به مدیریت محترم وبلاگ کبوتر ایرانی در کانادا (آقا حمید و آقا مجید) . امیدوارم سال جدید رو به خوبی و خوشی آغاز کرده باشید . هرچند که تبریک اینجانب دیرهنگام شد امیدوارم به بزرگی خودتون بنده رو عفو بفرمایید . بعد از چندی فرصتی پدید اومد تا به شما بزرگواران سری بزنم اما متاسفانه اوضاع بهم ریخته شده . ای کاش فضای وبلاگتون مثل گذشته با صفا و آموزشی بود .نمیدونم چیکار باید کرد اما آرزومندم شعله های خشم و غضب بزودی فروکش کند .
مجددا سال جدید رو به شما هم میهنان عزیز در هر کجای این کره خاکی که هستید تبریک عرض کرده و سال خوبی رو برای تک تک شما عزیزان آرزومندم.

منصور خان گل‌ سلام عرض می‌کنم. . امیدوارم که خوب و خرم باشید. نمیدانم که آیا سال نو را به شما تبریک عرض کردم یا نه‌! اگر کوتاهی‌ کردم به بزرگی‌ خودتان ببخشید و اگر جناب آقای فیلتر چی‌ آنرا منتقل نکرده، ایشان را ببخشید. به‌هرحال سال نوی شما هم مبارک باد. امیدوارم که در همه ارکان زندگی‌ موفق و مویّد باشید. کوچک شما.

ﺣﻤﻴﺪ اﺯ ﻛﺎﻧﺎﺩا دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:17 ق.ظ http:// iranianpigeonsincanada.blogsky.com

ﺳﻼﻡ و ﻋﺮﺽ اﺩﺏ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﮔﺮاﻣﻲ,ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻋﺰﻳﺰ, ﻃﺒﻖ ﺩﺭ ﺧﻮاﺳﺖ ﻣﺠﻴﺪ  ز. ﻋﺰﻳﺰ ﻛﻪ ﺑﻪ گﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪﻩ ﺣﻖ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺩاﺭﻧﺪ,اﺯ اﻳﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ اﺯ ﻫﻤﻪ ﺧﻮاﻫﺶ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨﺎﺏ ﻋﻠﻴﺰاﺩﻩ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻨﻮﻳﺴﻨﺪ. ﻣﺠﻴﺪ ﻋﺰﻳﺰ اﺯ ﻣﻦ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺣﺴﺎﺏ اﻳﺸﺎﻥ ﺭا اﺯ اﻓﺮاﺩ ﻣﺪﻋﻲ ﺑﺎﺟﮕﻴﺮ ﺟﺪا ﻛﻨﻴﻢ و اﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮاﻫﺶ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻣﺴﺎﻳﻞ ﺧاﻧﻮاﺩﮔﻲ و ﺷﺨﺼﻲ ﺭا ﻭاﺭﺩ ﻣﺒﺎﺣﺚ اﻳﻦ ﺳﺮا ﻧﻨﻤﺎﻳﻨﺪ.ﺑﺎ اﻳﻨﺤﺎﻝ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺴﺎﻳﻞ ﻛﺒﻮﺗﺮ و ﻛﺒﻮﺗﺮ ﺑﺎﺯﻱ ﺟﺎﻱ ﺑﺣﺚ و اﻇﻬﺎﺭﻧﻆﺮ و ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎﺯ اﺳﺖاﺯ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘاﻥ  ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﺗﺸﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻢ.ﻛﻮﭼﻚ ﺷﻤﺎ.

از علی میرمهدی با نام مستعار دکتر ت دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:51 ق.ظ

دوستان عزیز، سخن آخر: در سایت جدیدالتاسیس شمیران عضو شوید و هر چه می توانید اطلاعات ردوبدل کنید. در بحث ها شرکت کنید. فعال باشید و پویا. سوال بپرسید و از آموختن نایستید. به قول سیلویو متکیونه که می گوید در زمینه کبوتر هر چیزی را مطالعه کنید و دایره دانش خود را از کبوتر وسیع و وسیعتر کنید.
دوستان عزیز به پاس تجربیات دوستانی که از این مار خوش خط و خال نیش خورده اند و به پاس ذهن های منطقی و جویای حقیقت خودتان، واقعیت ها را ببینید و گول استادنماهای سرکیسه کن را نخورید. هر آموزشی را وحی مُنزَل مپندارید. نمی گویم از آموزشها انتقاد کنید یا اعتراض کنید بلکه هر آموزشی را تا به خودتان اثبات نشده یک علامت سوال بالایش بگذارید و دنبال مجهولاتتان بگردید. تجربه کنید. مشاهده کنید. درس بگیرید. مجددا تجربه، مشاهده، درس و .... از وبلاگهای دیگر هم استفاده کنید. از پیشکسوتان دیگر هم نظر بخواهید و مطالب را با هم مقایسه کنید. روحیه تحقیق و مطالعه داشته باشید. نتایج کارهایتان را ثبت کنید. "قیّدوا العلم بالکتابه" دانش را با نوشتن به غل و زنجیر بکشید. از علم و تجربه ای که هر فردی دارد استفاده ببرید. گاهی از بی ادبان هم می توان ادب آموخت، اما نگذارید از شما بهره کشی کنند. به قول مولای متقیان: به روزگار فتنه همچون بچه شتر باش که نه پستانی دارد که آنرا بدوشند و نه کوهانی دارد که سوارش شوند. دوشیده نشوید و سواری هم ندهید. آزاده باشید آزاده.
در پایان فقط و فقط یک توصیه برادرانه برایتان دارم:
"دانه های پاشیده شده صیاد را برچینید اما دام صیاد را ببینید و در دامش نیفتید".
"هرگز از سیدعلی میرمهدی با نام مستعار دکتر تهرانی کبوتر نخرید".
مخلص همه شما: حسین - اص

سواستفاده میرمهدی از اطلاعات شخصی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:49 ق.ظ

دوستان عزیز، میرمهدی از هر اطلاعاتی که نسبت به مخالفش داشته باشد سواستفاده می کند. مثال: بنده یکبار گفتم پدر و مادرم ازدواج فامیلی کرده اند و ایشان حالا علاوه بر همخونی در کبوتر پرشی، پیوند همخونی در انسانها را نیز به مسخره گرفته:

تهرانی ، پست "عید نوروز مبارک":
"به دوستان موکدا" توصیه می کنم مراقب نظرات جهت داری باشند که از یک منبع چرکین ( وبلاگ لانه منافقین در کانادا ) ، با اسامی مختلف اظهار می شود و پشت تمامی آنها ، تنها شخصی حضور دارد که هیچگاه هم دیده نخواهد شد و بدتر اینکه نه تنها علم و تجربه ای در کبوترداری ایرانی ندارد بلکه همواره سنگ تیپلرپرستی و همخونی را بر سینه می زند ( کما اینکه اعلام داشته که خودش نیز در اثر پیوند همخونی در طبیعت تکثیر شده است !)"

کسی نیست به وی بگوید در ایران حدود سه میلیون و هشتصد هزار نفر چون من زاده شده از پدر و مادر فامیل هستند و شما جمعیت بزرگی را به تمسخر گرفته اید که شاید خودتان یا دوستان و یارانتان هم جزوش باشند. آخر کم آوردن تا کجا که حالا روی آورده اند به چه حرفهایی. انگار که ازدواج پسرخاله با دخترخاله ازدواج محارم است و گناهی است عظیم. ایشان برعکس تمام اصلاح گران نژاد در دنیا به همخونی آلرژی دارند و هر چیزی که مربوط شود به همخونی را با سواد در حد دکترای قلابی اش رد می کند. البته برخی یارانش 6 سال از عمرشان را صرف همخونی کرده اند و در نهایت از همخونی جواب بسیار عالی گرفته اند ولی نمی دانم چرا دل پرنفاق و زبان دراز میرمهدی جیک بر نمی آورد نه به آن اعتراض می کند نه آن را انکار می کند و نه تایید می کند. آیا این نفاق نیست؟ برخورد دوگانه و ریاکارانه و تبعیض آمیز نامش چیست؟ اگر میرمهدی راست می گوید و طبق مباحث آموزشی اش همخونی یک مبحث پوچ و متعفن و نازل است چرا به آقای علیزاده که ادعا کرد با همخونی جوجه های پشت پاک گرفته مثل گرفتن کره از شیر چرا با همچین ادعاهایی برخورد نکرد؟ می بینیم که "استاد بزرگ" آموزشهایش هدفدار و جهت دار است. اظهار نظراتش بر پایه صداقت و حقیقت و راستی نیست. این است صداقت و حقیقت جویی آقای میرمهدی. البته هر کس که در باند و حزب وی باشد اگر با همخونی تکثیر کند اشکالی ندارد ولی مخالفانش اگر غیرهمخون هم تکثیر کنند کم تجربه و کم مایه هستند. آقای میرمهدی خودش به دنبال باند و باندبازی است آن هم از نوع مافیایی اش.

نمونه ای دیگر:
http://bakaftarbekhandim.blogfa.com/comments/?blogid=bakaftarbekhandim&postid=3&timezone=12600
تهرانی با نام مجازی عبید زاکافی در وبلاگ خنده سرا:
" به مخلفان این روش عرض میکنم که پدر اینجانب قهرمان لی لی روستایمان بود و پس از ازدواج به روش جالب همخونی بنده هم اکنون قهرمان پاراالمپیک در رشته معلولین ذهنی و جسمی میباشم ".
قبلا گفته بودم که پدرم کارگری بیسواد است و حالا باید شاهد تمسخر آقای "استاد بزرگ" باشم. بنده به پدرم افتخار می کنم و اگر در بین تحصیلکرده ها هم وارد شوم با افتخار کنار پدرم می ایستم و به او افتخار می کنم. چون نان حلال به ما داد نه نان کلاهبرداری و فریبکاری و ضمنا مثل بعضی ها بیکار و علاف و کفترباز نبود کسی بود که روزی 13 ساعت در کویت عرق می ریخت و یا در همین ایران با 3 شغل مخارج خانه را تامین می کرد و همه عمرش صرف کسب رزق حلال شد. البته میرمهدی خودش معترف است که شغل دلالی کفتر را از پدر و پدربزرگش گرفته و امیدوارم پدربزرگ و پدرش به ترتیب نان حلال به خورد پسرشان داده باشند چون لقمه حرام یا شبهه ناک آینده بچه را نابود می کند...
نمونه دیگر از سواستفاده میرمهدی از اطلاعات شخصی افراد گذاشتن شماره تلفن محسن صادقی در وبلاگش است...

تهدید نشانه ضعف است دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:47 ق.ظ

راستی در ادامه مورد قبلی یادم رفت بگویم تهدید نشانه ضعف است. انسان ضعیف از ابزار تهدید استفاده می کند اما قوی نیازی به تهدید ندارد...

آیا میرمهدی با وزا رت اط ..عات مرتبط دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:45 ق.ظ

مسلما خیر. ولی بدجوری آبرو و اعتباری که به زحمت جلوی عده ای آدم ساده لوح یا مبتدی دست و پا کرده در خطر است. می گویند وقتی گربه را گیر بیندازی پنجول می کشد. این آقا به مرحله پنجول کشیدن رسیده است. حالا روی کثیف دیگری از باطن این فرد را می بینیم : تظاهر به اط..عاتی بودن برای ترساندن و سرجانشاندن مخالفان. نمونه اش تهدید زیر در وبلاگ شمیران پست "عید نوروز مبارک+..." است:
http://kaboutare-shemiran.blogfa.com/comments/?blogid=kaboutare-shemiran&postid=27&timezone=12600&p=2
تهرانی یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۲ ۱۰:۲۷
" اما کسانیکه با منافقین همکاری کرده و در این مملکت زندگی می کنند ... چنانچه دانشجو باشند بیم آن می رود که طی مکاتبات رسمی و نزدیک سربازان گمنام امام زمان ( عج ) ، با حراست دانشگاه ایشان ، در باب مسائل امنیتی ، دچار صدمات جبران ناپذیری خواهند شد که هیچ عقل سلیمی از این روند ، خشنود نخواهد شد!...
دغدغه ، حماقت و سادگی جوانانی است که داعیه کسب دانش دارند اما نمی دانند که در نزدیک شدن بیش از پیش به عوامل نفوذی منافقین ( به بهانه کبوتر دوستی و یا ... )، با چه آتش مهلکی دست به گریبانند که آینده تحصیلی و شغلی ایشان را تحت الشعاع قرار داده و شاید ندامت دیر هنگام ، سودی نداشته باشد !"

البته این آقا عاجزتر از این حرفهاست و در وبلاگش حتی از دریافت IP بازدیدکنندگانش هم عاجز است. بارها به حمید از کانادا گفته کامنت های بنده مربوط به اوست. آخر IP اصفهان کجا و IP کانادا کجا. بنده خدا برای فرار از دست "اشخاص مجازی" راهکار جدیدی یافته: تعطیلی وبلاگش و تاسیس یک وبسایت انجمن با اقدامات امنیتی و پلیسی ویژه که ورود مخالف ممنوع باشد و هیچ کسی نتواند حرفی مخالفش بزند والا خاطیان را به مراجع قضائی معرفی خواهد نمود. جامعه آرمانی وی یک جامعه تکصدایی است با محوریت خودش.
این کوردل اگر با اطل....ات ارتباطی داشت ظرف سه سوت مرا در اصفهان پیدا می کرد یا شماره موبایلم را پیدا می کرد ولی اگر بدانید چه تلاشها که نکرده و تا کجاها که نرفته تحقیق نکرده که مرا بیابد و بفهمد کی هستم و متاسفانه هنوز موفق نشده. مثل محتضرها که هذیان می گویند هر روز تئوری جدیدی می بافد. جدیدا من همان مجید ز شده ام چون مجید ز رفت و ناگهان من ظاهر شدم (البته این نظریه را یواشکی و در قالب طنز گفته که اگر اشتباه از آب در آمد کسی به او ایراد نگیرد). ندانستن و گیج شدن "استاد" باعث شده استاد سرکار گذاشتن خودش سرکار گذاشته بشود... البته دیگر وقتش را در اصفهان تلف نمی کند چون باور ندارد که در بین اصفهانی های دمگیرپران که کبوتر تهرانی را اصلا کبوتر حساب نمی کنند چه برسد به تیپلر و اصلا خیلی هایشان نه تیپلر دیده اند و نه می شناسند، چنین فردی وجود داشته باشد.... این هم از برکات کج ذهنی "استاد" است. خودبرتربینی تا کجا. کم بینی دیگران تا کجا.

ماجرای شماره تلفن محسن صادقی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:44 ق.ظ

دوستان ماجرای محسن صادقی جوان 20 ساله و افشاگری اش را خوانده اید. جالب است که بعضی می خواهند وانمود کنند این عکسها فتوشاپی است. هر کس که اندکی با فتوشاپ و علائم دستکاری عکس آشنا باشد از روی سایه روشنها و زاویه عکسها خواهد فهمید که همه عکسها واقعی هستند.
نکته اینجاست که میرمهدی موبایل محسن را زنگ کش کرده ولی با جواب ندادن طرف، دست به تهدید پیامکی می زند: "صلاح میدونی شماره تلفنت را بزارم تو وبلاگ؟"
و اینگونه سر صحبت تحمیلی با جوان دانشجوی بی غل و غش را باز می کند و با اغواگری و پیشنهادهای گوناگون سعی در تبدیل وی به نوچه اش نموده. محسن نیازی ندارد دروغ بگوید. میرمهدی به وی گفته بیا کبوتر ببر، بیا و در وبلاگ شمیران کامنتی بگذار من هم زیر آن کلی ازت تعریف می کنم. ببینید استاد بی اخلاق ما چگونه با زد و بند درصدد افزایش دامنه نوچه هایش و کسب آبرو و اعتبار است.
بله دوستان این است نتیجه شماره تلفن دادن به لُمپن های استادنما. ترکاندن گوشی با تماسهای مکرر و سپس تهدید به جهانی کردن شماره تلفن.
جالب اینجاست که سر آخر با تسلیم نشدن محسن جان، میرمهدی تهدیدش را عملی می کند و دست به اینکار هم می زند و الان شماره موبایل محسن صادقی جهانی شده. ارتکاب این عمل از سوی میرمهدی مهر تاییدی است بر درست بودن عکسها و تهدید پیامکی که میرمهدی کرده بود. راستی اگر شماره همراه محسن شماره ای دائمی بود چکار باید می کرد. الان هم که یکی از شروط عضویت در سایت جدیدشان ارائه تلفن ثابت یا شماره همراه اول دائمی است. خوش به حال آنها که شماره موبایل دائمی شان را به "استاد" بامرام و ذات داری چون میرمهدی داده اند. البته تا زمانی که جیره خواری و خود شیرینی کنند مشکلی پیش نمی آید ولی وای به روزی که از در مخالفت با "یگانه پیامبر کبوتربازی ایران" وارد شوند....

منافق واقعی کیست؟ دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:42 ق.ظ

روی سخنم با دوستانی است که تازه به جمع کبوتردوستان اینترنتی پیوسته اند. قبل از اینکه به افرادی در اینترنت اعتماد کنید و از اسم و لقبشان یا ترافیک وبلاگشان یا تعاریف پاچه خواران و نوچه هایشان برداشتی برای خود داشته باشید تحقیق کنید. آخر چرا میرمهدی از هر رهگذری شماره تلفن می خواهد؟ هر که جدیدا وارد وبلاگش شود و سوالی بپرسد یا انتقادی کند فوری به او می گوید لطفا یک شماره تلفن خصوصی بگذارید تا با شما تماس حاصل کنم. منظورش از این کار چیست؟ هزینه این حجم از مکالمات چگونه باید جبران شود؟
جالب اینجاست که وی به وبلاگ گیله مرد (که درست است که فردی مجازی است اما یک فرد آزاد و واقعا مستقل است) رفته و به او گفته:
http://sarbehava.blogfa.com/comments/?blogid=sarbehava&postid=16&timezone=12600
تهرانی:
" در باب منافع و مضار اتاقک شیشه ای نکاتی جدا از فرمایشات جنابعالی ، به ذهن کند حقیر می رسد که به جای خود عنوان خواهم نمود "

پاسخ گیله مرد:
" درمورد نکاتی که از نگاه تیزبین شما مخفی نماند هم،منتظر شنیدنش نمیمانم!
مثل همان نکاتی که در رابطه با ساخت لانه و خانه تور می خواستید بگویید و نگفتید.
مثل نکاتی که درمورد تصویر کبوترهای بنده می خواستید بگویید و نگفتید!
مثل نکاتی که در مورد رنگ آمیزی بام می خواستید بگویید و نگفتید!
خب صاحب اختیارید و گلایه ای نیست."

پاسخ تهرانی:
" اگر فرضا" به کبوتران شما ایراد گرفتم جدای از تیزه ها و فرم بدنی و غیره ، سه نقص عمده و بارز فقط در سر آنها داشت که از دید بسیاری از جمله جنابعالی مخفی مانده است اما چنانچه افتخار می دادید و به عنوان یک فرد مشتاق ، ولو یک گپ کوتاه و خودمانی می داشتیم الان نگرش دیگری به کبوتران داشتید....
اگر حقیر هم اشتباهاتتان را مثل همین مبحث اتاقک شیشه ای گوشزد کنم سخنانم به مصداق میخ آهنی خواهد بود ...!
دوست خوب من ، میل میل شما و اراده ، اراده شماست که بدنبال کسب حقیقتی باشید یا نه اما این را بدانید که برای یادگیری و کسب جزئیات موضوعی ، باید پیگیر و سمج بود ، باید مثل جوجه کبوتری که بخاطرغذا بدنبال والدین می دود تلاش کرد وگرنه آن جوجه مغرور رشد نخواهد کرد کما اینکه حقیر ، بسیاری از تجربیات خود را از بزرگان گدائی کردم که افتخار هم می کنم ! ضمنا" این آخرین پیام حقیر در وبلاگ وزین جنابعالی خواهد بود"

پاسخ گیله مرد:
" یک نکته: اگر شما در عالم و علم کبوتر داری مویی سفید کرده اید و تجربه ها دارید اما درعالم دنیای مجازی و اینترنت کم تجربه اید و هنوز فرهنگ استفاده از این ابزار را نمی دانید.به نظر شما خواستن شماره تماس به دفعات، کار درستی است؟ ...
فکر نمی کنم فرمایشات شما وحی منزل باشد که از اصطلاح میخ آهنین استفاده می کنید! می توانید ایرادات را بیان کنید اگر به حق باشد می پذیرم و اگر ناحق باشد دلیلی ندارد بپذیرم.شما ادعای دراختیار قرار دادن رایگان تجربیات خود را دارید و در پاسخ به سوالات بنده گروکشی می کنید و شماره تماس طلب می کنید! دنیای اینترنت را نشناخته وارد گود شده اید...
اما درمورد جستجوی حقیقت:بنده به دنبال حقیقت هستم اما هرگز برای رسیدن به آن گدایی نمیکنم، و انتظار نداشته باشید برای گرفتن پاسخ سوالاتم پیش شما گدایی کنم."

دوستان هر کس اندکی رسم و رسوم آزادی و آزادمردی را بداند از محاوره های فوق خواهد فهمید که میرمهدی مغرور با چه ذهن پلیدی درصدد استثمار ذهن جوانان ما و به بردگی کشیدن آنهاست. این آقا می خواهد جایگاه ولی فقیه کبوتربازی را در ایران داشته باشد و نوچه و گدا دور و بر خود پرورش دهد. البته گدای دانستن. قضاوت با خودتان.
دوستان در وبلاگها موارد بسیار مثل بالا وجود دارد که نشان می دهد میرمهدی یک دورو و ریاکار واقعی است. رل استاد فرهیخته را بازی می کند ولی بیش از یک دلال کفتر پاچه پاره با فرهنگی کوچه بازاری و مبتذل و با ادبیات چماقی نیست. گول لفاظی هایش را نخورید.
بنده قصد ندارم گذشته را نبش قبر کنم ولی این را بدانید که "آینده همان گذشته است فقط نیامده". این فرد تغییرپذیر نیست. خمیرش اینگونه سرشته شده است. شاید خودش فکر می کند توهین چکشی به افراد همان صفت نیکوی "رُک گویی" است. به خیال خودش کبوتر آشغال حق کسانی است که کبوتر را نمی شناسند تازه کاران باید مراحلی را طی کنند تا استحقاق داشتن کبوتر خوب را داشته باشند و تاوان باید بدهند تا بیاموزند.... و اینگونه خودش را در فریب دادن جوانان این مرز و بوم توجیه می کند. خودشیفته است و به خودش نمره 20 می دهد و بقیه همه تک می گیرند. کما اینکه در بالا مشاهده کردید که به وبلاگ ارباب نمره 16 داده و به بقیه وبلاگها نمره 5! یقینا الان معتقد است نمره وبلاگ خودش 20 است ارواه ...اش.
میرمهدی چندین رقیب را از میدان بدر کرد. مانده وبلاگ کبوتر ایرانی در کانادا. هدف میرمهدی برداشتن این آخرین سنگر مخالفانش است و حالا که نمی تواند به روشهای قبلی متوسل شود رو آورده به حربه جنگ روانی. منافق نامیدن این و آن. یکی نیست به او بگوید تو خود سرکرده و پیر نقابداران و ریاکارانی. چگونه رویت می شود دم از پاکی بزنی؟
مگر میرمهدی در پست "عید نوروز مبارک+..." ادعا نکرده است که:
"با توجه به اطلاعات موثق ، آنان در صدد یارگیری برای این گروهک کثیف تروریستی هستند و یکی از شیوه های مزورانه ایشان اینست که از طریق علائق جوانان کشورمان مانند کبوتر ... به ایشان نزدیک شده و کم کم از ایشان ، برای مقاصد پلید خود مثل جاسوسی استفاده خواهند نمود"
خب چه کسی تا به حال دیده یا شنیده که نویسندگان وبلاگ کانادا از کسی شماره تلفن بخواهند یا قصد نزدیک شدن یا برقراری ارتباط داشته باشند؟ اما میرمهدی را بارها و بارها شاهد بوده ایم که دست به این عمل زده است. شاید هم به طور مشابه خودش همچین قصد و غرضی دارد؟
دوستان عزیز گول لفاظی های استادانه در وبلاگ شمیران یا وبسایت جدیدشان را نخورید. این ادبیات واقعی این افراد نیست. جایگاه نفاق واقعی دل کینه توز آنهاست. نمی گویم عضو سایتش نشوید، برعکس دلایلی دارم که باید در سایتش عضو شوید ولی بشرطها و شروطها که خواهم گفت.

فرق حسین مجازی با میرمهدی مجازی؟ دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:41 ق.ظ

میرمهدی بارها در همین وبلاگ با اسامی مختلف کامنت گذاشته و خودش را از زبان دیگران نابغه کبوتربازی و دریای فضل و ادب و دانش نامیده است. دهها بار این کار را کرده است. این را می توانم اثبات کنم. هربار با اسمی جدید آمد و تعریف از دکتر تهرانی کرد. همین حالا هم در وبلاگ خنده سرای کفتربازا با اسم قلابی عبید زاکافی سیل هجویات و اشعار نازل خود را به روی ما باز کرده است. البته گوشتکوب خان IP وی را شناسایی کردند و به زبان شعر به وی متذکر شدند که:
ای دوست ملوس عبید زاکافی! اینرا بگویم بهرت، که باشد کافی‌
ما را باشد نماینگر "ای پی‌" در اختیار ز شما باشد شبیه آن که هست از آن دیار
آنکه گوید اهل آبادی شمیران است لقب خود را گفته که مال تهران است

خب با این حساب باید هم میرمهدی شک کند که حسین از اصفهان همان حمید از کانادا است و ضمنا سعید از کهنوج و پرویز از اردبیل و ...همه مجازی و آنها هم همان یک نفر هستند و کلا وبلاگ کانادا با یارانش همه یک نفر هستند. "کافر همه را به کیش خود پندارد". حضرت آقا خودشان ختم این کارها هستند. آن وقت می گویند اشخاص مجازی برای من هیچ ارزشی ندارند. چطور خودش به عنوان شخص مجازی همه کار می کند اما اگر کسی مجازی باشد طرد و نفی اش می کند؟ بنده لیستی از اسامی ای که ایشان با آن اسامی سعی در خرابکاری در وبلاگها یا خط دادن به آنها داشته در اختیار دارم. در جدیدترین موضع گیری ایشان در وبلاگ خنده سرای کفتربازا آقای "عبید زاکافی" یا همان میرمهدی سعی نموده اند همزمانی آمدن بنده با رفتن مجید ز را دلیل بر یکی دانستن ما دو نفر نشان دهند!
http://bakaftarbekhandim.blogfa.com/comments/?blogid=bakaftarbekhandim&postid=3&timezone=12600
عبید زاکافی دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۲ ۲:۲۱
" در همین جا به اصطلاح اساتید؟ آن سرا عرض میکنم که بنده اصلا حبیب ض (ضایع) نیستم و به خصوص اصلا مجیز ز (زر) نمیباشم و همزمانی خداحافظی مجیز ز با سلام یکهویی اینجانب کاملا اتفاقی و ساخته تخیل متخیلان است."

ادبیات را می بینید؟ این چهره عریان ادبیات "استاد" "دکتر" تهرانی است. ادبیات واقعی ایشان همین است که می بینید. تازه بروید در وبلاگ استاد گوشتکوب ببینید چقدر ادبیاتشان زننده و دره پیت و کوچه بازاری و مبتذلی است و عمده طنز ایشان بر پایه طنز زیرشکمی است.
این فرد در ستون سمت چپ وبلاگش یکی از اهداف انجمنش را " همانا فرهنگ سازی و ایجاد یک خانواده فرهیخته منسجم" نام برده است. به به، چه فرهنگ سازی ای. عجب انسان فرهیخته ای قصد دارد یک خانواده فرهیخته ایجاد کند.

یک مورد دیگه در وبلاگ خنده سرای کفتربازا هست که باز هم حضرت آقا مجازی می شوند این بار با اسم مردوخ خان و به حمید و مجید از دیار غربت گیر می دهند:
http://bakaftarbekhandim.blogfa.com/comments/?blogid=bakaftarbekhandim&postid=1&timezone=12600
اولین پست وبلاگ خنده سرای کفتربازا، نویسنده: مردوخ خان دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۸:۴۴ :
"مسود جون سابیلیک باشه درسه که همه شما رو به مسود کوشکوب میشناسن خب با اجازه هر وخ من اومدم به قول آمیز قلمدون ح ... و م... از دیار قربت !!در این سرا!! نمی دونم چرا میطلبه شما رو اوس مشکوب آبدوغ صدا کنم تازه داش گلم اینجا دیگه مهندس و عمله و عکره و ... نداره و همه باید این حرفا رو بیخیال شن کار مشتی کردی خب حالا مشکوب جون یه سئوال و نظر خواهی چرا بعضیا توی خریت دس هر چی خر از پشت میبندن بعد فک میکنن خیلی عاقل و باهوشن؟!!!!!"

و اینهم پاسخ گوشتکوب خان:
"والیکم السلام و رحمت الله و برکات
حال شما؟؟؟
فهمیدم شما که هستی شما دکتر هستی و از ادبیاتت فهمیدم کدوم دکتر هستی!!!!
شما اقای دکتر اگه مجازی نیستی یک شماره خصوصی از خودت بگذار!!!
:))))))))))))))))))) "

بعد آقای مردوخ خان با انکار و البته بلافاصله تایید غیرمستقیم (با گفتن: اثن به تو چه که من کیم) ادبیات ناب خود را به رخ می کشد:
http://bakaftarbekhandim.blogfa.com/comments/?blogid=bakaftarbekhandim&postid=2&timezone=12600
مردوخ خان شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱ ۱۵:۱۲ :
"ماسکوب جون سابیلیک حال کردم با چسی که به نفس زدی باریکلا در مورد من داآشم اشتب کردی اونی نیسم که خیالیدی اونیم که ندونی کیم اثن به تو چه که من کیم اگه یه جو مردی قلف کامنای رو ور دور تا هر که هر زری خواس بزنه راحت بزنه زت زیاد عید همه ایرونیا مبارکا باشه.............................................................."

دوستان دیدید چگونه "استاد" تهرانی بی پرده حرف دلش را با چه ادبیاتی بر زبان می راند؟
خب دوستان به نظر شما فرق من حسین مجازی با میرمهدی مجازی چیست؟ خود می گویم: بنده قصد تمسخر و تخریب ندارم و اگر مجازی هستم دلیلش این است که نمی خواهم با لاتهای کفترباز همکلام شوم هر چند در پشت نقاب استاد مخفی شده باشند. اصلا مگر دادن شماره تماس اجباری است؟ به قول گیله مرد هر وقت محیط فیزیکی بود ما هم فیزیکی می آییم آنجا اما در محیط مجازی اشخاص مجازی حضور دارند و کسی حق انتخاب و حق آزادی کس دیگری را محدود نمی کند. اما میرمهدی اگر مجازی می شود به قصد تخریب و تحقیر و آدرس اشتباه دادن یا زیرپاکشی و گرفتن اطلاعات و هدایت وبلاگ به ناکجاآباد و... این کار را می کند. بنده شخص مجازی خطرناکی نیستم ولی میرمهدی چرا. بنده سواستفاده چی نیستم ولی میرمهدی چرا. بنده کلاس نمی گذارم ولی میرمهدی چرا. بنده بددهنی نمی کنم ولی میرمهدی چرا.

آیا میرمهدی واقعا مباحث آموزشی بیط دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:39 ق.ظ

دوستان یک نکته را بگویم: تمام افرادی که میرمهدی با آنها مشکل اساسی داشته یک وجه مشترک داشته اند: همه شان گرداننده یک وبلاگ "آموزشی" کبوتر بوده اند. استاد خشایار که یادتان هست. استاد زاهدی هم همینطور. هر دو وبلاگ در پی موش دوانی های میرمهدی تعطیل شدند. وبلاگ وزین ارباب نیز تا مرز تعطیل شدن پیش رفت. میرمهدی با احمد از مشهد هم مشکل دارد که تنها فردی است در بین وبلاگداران کبوتر که مدرک علوم دامی دارد و در آستانه اخذ مدرک کارشناسی اش است. دانشجوی ممتازی هم بوده و بچه بسیار افتاده و متواضعی است و کار به هیچ کس ندارد. آقای میرمهدیِ مثلا نخبه و فرهیخته اقدامات فرهنگی احمد (یعنی نشر کتاب و CD) را مورد نکوهش قرار داده و او را اهل قصبات مشهد خوانده. ضمنا وی را جوجه فکلی نامیده. توهین و تحقیر تا کجا. زبان بدگویی تا کجا. آقا با مدرک دکترای نداشته مدرک فوق دیپلم واقعی احمد را مورد استهزا قرار داده. اتفاقا خود میرمهدی قصد در مطرح نمودن خود و نفی دیگران دارد نه بنده خدا احمد.
پس از به بیراهه بردن چند وبلاگ آموزشی اکنون نوبت رسیده به وبلاگ کبوتر ایرانی در کانادا. اگر وبلاگ کانادا رویّه اموزشی نداشت میرمهدی کاری به آن نداشت. وی درصدد است تا آموزشهای جهت دار خود را ارائه کند تا سلیقه مشتریانش را تنظیم کند. در این راستا وجود هر گونه وبلاگ رقیب با اهدافش مغایرت دارد.
به نظرتان مسابقات کبوترشناسی "از روی عکس" برای چیست؟ برای رضای خدا؟ یک دلال کبوتر، کبوتر به این و آن جایزه می دهد که چه بشود؟ چه گیرش می آید؟ بخشش کبوتر مفتی؟ دوستان واقع بین باشید. غیر از این است که وی به افرادی جایزه می دهد که سلیقه شان شبیه به آن چیزی می شود که میرمهدی می خواهد؟ در همین راستا یک خاطره بگویم از اقواممان. می گفت دو نفری رفته بودیم برای شکار گنجشک (گنجشکهای صحرایی کمی بزرگتر از شهری ها هستند). دام نهادیم، دان پاشیدیم و حدود 40 گنجشک آمدند دان خوردند. خواستم گنجشکها را بگیرم که دوستم مانع شد و گفت صبر داشته باش. آن گنجشکها رفتند و بقیه گنجشکها را خبر کردند و آن روز ما 400 گنجشک گرفتیم.
این آقا هم دارد دان می پاشد. همه جا تبلیغ می کند که حقیر کبوتر مجانی، هدیه ای، کادویی و جایزه ای می دهم. غافل از اینکه اینها سرپوشی است بر کردار ناپسند فروش کبوتران معیوب که داد بسیاری از خریداران را درآورده است.
ضمنا ایشان فقط و فقط کبوتر شمیران را تبلیغ می کند و بقیه کبوتران را نفی می کند. آیا کبوتر شمیران هیچ ایرادی ندارد؟ چرا ایشان آموزشهای واقعی ارائه نمی کند؟
ببینید بنده سعی دارم انسان حقیقت جو و واقع بینی باشم. اعتراف می کنم میرمهدی سواد کبوترشناسی بدی ندارد. البته اگر یک منگل هم 50 سال با کبوتر باشد خیلی چیزها دستگیرش می شود. ولی دارد از این اطلاعات خود سواستفاده می کند برای فریفتن جوانان و کسب درآمد. به گفته خودش:
"من علی میرمهدی هستم توی جمع دوستان به علی سیاه معروفم از وقتی خودم رو شناختم توی کفتر بودم و حدودا مدت 15 ساله که مبادرت به فروش کفترهای خوب و اصیل بچه های شمرون میکنم . اگر احیانا شما یا دوستان محترم کفتر خوب و درجه یک خواستید در خدمتتون هستم به امیددیدار.
شماره تماس: .........."
یا یک جای دیگر که اینجا به "دلال کفتر" بودن خودش افتخار می کند:
نویسنده: علی میر مهدی وبلاگ کبوتر حمیدیه (سیدکمال) 1391/07/23 ساعت 01:20
http://kakolhamidie.blogsky.com/Comments.bs?PostID=292
"سلام دوستان من علی میرمهدی ملقب به علی سیاه هستم کارم فروش و دلالی کفتره این شغل رو از پدر و پدربزرگم گرفتم در حال حاضر توی خیابان جردن سکونت دارم و توی دوستان منو به علی سیاه یا سیدعلی بهتر میشناسن بابام بچه شاهپوره بابا برزرگم گلپایگانی است بابام هم توی اونجا بدنیا و بزرگ شده ولی فعلا توی تهرون در خدمت شما هستیم هر نوع کفتری که سفارش داشته باشید در اسرع وقت برای شما تهیه و تولید میکنیم ( من و پدر و پدر بزرگم) علی میرمهدی هستم از جردن تهران"
می دانید چند نفر از او کبوتر خریده اند و الان شاکی و از این فرد متنفرند؟ اگر شما قصد خرید کبوتر دارید پیشنهاد می کنم از دوستان معتمد خودتان بگیرید (هدیه یا امانت یا حتی بخرید) اگر یک جفت هم باشد ارزش دارد به اینکه بیایید کبوتر از این فرد خرید کنید و چندسالی سرکار باشید و عمرتان را هدر بدهید و باز از صفر شروع کنید. باز هم تاکید می کنم کبوتر پرشی را از دوستان یا معتمدین بگیرید نه از سودجویان متقلب ظاهرساز چرب زبان.

میرمهدی دوست استاد خشایار است یا دش دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:38 ق.ظ

استاد خشایار کهن یکی از بی نظیرترین اساتید مجرب این مرز و بوم و به راستی معلم عشق و اخلاق هستند که وبلاگ پربارشان را به دلیل تنگ کردن عرصه به ایشان توسط عده ای لات زورگیر از خدا بی خبر، رها کردند. بروید از مطلعین تحقیق کنید علت ترک محیط مجازی استاد چه بود؟ اکنون مسبب اصلی جریان یعنی آقای میرمهدی که هدفش حذف یکا یک رقبایش از میدان با ابزار شرارت است خود را دوست استاد خشایار جا می زند:
وبلاگ شمیران، پست آخر "عید نوروز مبارک+...":
" جناب استاد خشایارگرانقدر ( وبلاگ کبوتر تهران که درود بر ایشان باد ، جایشان واقعا" خالیست . در صورتیکه برخی تلاش کردند تا بدیگران بقبولانند که حقیر از نبود ایشان خرسندم و .... که جای تاسف دارد !)"
به عنوان مدرک آدرس می دهم سری بزنید به:
http://babak-arbabkhosro.blogfa.com/comments/?blogid=babak-arbabkhosro&postid=62&timezone=12600&p=3
وبلاگ ارباب خسرو، نویسنده: تهرانی، شنبه 11 مهر1388 ساعت 9:53 :
"به زودی جوا {جواب} همتون را میدهم و می گم من کی هستم هم جواب اون مهدی زاهدی الدنگ و و هم جواب اون خشایار کلیمی با اون کبوتر 17 ساعتی شو و همه و همه شما وبلاگ نویس هارو پیروان من از این به بعد باید همه چیز را بدانند چرا فقط منحصر به شما ها باشد"

دوستان توجه کنید این کلمه "پیروان من" خیلی معنی دارد. پیروان به یاران انبیا و امامان می گویند.
یا در همان جا در تاریخ شنبه 11 مهر1388 ساعت 0:46 میرمهدی می نویسد:
http://babak-arbabkhosro.blogfa.com/comments/?blogid=babak-arbabkhosro&postid=62&timezone=12600&p=2

"در ضمن طرفداران من نگران نباشید میدهم وبلاگ اقای زاهدی را حک کنند تا بفمد با کی طرف البته من بهش گهتم اگر تا ساعت 12 امشب این کا را نکرد فردا صبح که بلند شه وبلاگش رو دیگه نخواد دید فقط تا اخر امشب دوستان به من دیگر ایمیل نزنید و فقط می خواهم علم روز را دراین وبلاگ ادامه دهم درضمن من خیلی رکم به وبلاگ شما نمره 16 میدهم و دیگر وبلاگهارو 5 قربون همتون خدا حافظ امید ورم که شما اقا سعید من رو مثل اقای زادی {زاهدی} بی اجر نکنی"
همین دو پاراگراف کافی است که بفهمیم این آدم چه عقده های درونی شدیدی دارد و در آتش حسد و بخل و کینه می سوزد. توهین به اساتید پیشکسوت آن هم به این صورت رکیک؟ جالب اینجاست که میرمهدی آنقدر خودشیفته و برتری جوست که در ستون سمت چپ وبلاگش یکی از اهداف انجمنش را معرفی نخبگان واقعی این سرگرمی مفرّح که همانا منظور شخص خودش می باشد ذکر کرده است. سیدعلی میرمهدی: دلالی خودشیفته که خودش را نخبه واقعی می پندارد و نخبگان واقعی را نخبگان غیرواقعی محسوب می کند.

آیا میرمهدی واقعا دکتر است؟ دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:37 ق.ظ

قبل از هر چیز ببینیم آیا با یک دکتر واقعی طرفیم یا یک دکتر قلابی. این مساله بسیار اساسی است. ببینید بنده فوق لیسانس دارم. رتبه ام در کنکور سراسری دولتی تک رقمی بوده و در یک رشته مهندسی در بهترین و بزرگترین دانشگاه ایران تحصیل کرده ام. استاد یک دانشگاه دولتی نیز بوده ام. اما هیچوقت حتی خود را مهندس معرفی نکرده ام. چون نیاز به کسب وجهه و ایجاد موقعیت اجتماعی برتر برای خود آنهم در جمع کبوتردوستان نداشته ام. من اگر مهندسم در جای خود مهندسم. در رشته خود و در سر کار خود مهندسم. اما در مورد تفریحم کبوتر نه ادعای استادی دارم نه ادعای سواد بیشتر. بارها گفته ام در این زمینه یک دانشجو هستم. تا به حال هم به احدالناسی در اینترنت بی احترامی نکرده ام (یک مورد هم در این باره چیزی نمی یابید). در مباحث کارشناسی کبوتر هم در حد دانش خود و با سند و مدرک سخن گفته ام اما بارها و بارها در همان زمان گفتگوها توهین شنیدم. تمسخر دیدم. از روز اول الطاف تحقیرآمیز این فرد شامل حال من بوده. با این همه باز هم بی احترامی نکردم و آنان را کمتر از استاد و آقا خطاب نکردم. نه اینکه از آنها حساب ببرم اتفاقا آنها اشخاصی حقیر و بیمقدار هستند که با آن طرز برخورد آبروی خودشان را می برند، بلکه ذاتا آدمی نیستم که به کسی توهین کنم. برای همه انسانها احترام قائلم. احترام گذاشتم به حدی که بعضی مخالفان سرسخت بنده در مباحث به این امر اعتراف کرده اند. نمونه آقای علیزاده، که در وبلاگ گیله مرد پست سیه فام تاریخ دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۱ ساعت ۴:۴۳ گفتند:
http://sarbehava.blogfa.com/comments/?blogid=sarbehava&postid=14&timezone=12600&p=3

"حسین آقا من شما رو تشویق و تحسین میکنم که نظرات رو با یک روحیه آهنین مثل همیشه باز گو کنید و هیچ عبائی از ما جونهای قدیمی باک نداشته باشید. بنده شاید پارس کنم ولی گاز نمیگیرم, بشرطیکه طرف موعدب باشه که جنابعالی بسیار بسیار موعدب هستید و سعی کردید نظر مقابل رو با احترام قیول کنید و یا با استدلال نظر دیگه ای رو مطرح کنید, بالشخصه از شما ممنونم. "

اما چرا کسی باید بی دلیل خود را دکتر بنامد و همه جا خود را دکتر جا بزند؟ البته شما جایی نمی بینید که میرمهدی بگوید من مدرک دکترا دارم، در پاسخ این کامنت نیز ادعایی نخواهد کرد و خود را فقط تهرانی می نامد. چون مسلما رفتار و منش یک دکتر واقعی با یک بیکاره دلالِ کبوترِ به قول اصفهانی ها "بی تو دهن دار" فرق دارد. ایشان به تایید یارانش دکترا ندارد:
جمعی از یاران آقای تهرانی در وبلاگ قدیم کبوتر ایرانی در کانادا در پست "معرفی‌ یکی‌ از نژاد های زیبای کبوتر ایرانی‌" در بیانیه ای دادند و در آن اشاره داشتند که:
نویسنده: بیانیه تاریخ یکشنبه 6 آذر1390 ساعت: 11:50
"آقای تهرانی هیچ وقت ادعای داشتن مدرک دکتری را نکرده و حتی از اطلاق این کلمه بایشان هم نه خوشش می آید نه استقبال کرده ولی باید بدونیم که در این رشته در حد عالی تخصص فنی و علمی دارد "
لینکش:
http://iranpigeoncanada.blogfa.com/comments/?blogid=iranpigeoncanada&postid=31&timezone=12600&p=2
پس به اعتراف جمعی از طرفداران و مریدان و یارانش ایشان مدرک دکترا ندارد، ولی چرا یکبار و برای همیشه در مقابل دکتر نامیدن خود موضع گیری نکرده است؟ اگر آقای میرمهدی بر خلاف تظاهرش به افتادگی و حقیر حقیر گفتن ها تمایل ندارد به کسب اعتبار از طریق لقب دکتر چرا جلوی انتشار لقب دکترای نداشته خود را نگرفته؟ اینجا معلوم می شود ایشان بر خلاف تظاهرشان شیفته خدمت نیست تشنه قدرت است.
این کار نامش سودجویی است.
لذا از تمامی دوستان خواهشمندم به این روند دروغین پایان دهید و همگی از تکرار نام "دکتر" برای چنین فردی اجتناب کنید که به گفته یارانش این خواسته خودش هم می باشد تا زین پس کسی به اشتباه نیفتد و فکر نکنند که ایشان دکترند و بقیه عَمَله بیسواد.

درباره سیدعلی میرمهدی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:36 ق.ظ

به قلم: حسین - اص
سلام و درود بی پایان خدمت تمامی دوستان عزیز
امیدوارم تعطیلات نوروز به همه خوش گذشته باشد و با انرژی و انگیزه بیشتر آماده برداشتن قدمهای بلندتر در مسیر زندگیتان باشید.
دوستان بنده در این مدت با خانواده مسافرت تفریحی رفته بودم به شیراز و قشم. البته شلوغی و گرانی و بدی آب و هوا از لذت همیشگی سفر کاسته بود اما در مجموع خوب بود.
در این مدت از اینترنت دور بودم و امیدوار بودم پس از بازگشت به دنیای اینترنت به حرمت شروع سال جدید شاهد فضایی باشم مملو از دوستی و صمیمیت و فراموش نمودن بدیهای گذشته و دید و بازدید و آشتی و صلح و صفای خاص ایرانی ها ... اما پس از رویت وبلاگها... تصورم ناگهان نقش بر آب شد: دیدم عجب بلبشویی به پا شده... بازار تهمت و بهتان داغ داغ شده آن هم از نوع خطرناک و سیاسی آن و باز هم "مثل همیشه" یک طرف ماجرا سیدعلی میرمهدی است. وبلاگ کبوتر شمیران مجددا و باری دیگر میدان شکستن حرمتها شده است. نمیدانم چرا میرمهدی همیشه می خواهد نظر و سلیقه اش را به همه تحمیل و ثانیاً برای تحمیل نظراتش از هر ابزاری حتی تهمت،افترا،تحقیر و ... استفاده کند؟

این بشر در تاریخ "30 اسفند" یعنی در روز سال تحویل که زمان اوج تبریک گفتنها و شادی ایرانیان است بیخود و بیجهت پستی را آپ نمودند که سراسر کینه و نفرت از آن می بارد و مسلسل تهمت و کینه توزی را به سوی نویسندگان وبلاگ کبوتر ایرانی در کانادا گرفته و هر چه از دستشان برمی آمده از بدی گفتن دریغ نکرده اند. ضمنا تحرکات مشابهی در وبلاگ خنده سرای کفتربازا داشته اند که به آن هم می رسم. من قصد ندارم مقابله به مثل کنم. اولا ایشان در حداقلی از ادب گفتگو قرار ندارند که بشود باهاشان گفتگو کرد. دوما امید هدایتی بر ایشان نیست. سوما اگر مباحث ایشان در اینترنت مطرح نمی شد اصلا قصد جوابگویی نداشتم چون در شان خود نمی بینم با شارلاتانهای کفترباز همکلام شوم. ولی یک مساله مهم می ماند: پاکی فضای عمومی کبوتربازی اینترنتی به شدت لکه دار شده، فضای مجازی وبلاگهای کبوتر مسموم و شاید بعضی ها که کمتر آگاهی دارند گمراه شوند و مسبب اصلی آن کسی نیست جز یک دلال کبوتر بی سروپا و حقیر که به دروغ نام دکتر بر خود نهاده و تصور می کند با وبلاگ و سایت می تواند شخصیتی دروغین برای خود بسازد و خود را نابغه کبوتربازی ایران معرفی کند ولی زهی خیال باطل....
شخصیت بیمار ایشان برای من و خیلی های دیگر محرز شده و برای گفته ام دلایل بسیار دارم که در ادامه خواهم گفت. بنده حرف بدون دلیل نمی زنم. اما روی سخنم با خوانندگان گرامی است. شمایی که در منصب قضاوت نشسته اید بررسی کنید ببینید حق و حقیقت چیست. این حق شماست که بدانید. باید بفهمید منافق واقعی کیست میرمهدی یا کس دیگر.
اگر نگاهی گذرا به جو وبلاگها در روزهای واپسین سال 91 بیاندازید می بینید که میرمهدی در زمانی که وبلاگها آرامش را تجربه می کنند و همه در حال تبریک گفتن و ابراز ارادت و دوستی هستند و به استقبال "نو" "روز" می روند و یا محول الحول و الاحوال می خوانند چه آتش قهر و کینه ای را بپا کرده است و عقده گشایی نموده. یادمان نرفته همیشه ایشان آتش بیار معرکه ها بوده اند و مثل ماهی که از آب لذت می برد از تشنج و بلبشو لذت می برد و بدین صورت خود را کانون توجهات قرار می دهد. حتی اگر هیچ دلیلی برای برهم زدن آرامش نباشد فوری دست به کار شده و عَلَم تهمت یا توهین و تحقیر و تمسخر را برپا می کند مثل توهین به شمالی های عزیز. توهین به خارج نشین های عزیز، توهین به وبلاگ نویسان عزیز، توهین به پیشکسوتان یا کبوتربازان عزیز و ... بحران آفرینی و تشنج زایی در ذات این فرد نهادینه است... نیش این عقرب هم از ره کین است هم اقتضای طبیعتش این است.
دوستان متاسفانه لات بازی های کفتربازی به اینترنت هم رسوخ کرده و در حال گسترش است. آخر بی سروپاگری و لاشی گری تا کجا؟ من به دوستداران کبوتر هشدار می دهم مراقب شارلاتانیزم و لاشیزم در کبوتربازی اینترنتی باشید. اما معنایش این نیست که ما هم به روشی مشابه و با لاشیزم با آن مقابله به مثل کنیم و تهمت و افترا ببندیم. اگر ما هم به ادبیات مشمئز کننده و زننده مثل وی متوسل شویم پس چه فرقی با او داریم؟ ما معتقد به گفتار نیک هستیم و هدفمان فقط یک چیز است: درمانی برای این غده فسادانگیز بیابیم. بنده می خواهم در کمال صداقت و استقلال و بیطرفی و با حفظ حرمت این فضا مواردی را که به نظرم می رسد را بیان کنم. خودتان قضاوت کنید. و در آخر نتیجه گیری خواهم نمود.
موضوعات را به شرح زیر دسته بندی نموده ام:

حامد یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:55 ب.ظ

سلام میخوام در مورد مسابقه جفت سازی کبوتر شمیران براتون توضیح بدم..............
اولا که جواب مسابقه رو که نگفتن دوما دوتا برنده های مسابقه یکیشون از رفقای نزدیک خودشون بود اون یکی هم یک اسم من دراوردی بود و اصلا وجود خارجی نداشت..
واقعا که......................
فقط برای این که نظرات وبلاگشون زیاد بشه یک مسابقه کذایی را انداختن........
سیاستشون هم مثل سیاست جمهوری اسلامیه...فکر کنم وماقعا از جیره خارای جمهوری اسلامی باشننننن.

ﺣﺎﻣﺪ ﺟﺎﻥ ﺳﻼﻡ.
ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻛﺜﻴﻒ اﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﺷﻚ و ﺷﺒﻪ اﻱ ﻧﻴﺴﺖ. و ﺻﺪ اﻟﺒﺘﻪ ﻛﻪ اﻣﻴﺪﻭاﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺵ ﺧﺪﻣﺘﻲ, اﺯ اﺭﺑﺎﺑﺎﻧﺶ ﺗﻜﻪ ﻧﺎﻥ ﺧﺸﻜﻲ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﻨﺪ.
ﺗﺸﻜﺮ اﺯ ﺷﻤﺎ.

کاووس یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:47 ب.ظ

با سلام خدمت همگی دوستان و تبریک سال نو خورشیدی
غرض از مزاحمت بیشتر افشای موضوع مسابقه در کبوتر شمیران مخصوصاٌ مسابقه اخیر به نام آزمون جفت سازی!!!!!!!!!!!!!بوده و نحوه اعلام برندگان این مسابقه کذایی و سراسر دروغ و پرده بازی میباشد زیرا در این مسابقه فقط از خواندگان سوال شده و جواب صحیح مسابقه به خواننده منتقل نشده و صرفاٌ مثل برخی از مسابقات کذایی قبلی فقط برنده بدون هیچ دلیلی اعلام شده است!. جدای ازکیفیت کبوتران که به غیر از چند کبوتر اصیل در بین تصاویر(بیشتر قلمکار ها و گرگی ها!) مابقی همگی دورگه بوده و یک پای صرب یا پاکستانی دارند شاهد مثال نر زاغ های تصویر 19- نر های پیس شماره 11 و 12-ماده قرمز 5-ماده سوسکی 25-نر قرمز 25 و.....
خواهشمندم یک بار در نظرات پاسخ یکی از برندگان مسابقه یعنی آقای صالح مقدم از زاهدان در پنجشنبه مورخه 17 اسفند 91 در ساعت 1:56 را ملاحظه فرمایید و ببنید دلیل انتخاب نامبرده اصلاٌ فنی نبوده و نمی خواهم بگویم اشانتیون فروش کبوتر بوده است ولی آنچه است لطفاٌ آقای تهرانی به شعور خوانندگان و عشق بازان توهین نکنید!!در پاسخ ها این همه جواب خوب می بینیم ولی شما ایشان و فرشید الف که از نزیکانتان است که در دو مورد هنوز فرق نر و ماده را در تصاویر 10 ماده ها(دو خواهرسفید) و 19 نرها(دو برادر زاغ) نمی دهد برنده اعلام میکنید!! (چهارشنبه مورخه 25 بهمن) سوتی های آشکارجفت کردن آقای صالح رادر ذیل ببیند البته از ایشان عذر خواهی میکنم چون عدم تجربه و ندانستن و ناشی بودن ایشان در جفت کردن اصلاٌ گناه نیست ودر اینجا متاسفانه استاد ایشان باید پاسخگو باشند:
1-نر شازده سیاه 20+ماده قرمز 5 این دو کبوتر به جهت صورت نا فرم تابلو نر(شاید یک سر زاجل دارد) و نوک ریز بودن ماده قرمز هر دو مردود هستند حال عدم تناسب در جفت کردن پیشکش!!
2-نر کله خالدار بلند 18 +ماده سفید بلند و دم خراب 10 (سمت راستی )که به جهت بلند بودن تناسبی در جفت کردنشان نیست!!!
3-نر پیس 11+ماده کله دم سبز کاکلی چشم زرد20 (خودتان قضاوت کنید)!!
4-نر قرمز 25+ماده پشت دار سیاه 19 چه تناسبی بین این دو هست!!
5-اوج فاجعه!!!! دکتر جان لطفاٌ این جا قدری تامل کن !!!نر کله دم سبز کاکلی 26+ماده ابلق قرمز 26 واقعاٌ دست مریزاد!!!(یادت هست در وب کبوتر ارباب خسرو آقا سعید سر برنجی را با شازده جفت کرده بود چقدر در بوق و کرنا کردی که ای وای مسلمانی از دست رفت!!)
6- این جفت هم ارزش نگاه کردن دارد!نر سفید چشم زرد مهر 13+ماده سوسکی زغالی11 جل الخالق!
دوستان استاد گرانقدر که در تیر ماه 25/4 ساعت می آورد دارای کرامات دیگری نیز میباشد که دربین 256 نظرچشم بسته به آقای صالح نمره بیست میدهد.
با تشکر از صبر و حوصله شما

اطلاعیه بازگشایی سعله کبوتر شمیران شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:06 ب.ظ

با اهدا سلام به تمامی همیاران حقیقی و غیر حقیقی و باقی مهربان یاران.
بالاخره انتظارها بسر رسید و ((سعله کبوتر شمیران)) به مدیریت دکتر قلابی و گنگ افتتاح گردید :))))
بشتابید تا بیات نشده که تازه از تنور درامده!! بدینوسیله به استحضار همیاران میرساند سعله کبوتر شمیران در راستای اهداف خطیر سربازان گمنام آقام امام زمان و دفتر رهبری و مقامات رسمی نظام تاسیس گردیده و در همین راستا ماموریت دارد به ارائه خدمات به وزارت منفور اطلاعات و سازمانهای موازی بپردازد و از کلیه علاقمندان و بیخبران و ساده لوحان دعوت مینماید تا با ارائه شماره تلفن و مشخصات دقیق فردی و سپس استعلام ما از ارشیو دادگاه انقلاب (خدای نکرده یکوقت سو پیشینه ضد انقلابی نداشته باشن!!) به ما بپیوندید!!! به توصیه امام راحل که فرمودند همهچیزمان سیاسی باشد، مفتخریم برای اولین بار پای کبوتر زبان بسته را نیز به سیاست کشیدیم و انقلاب را به سعله ها و گنجه ها صادر نمودیم تا کفترباز مکتبی تربیت کنیم انشااله...!! در ضمن یاران فریخته انجمن یکوخت از ادبیات نامتعارف استفاده ننمایند - ما خودمان مینماییم کافی است!! فعلن مجانی ثبت نام میکنیم، بعدن پولیش میکنیم انشااله...!! خلاصه بیزنسه دیگه، فقط نباید از دلالی کفتر پول دراورد که :))
عزیزان مراقب رخنه عوامل خود فروخته استکبار جهانی و سهیونیسم بین المملی باشند چون بدجوری مباحث اموزشی ما در خطره و همه در کمین نیشستن تا ما یکچیزی بگیم فوری کپی کنن - البته ما اگر مطالب دیگران را به اسم خودمون کپ زدیم و به خانه سالمندان کهریزک هم رحم نکردیم و مقالاتش را مصادره کردیم عیب نداره، شرط احتیاط این است که دیگران نکنند...انشااله...!!
قبل از ثبت نام در وبسایت سعله کبوتر شمیران، بایستی عزیزان توسط شورای نگهبان سعله کبوتر شمیران به ریاست آیت الله العظمی حسن غریبگیر و برادر غیور عبدل ملخی (شعبه خارج از کشور) تایید صلاحیت بشوند و اگر خدای نکرده صلاحیتشان رد بشود،‌ اول «به مراجع قضایی معرفی خواهند شد» و سپس به زباله دان تاریخ کنار دست منافقین کوردل پرتاب خواهند گردید... انشااله...!! ما حال و حوصله رخنه ضد انقلاب و عوامل نفوذی استکبار را نداریم ، با همین اراذل کفترباز خودمان سرمان گرم باشد بهتر است...!!!
خلاصه اگر در این مدت سه سال با حیثیت افراد و خانواده شان و امنیت خودشان و خانواده شان و اینده تحصیلی خودشان و فرزندان و خانواده شان و امنیت شغلی و رفاه خودشان و خانواده شان و سلامت روانی و جسمی خودشان و خانواده شان بازی کردیم و اعصاب و روانشان را بهم زدیم و و شب و روز و تلفنی و اینترنتی و رودررو تهدیدشان کردیم و زورگیر درب خانه شان فرستادیم و تلفن شان را در وبلاگ اعلام کردیم یا به یاران فریخته وبلاگ امر کردیم نصف شب بهشان زنگ بزنند حالشان را بپرسند... به بزرگی خودتان ب... نه بابا چی دارم میگم، صابون به شیکم تان نمالید، از معذرت خواهی و اینجور جنگولک بازیها خبری نیست - نهضت همچنان ادامه دارد!! ما سنگر را در سایت معظم سعله کبوتر شمیران حفظ خواهیم نمود و به کوری چشم دشمنان قسم خورده همچنان به رجاله گی و تروریسم مجازی خود ادامه خواهیم داد... انشااله...!!!
راستی آن جوانکی که در نامه ارسالی این قطعه شعر پند آموز را برای ما گسیل داده بودی:
ای نامه که می روی به سویش
از جانب من تف کن رو رویش
به این مزدور اجانب شدیدن و قوین توصیه می نماییم از ریختن اب به اسیاب دشمن دست بردارد و با خرید چند تا پیر کفتر دو رگه پشت دری اصیل به قیمت گزاف ، به خیمه یاران انقلاب یعنی سعله کبوتر شمیران بپیوندد... زودتر تا ثبت نام پولی نشده ، انشااله...!!
عزیزان نگران رفتن ما نباشند، ما ماموریت خود را با شدت و حدت بیشتری در سعله جدید ادامه خواهیم دارد و اینبار با یار جمع کنی و استفاده از بنیه و نیروی سهمگین یاران خالص و فریخته امام غایب و جمیع شورای نگهبان و اراذل حاضر در صحنه ، بهتر حیثیت تان را خواهیم برد و با آبروی تان بازی خواهیم نمود...انشااله...!!!
مهربان یاران تلفن همراه و ایرانسل قبول نیست، تلفن منزل را بگذارند تا بهتر بتوانیم مزاحم بشویم... انشااله...!

سعید از کهنوچ جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:01 ب.ظ

باسلام خدمت دوستان حمید ومجید عزیز


امیدوارم هرجا که باشین موفق و موید باشید. برخورد ورفتار این اشخاص و زدن تهمت و افترا به شما و همچنین اهانت ودهن کجی به احمداقا از مشهد دوست و یار این سرا بسیار ناراحت کننده وشرم اور و آزار دهند بود. امیدوارم که این اراجیف را بدل نگیرد و محکمتر از قبل دراین سرا به اموزش پرداخته ودلگرم باشید. قصدم عرض ادب بود

باتشکر


سعیداز کهنوج




سلام سعید گًل،

این حرکت شخص مریض دیگه خیلی‌ احمقانه بود. یعنی‌ ما بیاییم حرف‌های دکتر (واقعی‌) احمد را بگذاریم کنار و به حرف‌های زیر کرسی اساتید و دکتر‌های تقلبی گوش بدهیم. واقعا که مسخره است.

شما هم اصلا به این حرف‌ها گوش ندهید که ارزش ندارد.

کوچک شما.

شهرستانی جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:44 ب.ظ

سلام .میدانید علت این رفتارهای این آقا چیست؟ علت فقط شکسته نفسی زیادازحد ما است که در نتیجه ایشان تصور میکنند که هیچ کس در هیچ جای جهان نه کبوتر خوب دارد ونه از کبوتر هیچ سر در میاورد. ایشان در کمال ناباوری کبوتری را که چندین نسل در خانواده ما تکثیر شده اند و بدون اغراق بالای دویست سال در شهر ما بوده اند را از روی عکس به شهر دیگری نسبت دادند و چیزهایی راجع به آنها گفتند که گویا از خود من بهتر آنها را میشناسند!! (البته کاملا غلط)

شهرستانی عزیز درود بر شما،

غرور و خود بزرگ بینی‌ آنچیزی است که گریبانگیر این فرد و امثالش شده. بیأیید یک نگاه اجمالی‌ از روز اول به کارنامه این شخص بیاندازید. اول به استاد خشایار گیر داد و به ایشان تهمت زد و ایشان را زده از همه چی‌ و همه کس کرد. بعد با آقای زاهدی درگیر شد. بعد نوبت حسین از تهرنپارس رسید. بعد با وبلاگ ارباب خسرو برای مدت مدیدی درگیری داشت. بنده خدا حاج یوسف را هم زده کرد. در این میان محمد عزیز از قمی نیز از گزند ایشان در امان نماند. بی‌ احترامی این شخص به شمالی‌‌ها دیگر سر آمد همه بی‌ احترامی‌ها شد. حال هم نوبت ما و محسن عزیز است.

حال اگر دقت کنید متوجه میشوید که این شخص مریض همیشه در مرکز توجه قرار گرفته است. اما این نوع توجه از نوع منفی‌ آن است. برای اینگونه افراد توجه، توجه است و فرقی‌ نمیکند که از چه نوعی باشد.

من مطمئن هستم که این شخص با بیان نظرش در مورد کبوتر‌های شهر شما، امیدوار بوده که شما به ایشان پار خاش کنید و سوژه دستش بدهید.

بهرحال سهم ما هم توی دنیا یک آدم مریضه.

پیروز باشید

کوروش پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:19 ب.ظ

سلام برار چانی چونی برار عیدت مبارک دم شماواقا محسن گرم حسابی حال علی
سیاه جا اوردید بیچاره زورش نمیرسه کاری کنه هی تهدید می کنه اخه مرد
گنده خجالت نمیکشه با این همه ادعا انقدر کم اورده که یه جون ۱۹ ساله
تهدید میکنه اصلا یکی نیست به این اقابگه پدر جان کبوتر چه ربطی به سیاست
دار این ادم حق خیلی ها خورده ولی این دفعه بد جوری پاشو خورد میگم حمید
اقا خبری دیگه از بچه هایی که از این ادم شاکی بودن نیست حتی تو وبلاگ
ارباب خسرو شما خبر دارین قضیه ی بنده خدای کشاورز اقا قادر چی شد ؟نکنه
علی سیاه اونها هم تهدید کرده لعنت به این ادم که به صغیر وکبیر رحم نمی
کنه یا علی

ﺳﻼﻡ ﺑﺮاﻛﻢ, ﺧﺸﻲ? ﭼﻪ ﻛﻲ?
ﻋﻴﺪ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻣﺒﺎﺭﻙ. ﻣﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﺭا ﻣﻲ ﮔﻴﻢ. اﻟﺒﺘﻪ ﻃﺒﻖ اﻇﻬﺎﺭاﺕ ﻋﻠﻲ ج. ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺩ ﻣﺪﻋﻲ, ﺯﻭﺭﮔﻴﺮ ﻫﺴﺖ, اﻳﻦ ﻋﻜﺲ ﻫﺎ ﻓﻮﺗﻮ ﺷﺎﭖ ﺷﺪﻩ. اﻳﻦ ﺭا ﻫﻢ ﺑﮕﺬاﺭ ﺧﻮﺩﻡ اﺿﺎﻓﻪ ﻛﻨﻢ. ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﻳﻚ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻫﺎﻱ ﻛﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﻱ ﺩاﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﻧﻨﺪ اﺯ ﻃﺮﻳﻖ اﻭﻥ ﺑﺎ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻠﻔﻦ و اﺳﻢ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻨﺪ. ﻣﺜﻼ اﮔﻪ ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﭘﺪﺭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ و اسم و ﺷﻤﺎﺭﻩ اﻳﺸﻮﻥ ﺗﻮﻱ ﻣﺒﺎﻳﻞ ﺷﻤﺎ اﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ, اﻣﻜﺎﻥ اﻳﻦ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻳکﻲ اﺯ ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﺑﺎﺷﻪ, ﻧﻪ ﭘﺪﺭﺗﻮﻥ. ﺑﻬﺮ ﺣﺎﻝ ﻣﻮاﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ.
ﻣﺨﻠﺼﻢ ﭘﻬﻠﻮاﻥ

عباس - ونکوور کانادا چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:33 ب.ظ

حمید خان سلام. از اولش معلوم بود این افراد چکارن خوب شد خودش اعتراف کرده برای کدوم دستگاه مزدوری میکنه!!!؟ میگن با هر کی ملاقات میکرده یک کارت وزارت اطلاعات به طرف نشون میداده و اونم میترسیده و دیگه با تهرانی مخالفت نمیکرده , یکجور زورگیری متداول تو اون ممکلت. خیلیها که با این فرد دیدار کردن بعد از اون دیگه اسمش را هم نیاوردن . با علی جعفری ((علی ج. که کامنت میذاره )) همکاری وزارت ملعون اطلاعات هست. عبدلملخی پیشکاری علی سیاه توی کانادا قبول کرده و مشغول خدمات ... خودتون میدونید که به کجا خدمت میکنه!!؟؟ مرتب در رفت و آمد به ایرانه قضیه چیه خدا عالمه !! به یکی از بچه ها اینجا گفته بود من دست ضد انقلاب فراری را واسه نظام رو میکنم تا ریشه اش کنده بشه ههههههه:::)))) به اینایی که بیکارن و با خرجهای گذاف سفر میرن و علافی میکنن باید شک کرد پول از کجا میگیرن ؟؟ خلاصه خیلی بده اخر و عاقبت ادم سر پیری به مزدوری برسه :(

حامد چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:29 ب.ظ

سلام بر شما
به اندازه کافی چهره ی واقعی این فرد رو به دیگران نشون دادید و من اگر جای اون فرد بودم کلا فضای مجازی رو رها می کردم و به کار و زندگی خودم می پرداختم تا بیشتر از این ابرویم نرود.واقعا خجالت داره.
ممنونم از شما
با تشکر.

حامد عزیز سلام،

این گوشه‌ای از کار‌ها و رفتار ایشان با منتقدانش است. البته که تازگیها خود را مامور وزارت منفور اطلاعات هم جا زده. احتمال دارد در آینده بگوید که با سعید امامی در قتل‌های زنجیره‌‌ای هم شرکت داشته. واقعا جای تاسف دارد.

پیروز باشید.

فرزین چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:21 ق.ظ

علی سیاه حیا کن شمیرانو رها کن
علی سیاه حیا کن جوانها رو رها کن
علی سیاه حیا کن اینترنتو رها کن
علی سیاه حیا کن کفتر ها رو رها کن
علی سیاه حیا کن سیاه بازیو رها کن

یا من اسمه دوا و ذکر شفا سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:22 ب.ظ

...گاهی اوقات چنان برافروخته می شوم که دوست دارم تمامی کسانیکه با این خودفروختگان در ارتباطند ( ولو بی گناه ) را در آتش قهر خود بسوزانم ...
------------------------------------------------------------------
اگر بخواهیم مبتلایان به این نوع اختلالات شخصیت را خیلی ساده وصف کنیم می توانیم بگوییم همان گروهی هستند که مردم، آنان را به شوخی «از خود متشکر» می گویند. خودشیفتگی در زبان های اروپایی به «نارسیسم» موسوم است که همان واژه نرگس در زبان فارسی می تواند باشد. این افراد خود را بدون جهت بزرگ می پندارند که ممکن است به صورت رفتارهای بزرگ منشانه هم تظاهر یابد نسبت به ارزیابی دیگران از خود بسیار حساس هستند. اگر کسی از آنان انتقاد نماید یا خرده بگیرد احساس هشم و شرم و تحقیر می کند. در مقابل چون مورد تشویق و تحسین قرار گیرند خوشحالی زایدالوصفی به آنان دست می دهند و نیازمند تعریف و تمجید و توجه دایمی هستند و مایلند همه جا بعنوان فردی استثنایی مورد توجه قرار گیرند. مایلند معاشران آنها افرادی برجسته باشد تا بتوانند این معاشران را به رخ دیگران بکشند هر چند این افراد خود را به ظاهر بزرگ و والا و مهم می دانند اما در اصل از احساس حقارت و بی ارزشی و سطحی بودن در رنج هستند و از این روست که در صدد جلب دائمی توجه و تحسین دیگران هستند تا بتوانند به خود بقبولانند که دیگران آنان را تایید می کند. درمان این بیماران و حتی متقاعد کردن آنان برای مراجعه به دوران پزشک کار دشواری است زیرا می گویند «من هیچ اشکالی ندارم وخود شمار بیمار هستید به هر حال روان ردمانی، درمان اصلی است.»
آنها اگر 5 مورد از علائم زیر را پیدا کنند فرد را مبتلا به این اختلال می دانند:
- خودانگاره متکبرانه
- خیال بافی درباره داشتن ویژگی های خاص می توانند تو را درک کنند
- احساس خود برتر بینی و فکر کنی که افراد خاص می توانند تو را درک کنند
- نیاز به تحسین بیش از اندازه
- حس استحقاق
- سوء استفاده از دیگران
- عدم علاقه و دلسوزی نسبت به دیگران
- حسادت به دیگران و یا این تفکر که دیگران نسبت به او حسودی می کنند.
- رفتارهای متکبرانه و مغرورانه
- احساس خود بزرگ بینی مبنی بر مهم بودن خود دارد (مثلاً در دستاوردها و استعدادهای خود مبالغه می کند و انتظار دارد بدون موفقیت های مناسب فرد برتر شناخته شود.
- اشتغال ذهنی با تخیلات: موفقیت، قدرت، استعداد، درخشندگی، زیبایی و عشق ایده آل
- معتقد است فردی استثنایی و خاص است و فقط افراد (یا نهادهای) استثنایی و خاص می توانند او را بفهمند و یا با او نشست و برخاست داشته باشند.
- احساس صاحب استحقاق بودن یا شایستگی دارد. یعنی انتظارات غیرمنطقی برای مدارای خاص و مطلوب یا موافقت حتمی با توقعات خود را دارد.
- در روابط بین فردی استثمار گر است. یعنی برای رسیدن به اهداف خود از دیگران بهره کشی می کند.
- فاقد هم حسی است. نسبت به شناخت و همانند سازی با احساسات دیگران تمایلی ندارد.
- غالباً به دیگران حسادت می ورزد یا معتقد است دیگران حسودی او را می کنند.
- نگرش یا رفتارهای خودخواهانه و پرنخوت نشان می دهد.
- تمام خودشیفتگان توجه بیش از حد به جسم خویش دارند. بسیار عجیب است که بیش از آنکه روی روان خود متمرکز باشند به تن خود می پردازند احساس می کنند که چقدر زیبا هستند.
- یکی دیگر از ویزگی های مهم این افراد حسادت است، هرگز نمی خواهند کسی را مثل خود ببینند.
- ویزگی دیگر آنها خودشیفتگی و خود برتر بینی شدید است، از این رو هیچکس را داخل مجموعه آدمیان نمی دانند.
خودشیفتگان هیچ دوستی ندارند. جالب است که با عزیزترین نزدیکانشان در کمترین مدت ممکن و بعلت بی ارزش ترین و ناچیزترین مسائل قهر می کنند.

http://psycho.blogfa.com/post-1.aspx

عباس - ونکوور کانادا دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:27 ب.ظ

حمید خان سلام. دست شما درد نکنه همینکه کامنت حقیر را تکه پاره گذاشتید جای شکرش باقیه، میگن از دوست هر چی برسه نیکو ست قربان!!! ما که حرف خلافی نزدیم، میتونید خودتون پیگیری کنین، عبدل ملخی (ابراهیم علیزاده اسم خارجی رو خودش گذاشته آبراهام علیزاده ) نه دانشگاهش تموم شده، نه زندگی تو خارج کمکی بهش کرده نه از زن و بچه شانس اورده، زن بچه اونهم از این اقا شانس نیاوردن،
یک د... داره زبان بسته دانشجو بوده تو امریکا و درسش تموم میشه .... و خانمش خیلی شاکیه که این حضرت اقا همش دنبال کفتر بازیه و علافی و اصلا وظایف پدریش را این ....... انجام نمیده !!!!! میگن بخاطر اذیت ازارهای علیزاده حیوونی ... شده!! علیزاده هر چی تو عمرش بافته پنبه شده و هیچ میراثی باقی نگذاشته الا نفرت خانواده و اطرافیان !!
یک داداشی داره تو ایران، به همه گفته پولش را بالا کشیده !!! میگه پول فرستادم تا برایم خونه بخره اونم پولم را بالا کشید !!! خلاصه از داداش خودشم نگذشته، بازم مشغول دشمن تراشیه . ما تو ونکوور چوبش به تنمون خورده میدونیم چه فرد نالوطیه
دنبال کبوترای شما بود ، یک جوونکی هست تو اطراف تورنتو .... میخواست اونو بفرسته چند تا بخره ولی تیرش به سنگ خورد حالش از این بابت خیلی گرفتس !!!
اگه این کامنت حذف نکنی چیزهایی از این فرد میدونم باور کن شاخ درمیاری بشنوی . مثلا اینکه با امنیتی ها تو ایران رابطه داره و قربون همگی.

عباس خان سلام.

آقا شرمنده من باز هم توی کامنت شما دست بردم.اگه می‌شه زیاد به خانواده ایشون گیر نده. و لطف کن با مدرک کامنت بذار ممنون.

شمیرانی دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:54 ب.ظ

مسعود جون
مرسی نمیام. من میتسم
آخه اون آقا سیاهه که به عمو یوسف گفته پوفه نذری رو با اون آب تلخا میخوره به خاله ها میگه تا منو دیگه مهدمون راه ندن

مهدی دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:44 ب.ظ http://shahzadeh13.mihanblog.com

باسلام خدا وکیلی اصلأ افشاگری لازم بوده ؟ آخه آقای استاد همه چی دونو همه ملت بعنوان بهترین شارلاتان دنیا میشناسن. بعدشم بیاین این یارو یدفعه برای همیشه تحریمش کنیم.

مهدی جان سلام.

آقا ما که اصلا با اینها رابطه نداریم که بخواهیم تحریم کنیم. اونهایی که ازشون کبوتر اسقاطی می‌‌گیرند باید تحریم کنند. کسایی که چوشماشون را روی حقیقت بستند را میگم.

استادمسود گوشت‌کوب دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:53 ب.ظ

سلام استادان،

با اجازه شما می‌خوام از این آقای شمیرونی دعوت به همکاری کنم. طنز خوبی‌ داره. با استعداده. کارش درسته.

آقا شمرونی به ما هم سر بزن.

جمالتو عشقست.

گذر داش مهدی دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:49 ق.ظ http://gozaredashmehdi.blogfa.com

سلام
با مطلبی تحت عنوان "بهتر است اینگونه مقاله بنویسیم" و در پی نوشت آن معرفی یکی از آخرین کنفرانس های داخلی برگزار شده در زمینه طیور که لینک دانلود مجموعه مقالات کنفرانس یاد شده نیز به اشتراک گذاشته شده و تعدادی مقاله مرتبط با کبوتر نیز در این مجموعه مقالات وجود دارد در وبلاگ تازه تاسیس "گذر داش مهدی" در خدمتتان خواهم بود امیدوارم که مفید واقع شود.

شمیرانی یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:48 ب.ظ

سخن منتخب انجمن: بدجنسمو بدجنسم. خیلی بد و ناجنسم. جنسم شیشه خرده داره. هیشکی منو دوست نداره.
سلامی به فرزندان (یادگاران) جمشید/ کوروش /داریوش / شماعی زاده / و ...
سلامی به سبزی آسمان/ سرخی دریا/ زردی ...
قصد دارم در این سال جدید از جدال لفظی بی فایده با مدعیان دروغین پرهیز کنم و از این به بعد تنها و تنها به مانند یک چوپان مهربان و فروتن و فرهیخته به تربیت بزان و گوسفندان علاقه مند خود بپردازم.
گاوان و خران بار بردار
به ز آدمیان کفتر آزار
باری زین پس در این سرا سخنی جز مباحث آموزشی از این استاد(خودمو میگم) نخواهید شنید.
آهای مردک ... من که میدونم بابات چیکاره بوده! نزار دهنمو باز کنم. یادته بچه بودی و تا سن دو سالگی پستونک میخوردی؟ من که میدونم الان کچلی !!
دوستان بزودی برای همیاران این انجمن عکسی خواهم گذاشت که در این عکس فرد متظاهر و دروغگو موهای این طرف گیجگاهشو به طرف دیگر هدایت کرده تا بدینوسیله طاسی وسط سرشو پوشش بده! اینست هجویات پوچ و بی اساسی که از یک فرد معلوم الحال کچل صادر می شود.
کچل کچل کلاچه
روغن کله پاچه
شخصیتی که به گفته خودش پدر و مادرش دختر عمو و پسر عمو و یا پسردایی و دختر عمه و یا بالعکس بوده اند !! که اگر اینگونه باشد من با هوش و ذکاوت لدونی که مشخصه بندگان خاصه خداوند است. اطمینان دارم عقد آنها را در آسمان و به احتمال زیاد در میانتو آسمان بسته اند و از شواهد امر پیداست که هر دو پربازی بوده اند و گدازه پری هم میکردند!!
این فرد ملحد در کمال گستاخی از همان لانه متعفن و بدبو میگوید از کبوتر تیپلر خوشش می آید. باید از او پرسید شرم نداری؟ حیا نمیکنی؟ خجالت نمیکشی؟
چطور با اینکار افراد جوان و کم تجربه و احیانا بی شعور را فریب میدهی. تو که داعیه تحصیلات آکادمی یا کمدی یا آناتومی یا ... نمیدونم (حالا)یه چیزی تو همین مایه ها نداری اگر از خدا نمیترسی از من نمیترسی از چارلی چاپلین نمیترسی اقلا از اون یارو تو خیابان آرام (اریک کمبل) ابرو کلفته بترس.
همیاران بدانند زین پس با سنجش عیار پیام گذاران این وبلاگ مقدس اقدام به نمایش پیام آنها خواهد نمود. به بیانی دیگر استاد(خودمو میگم) سنگ محک خواهم بود و چنانچه یاران را طلا فرض کنیم ابتدا باید طلا به سنگ محک بمالد و چنانچه مقبول و مورد رضایت بود آنرا به نمایش عموم خواهیم گذارد.
سوال مسابقه:
با وجودیکه استاد بزرگوار جناب "پرسیاه مُهر" از اینجانب شناخت کافی دارند پس چرا کماکان شاگردی اینجانب را پذیرفته اند؟

ﺷﻤﻴﺮاﻧﻲ ﺟﺎﻥ ﺳﻼﻡ,
ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻢ ﻳﻚ اﻋﺘﺮاﻑ ﻛﻨﻢ. ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺪﺭﻙ ﺗﻬﻤﺖ ﺑﺰﻧﻢ. ﻣﻦ ﺑﻌﺪاﺯ ﺧﻮاﻧﺪﻥ اﻳﻦ ﺗﻜﻪ ﻓﻜﺎﻫﻲ و ﻛﻠﻲ ﺧﻨﺪﻳﺪن اﻳﻦ ﻓﻜﺮ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﻢ ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﺎﻥ اﺳﺘﺎﺩ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﮔﻮﺷﺖ ﻛﻮﺏ ﻫﺴﺘﻴﺪ. ﺩﺭﺳﺖ ﺣﺪﺱ ﺯﺩﻡ? ﺩﺭ ﻏﻴﺮاﻳﻨﺼﻮﺭﺕ ﻋﺬﺭ ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻢ. ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ اﻳﻦ ﺗﻜﻪ ﺭا ﺑﺎ اﻳﺸﺎﻥ ﺑﻪ اﺷﺘﺮاﻙ ﺑﮕﺬاﺭﻳﺪ. ﭘﻴﺮﻭﺯ و ﺳﺮﺑﻠﻨﺪ ﺑﺎﺷﺒﺪ.

احمد یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:04 ب.ظ http://kabootar-e-mosabeghe.blogsky.com

آره حتما همینطوره...... زیاد نباید این حرفا رو جدی گرفت... چون در این چند ساله از این حرفا زیاد بوده...

احمد یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:14 ب.ظ http://kabootar-e-mosabeghe.blogsky.com

با عرض سلام خدمت حمید عزیز
متاسفانه اظهار فضل این آدم (؟) با ادبیات خودش (کوچه بازاری) نصیب اینجانب نیز شد. اظهار فضل ایشان که داعیه فضل و علم و دکتری را دارد در زیر ببینید : ((به عنوان مثال ، چگونه می توانید با یک جوجه فکلی که تمام تحصیلاتش بیشتر از فوق دیپلم نبوده و در مثلا" قصبات اطراف مشهد برای خودش اظهار فضل می کند و دائما" از روی کتب و سی دی ، قصد در مطرح نمودن خود و نفی دیگران ، با زبان بدگوئی و یا تائید دشمنان شما را دارد و پای در مناظره حضوری هم نمی نهد مقابله کنید ؟))
بنده در حال نوشتن پایان نامه کارشناسی خود هستم و در اواسط یا اواخر اردیبهشت نیز مدرک خود را می گیرم. حال این موضوع را چرا مطرح کردم!!! علت داشت. زیرا هنگامی که مدرکم را بگیریم در صورتیکه شما که مدام دم از مدرک می زنید ، مدرکی داشته باشید و آنرا نشان دهید حاضرم آنرا در اینترنت در مقابل دید بازدیدکنندگان بگذارم. ضمنا بنده آنقدر بیکار نیستم که به دیدار حضوری افرادی مانند جنابعالی (بیکار) بیایم.

ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺟﻪ ﻓﻜﻠﻲ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ,
اﺣﻤﺪ ﺟﺎﻥ ﻭاﻗﻌﺎ اﺭﺯﺵ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﻱ اﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﻗﺎﻳﻞ ﻧﺸﻮ. اﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﺩﺭ ﻣﻨﺠﻼﺑﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺩاﺭﺩ ﺗﻘﻼ ﻣﻴﻜﻨﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺭا ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﺒﻢ. اﻟﺒﺘﻪ ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﺧﻮاﻫﺪ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ اﺳﻤﻲ اﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﭘﺲ ﻣﻨﻆﻮﺭﺵ اﺯ ﺟﻮﺟﻪ ﻓﻜﻠﻲ ﺷﻤﺎ ﻧﺒﻮﺩﻩ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﺸﻬﺪ ﻛﻠﻲ ﺟﻮﺟﻪ ﻓﻜﻠﻲ ﺩاﺭﻳﻢ.

محسن صادقی یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:57 ب.ظ http://https://www.facebook.com/kaftarbazi.1

درود بر شما
امیدوارم شاد باشید،...!

بسیار خرسندم که از شنیدن برخی سخنان ولو غلط و کذب محض درباره من و بعضی بستگانم،...!

باری خرسندم چون مردم را دارای فهم، درک و قدرت تفکر و انتخاب میبینم، من به همه ی شما، حتی همان دوست عزیزی که این مطالب را عنوان کرده میگویم، شما براحتی میتوانید تحقیق کنید تا ببینید که من ادم شارلاتانی هستم یا کسان دیگر، میتوانید به محل زندگی ما بییایید و درباره من و حتی خانواده ام تحقیق کنید و ببنید که مردم چه میگویند، تعریف از خود نباشد ما انقدر نیک نام هستیم که نیازی به تغییر نام نداریم،...!

باری دوستان یک شخص زمانی نام خود را در یک محیط جدید عوض میکند که میداند اگر با همان نام اصلی اش وارد عرصه شود به شدت ضرر میکند، و هم محلی هایش از دلالی های او و کلاه برداری او از جوانان برای مردم خواهند گفت،...!

دلالی ---- فحاشی ---- تهدید ---- کلاهبرداری ---- ناسزا ---- توهین
اسلامی که دم از ان میزنند این است،...!
ای تویی که در کامنت های وبلاگت آیه از قران مینویسی،
در کدامین ایه از ان کتاب امده که بر سر جوانان کلاه بگذارید، از جوانان شهرستانی پول بگیرید و کبوتر باطل به انها بدهید و اگر هم خواستند حرف بزنند تهدیدشان کنید،...!
در کجای قران امده فحاشی کنید،....!
در کجای قران امده که پیشینه خود را مخفی کنید،...!
در کجای قران امده که فردی دروغ گو باشید،...!

ای تویی که نزدیک 50 سال سن داری و من را جوانک مینامی باری شما فقط از نظر خود بزرگید، بسیار میشناسم پیرانی با موهای سپید که بسیار بسیار کمتر از جوانانی هستند با موهایی مشکی و سن و سالی کم،...!
و بسیار میشناسم پیرانی دروغ گو، فحاش، کلاهبردار و اوباش، و از ان سو بسیار میشناسم جوانانی صادق راستگو و دوستدار وطن،...!

من حرف هایی که قبلا زده ام شاید کمی کاسبی بعضی هارا به هم زدم و شاید کمی راه را برای دلالی و کلاهبرداری های اینده تنگ کردم، قبلا هم عرض کرم من با هیچکس دشمنی ندارم مگر اینکه دشمنم شود،...!
مثل اینکه بسیار مشتاق هستید با جوانی همچو من بجنگید،...!
پس بجنگ تا بجنگیم، زین پس عزم خود را جزم خواهم کرد و به گوش هرکس که بتوانم چه عالم حقیقی و چه در عالم مجازی، حقیقت را به گوش همه کس خواهم رساند،...!

خوب اعتراف کردید من و حمید عزیز مدیر گروهی در فیسبوک هستیم که بسیار پرطرفدار است و از سایت اینده شما تعداد اعضای خیلی بیشتری دارد، گروه ما تقریبا حدود 1000 عضو از سر تا سر دنیا را دارا میباشد،...!

ای تویی که به دوستانمان و اعضای صفحه میگویی که مبتدی هستند، فقط نام برخی از انها را برایت مینویسم تا متوجه شوی جوانی تشنه دو کبوتر از دولاب مبتدی است یا این اسامی،....!
1. برادر عزیزم مهدی: میگویم برادر زیرا همانند برادرم مرا دوست دارد و دوستش دارم، دوستان این شخص تمامی بزرگان کبوتر داری در شهر خود را 3 بار پشت سر هم برده است، نمیگویم 3 بار میگویم 3 بار پشت سر هم برده است، حال مهدی فردی صفر کیلومتر است ولی دلالان و کلاه برداران و فحاشان همه استادند،...!
2. نوید محمدی عزیز: این دوست عزیز از معروف ترین و مشهور ترین کبوتر بازان است، باری در مورد ایشان میتوانید از اقای سعید فلاحی سوال کنید، نوید عزیز عضو فدراسیون کبوتربازان دوبی و جهان میباشد، حال نوید صفر کیلومتر و جوانی که تشنه و گدای 2 کبوتر است حرفه ای،...!
3. محمد عزیز از شمال: برادری از دیار شمال کشور، درود بر تمامی شمالی های عزیز، باری اگر از اقایی و خوبی این برادر عزیزم چیزی بگویم کم گفته ام، کبوترانش هم از اصیل ترین کبوتران شمیران هستند...!
4. علی سام: برادر عزیزم علی از کرج، بسیار کبوترانی دارد که شما حتی عکس های انها را هم ببینید از ذوق دست و پای خود را گم میکنید،...!
5. ایمان: برادر عزیز تر از جانم ایمان عزیز از کرج بسیار کبوترانی دارد که شما در رویاهاتان نخواهید دید،...!
6. محمد عزیز از تهران: خال پیس هایی دارد که در هر خانه ای یافت نمیشود،...!
7. عباس اقای عزیز از امریکا
8. استاد دکتر امیر عزیز از امریکا
9. امیر خان اقبال عزیز از شمیران
10. محمد محمدی از امل
11. حامد عزیز از تهران
12. کیاوش نادری از المان
13. فرامرز وصالی از کانادا
14. رسول جهانگیری از المان
15. فریبرز عزیز از المان
16. مسعود عزیز از تهران
17. احمد عزیز از سوئد
18. حسین فردی
19. سیامک جوهری
20. مسعود اذربایجانی از امریکا

و بسیار بسیار عزیزان دیگر هستند که نامشان را نیاوردم یعنی در این بحث نمیگنجد، هر کسی مایل بود نام های مشهور دیگری نیز در اختیارش میگذارم، دوستانی که در ایران هستند را نام خانوادگیشان را نیاوردم زیرا، از بعضی به ظاهر انسان ها هرچیزی بر می اید، تهدید، فحاشی، دزدی،...!

ای تویی که حدود 50 سال سن داری باری پای تلفن به من میگویی که به تو کبوتر میدهم،...!
نه دوست عزیز من مثل بقیه گشنه کبوتر نیستم،...!
بله دوستان میخواستند من را با کبوتر بخرند ولی خوشبختانه، نتوانستند، من را دعوت کردند به خانه شان و لی خوشبختانه نپذیرفتم،...!
به همگان ثابت خواهم کرد چه کسی دلال، منافق، معتاد، دروغ گو و کلاه بردار است،
ای تویی که 51 دقیقه و 50 ثانیه پای تلفن خود را به اب و اتش میزنی، من را به مهمانی دعوت میکنی، پیشنهاد کبوتر به من میدهی، به هر نحو ممکن میخواهی من را جذب خود کنی، به من میگویی در وبلاگم کامنت بگذار و من از از تو تعریف میکنم، در من چه دیده ای که این گونه خواهان من شدی، فکر کنم که فهمیدی ای که بعضی حقایق را میدانم...!
جوانکی که اندکی بیشتر از دیگر از جوانک ها از حقیقت با خبر است، و شاید در اینده نزدیک بتواند جلوی کلاهبرداری ها و دلالی ها را بگیرد،...!

تا فرصت بعدی و حرف های بعدی برای دوستانم آرامش و برای شما ترس و نگرانی روز افزون ارزو مندم،...!

و اما در انتها برای شمایی که دَم از دین و ایمان و مذهب و اسلام میزنید یک حدیث قدسی نقل میکنم:

یک حدیث قدسی است که می‌گوید که اگر کسی به مسلمانی اتهامی بزند که او را خوار کند، خداوند می‌فرماید‌، آن فرد خودش را آماده جنگ با من کند.
نمی‌دانم به این باور دارید یا نه ولی این حدیث قدسی است،...!

و در اخر تشکر ویژه ای دارم از برادر عزیزم حمید که زحمات بسیاری برای این برادر کوچکش کشیده امیدوارم که همیشه شاد سلامت باشی حمید جان، و از دکتر احمد عزیز نیز کمال تشکر را دارم، احمد جان خدمتت عرض کنم که به هیج وجه ناراحت نباش زیرا ما از این پس حقیقت را به گوش همه کس خواهیم رساند، و در اینده نزدیک مشخص میشود که چه کسی کلاه بردار و معتاد است،...!

پیروز باشید،...!

ﻣﻬﺮاﻥ یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:42 ب.ظ

ﺳﻼﻡ,
ﺿﻤﻦ ﺗﺒﺮﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﻧﻮ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ, ﻓﻘﻄ ﻣﻲ ﺗﻮﻧﻢ ﻳﻚ ﭼﻴﺰ ﺑﮕﻢ. اﻭﻭﻭﻭﻓﻔﻔﻔﻒ, اﻭﻭﻭﻭﻓﻔﻔﻒ. ﻋﺠﺐ ﺯﺩﻳﺪ ﺗﻮ ﺧﺎﻝ. ﺩﻣﺘﻮﻥ ﮔﺮﻡ.

ﻣﻬﺮاﻥ ﺟﺎﻥ ﺳﻼﻡ
ﻣﺎ ﻧﺰﺩﻳﻢ ﺗﻮی ﺧﺎﻝ اﻳﺸﺎﻥ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺯﺩﻧﺪ ﺗﻮﻱ ﺧﺎﻝ. ﺩﺳﺖ ﻛﻢ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﺤﺴﻦ ﻋﺰﻳﺰ ﻛﻪ ﺩاﻧﺸﺠﻮ ﺭﺷﺘﻪ ﺑﺮﻕ اﺳﺖ ﺯﻳﺎﺩ ﻛﺎﺭ ﻫﻮﺷﻴﺎﺭاﻧﻪ اﻱ ﻧﻴﺴﺖ.
ﭘﻴﺮﻭﺯ ﺑﺎﺷﻴﺪ
ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺳﺎﻝ ﻧﻮ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻣﺒﺎﺭﻙ.

محمدمحمدی یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:48 ب.ظ

درودبه شمادوستان گرانمایه وارزشمند.سالهاست که میدانیم این انسان درچه حد و منزلتیست وبااین عرصه وفضای مجازی چه ها که نکرده .امادریغ ازکوته فکران وساده لوحان که درطی این همه مدت مدید"هنوزم دست برسینه ازسینه چاکانش میباشندبدون اینکه کمی به عقل سلیم خودرجوع کنند.عده ای نیزازسراجبارمایل به دوستی وعده ای قلیل ازترس آبرو واینکه دنبال دردسرنیستندمایل به افشاگری ودرگیری بااین دکترفرهیخته نیستندوچه بسا این ماهیگیر زبل ازآب گل آلودکمال استفاده رامیبردوبانوشتارو ادبیات همیشگیشان دیگران راحربه ای برای رسیدن به مقاصدپلیدخودکرده وهرنوع تهمت وناسزارابه دیگران میگوید وسر آخرخودرا علامه دهر ونزدیکانش راکه چاکرانش میباشند ودم روباه"فرهیخته میداند.هرچندپشت سرآنها را نیزمیفروشد.به راستی یعنی همه آنانی که دراین مدت باایشان درگیربودند وازتیررسش جان سالم به درنبردند مقصربودند؟وسخنانشان ناحقانه بود؟واین مردهزارچهره پاک ودورازدوروییست ؟مگرنه اینکه کسی راقبول نداردوبه هرکس درهرجایگاه انگ بی تجربگی زده وکلام خودرا"مهرتاییدمیداندوعدهای به به وچه چه میکنند...یک بارجستی ملخک ..... بالاخره روزی خواهدرسیدکه همه توراخواهند شناخت الان هم خیلی هامیدانندباچه کسی طرفندولی افسوس نمیتوانند... آنگاه که خداوندتورامیافریدبخل وکینه نیزباتوزاده شدوهمیشه میخواهی زحمت دیگران راکوچک بشماری وبه هرنحوی شده خودرابالاترازدیگران میدانی "دریغ که درخت هرچه بیشترحاصل وثمره داشته باشدسرش پایین تراست

ﺳﻼﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﻋﺰﻳﺰ,
ﺷﻤﺎ ﻫﻤﻮاﺭﻩ ﻳﻜﻲ اﺯ اﻓﺮاﺩﻱ ﺑﻮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ اﻭاﻳﻞ ﻣﺸﻜﻠﺘﺎﻥ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭا ﺯﺩﻳﺪ و ﺑﺎ ﻗﻲ ﺭا ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﺳﭙﺮﺩﻳﺪ. اﻳﻦ ﻣﺮﺩاﻧﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﺭﻭﺷﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﭘﻴﺶ ﺑﮕﻴﺮﺩ.
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﺎﻧه ﻣﻦ ﻧﻪ اﻳﻦ ﺷﺨﺺ و ﻧﻪ ﻋﺒﺪﻝ ﻣﻠﺨﻲ ﺭا ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩﻩ اﻡ. اﻣﺎ ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪ ﻳﻜﻲ اﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ اﻳﺸﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﺩﻡ ﺧﻮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻴﻨﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻳﺎ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺑﺎﻡ ﻳﻜﻲ اﺯ ﮔﺮﻭ ﺑﻨﺪاﻥ ﻧﻆﺮاﺕ ﺗﺨﺼﺼﻲ اﺵﺭا ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻛﺒﻮﺧﺮ ﻫﺎﻱ اﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ و ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ 90% ﺁﻧﻬﺎ ﺁﺷﻐﺎﻟﻨﺪ و ﮔﻮﻳﺎ ﺻﺎﺣﺐ ﻛﺒﻮﺗﺮ ﻫﺎ اﻳﺸﺎﻥ ﺭا اﺯ ﺭﻭﻱ ﺑﻮﻡ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺷﺨﺼﻲ ﺑﺎ ﻳﻚ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺎ ﻫﻨﺠﺎﺭﻱ ﻫﺎﻱ ﺷﺨﺼﻴﺘﻲ ﮊﻧﺘﻴﻜﻲ ﺑﺎﻳﺪ اﺑﭽﻨﻴﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻫﺎﻳﻲ اﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﺸﻌﺸﻊ ﻛﻨﺪ.
ﻛﻮﭼﻚ ﺷﻤﺎ.

پرویز - اردبیل یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:01 ق.ظ

با سلام و عرض ادب خدمت حمید عزیز، مجید گرامی و حسین آقا
بسیار متاسف و اندوهگین شدم از اینکه دیدم سال نو با تهمت و شانتاژ دیگری از یک انسان نما شروع شده و این شخص یا اشخاص سعی در برهم زدن جو علمی سایت خوب "کبوتر ایرانی در کانادا" را دارند.الهی که مار بزنه تو کمرش.همانطور که میدانیم کسی به قطار ایستاده سنگ پرتاب نمیکند همیشه سنگها نصیب قطار در حال حرکت است.اشخاصی که تحمل فضای علمی و رو به جلو این وبلاگ را ندارند این بار سنگ اندازی را با هدف بر هم زدن جو علمی این وبلاگ انجام میدهند.ضمن تشکر از افشاگری حمید جان اطمینان دارم با مدیریت مدبرانه ایشان، این انسان نما به هدف شوم خود نخواهد رسید.

ﺳﻼﻡ ﭘﺮﻭﻳﺰ ﻋﺰﻳﺰ
ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﺷﻤﺎ ﻛﺎﻣﻼ ﺻﺤﻴﺢ اﺳﺖ. ﺁﺧﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻥ ﺟﻠﻮ ﺭﻭﻧﺪ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺗﻜﺎﻣﻞ ﺭا ﮔﺮﻓﺖ? ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ
اﻓﺮاﺩ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﻃﺮﻑ ﻏﻠﻄ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻗﺮاﺭ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ. ﺣﺘﻲ اﮔﺮ اﻣﺮﻭﺯ ﻣﺎ اﻳﻦ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎ ﺭا ﻧﻤﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻓﺮﺩا ﻛﺲ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﭘﺎ ﭘﻴﺶ ﻣﻲ ﮔﺬاﺷﺖ. ﺟﻠﻮ اﻳﻦ ﺣﺮﻛﺖ ﺭا ﻧﻤﻴﺘﻮاﻥ ﮔﺮﻓﺖ.
ﭘﺮﻭﻳﺰ ﺧﺎﻥ ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺑﻨﺪﻩ ﻫﺴﺘﻴﺪ. [ﺧﻨﺪﻩ]
ﭘﻴﺮﻭﺯ و ﺳﺮ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺎﺷﻴﺪ. ﻛﻮﭼﻚ ﺷﻤﺎ.

احمد شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:58 ق.ظ http://kabootar-e-mosabeghe.blogsky.com

سلام
متاسفانه این روزها شاهد تهمتهای روز افزون و بی دلیل و مدرک شخصی کلاه بردار و بی هویت هستیم..... تجربه نشان داده این فرد از ابتدای ورود به اینترنت با بسیاری از وبلاگها درگیر بوده..... بنده تهمتهای بی پایه و اساس این آدم (؟) را نسبت به شما خواندم... امیدوارم صبر داشته باشید....
دوستدار شما احمد

احمد عزیز درود بر شما.

باور بفرمائید برای تهمت هایی که به بنده زده اند پشیزی ارزش قائل نیستم. اما از اینکه یک جوانِ با شور و اشتیاق را اینها سعی‌ از کوره بدر کردنش دارند و یا نام شخصی‌ بی‌ اطلاع از همه چیز را که نیمی از شمیران روی نامش قسم میخورند با تهمت‌هایی‌ مثل اعتیاد و بی‌ سر و پا بودن آلوده کرده اند بسیار دلخورم.

در ضمن محسن عزیز با شما تماس خواهد گرفت تا سی‌ دی‌های آموزشی شما را برای بنده تهیه کرده و توسط یکی‌ از دوستان به اینجا بفرستند.

تشکر و پیروز و سربلند باشید. کوچک شما.

افشاگر شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:11 ق.ظ

حمید خان سلام.در خصوص شخصی که خودش را با نام پیروز وارسته معرفی نموده است اطلاعات دقیقی دارم که میخواهم در اختیارتان بگذارم.این شخص کسی نیست جز محمدرضا وثوقی از کرج که با نام محمدرضا از کرج در وبلاگ شمیران نظر میگذاشت.همان کسی که چند روز پیش تهرانی اعلام کرد که در یک سانحه تصادف مصدوم گشته و برایش از مردم طلب دعای خیر میکرد.!!! اگر یادتان باشد در زمان درگیری تهرانی با سعید هم این بابا خیلی واسه تهرانی خود شیرینی میکرد و با سعید و بهروز کل کل میکرد.البته این خوش خدمتی ها بخاطر چند جفت کبوتری است که تهرانی بهش داده و این بابا هم هم که در پی مزاحمت برای همسایه ها و شکایت آنها دیگر امکان نگهداری از کبوتر در منزل خودش را ندارد بالجبار آنها را بمنزل خواهر خودش برده است.این شخص در جلسه آشتی کنان بهروز پ و تهرانی هم حضور داشته است.عکس دسته جمعی آنها در صفحه فرشید الف در کنار زمین فوتبال موجود می اشد.ایشان چون قد بسیار بلندی دارد در همه عکسها براحتی قابل شناسایی می باشد.ضمنا رفیق فابریکی فرشید الف می باشد.اگر دوست داشته باشید میتوانم شماره موبالش را هم در اختیارتان قرار بدهم.حالا میفهمم که بقول شما چرا یکسری از افراد قدیمی از این فضا دلزده شدند و حتی قید وبلاگهای خودشان را هم زدند.نگ بر هرچی آدم لات و کفتربازه باد.اینها باعث بی اعتباری و ننگ جامعه کبوتربازان هستند.از شما بخاطر پاسخ مستدل و معتبرتان بی نهایت سپاگذارم.به امید روزی که محیط مجازی از وجود این انگل و بختک پاک گردد.

سلام افشاگر عزیز،

بسیار جالب است که آقای پیروز وارسته و محمدرضا از کرج هر دو یکی‌ هستند و از طرفی‌ آقای پیروز وارسته که همان محمدرضا است علی‌ میرمهدی را نمیشناسد. حالا شما بگویید که من همان حسین از اصفهان، محسن، پرویز، سعید از کهنوج هستم یا اینها همه یکی‌ هستند؟!

تشکر از شما دوست مجازی بدون شماره تلفن(شوخی‌ بود).

فرزین شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:42 ق.ظ

سلام دوستان
واقعا عجیبه.......!!!!
این علی میرمهدی کار و زندگی نداره؟!؟!؟!
این انقدر درگیر این بازیاست نون زن و بچه رو از کجا تامین میکنه؟
علی میر مهدی جدا چی می خوای از این مردم؟
میر مهدی: لکه ننگ شمیران

ﻓﺮﺯﻳﻦ ﺟﺎﻥ ﺳﻼﻡ,
اﻳﻦ ﺳﻮاﻝ ﺭا ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻳﺪ اﺯ اﻳﺸﻮﻥ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪ ﻋﺒﺪﻝ ﻣﻠﺨﻲ ﻫﻤﺴﺮ اﻳﺸﻮﻥ اﻃﻼﻋﻲ ﻧﺪاﺭﻧﺪ ﻛﻪ اﻳﺸﻮﻥ ﻛﺒﻮﺗﺮ ﺑﺎﺯﻧﺪ. ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ, ﻛﻔﺘﺮ ﺑﺎﺯﻧﺪ.
ﺟﻮاﺏ ﺳﻮاﻝ ﺩﻭﻡ ﺷﻤﺎ ﭘﻮﻝ اﺳﺖ. ﻛﻪ اﻟﺒﺘﻪ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ اﺯ ﻓﺮﻭﺵ ﺷﺮاﻓﺘﻤﻨﺪاﻧﻪ ﻛﺒﻮﺗﺮ ﻧﻪ ﻓﻘﻄ اﻳﺮاﺩﻱ ﻧﺪاﺭﺩ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﺷﻮﺩ.
ﭘﻴﺮﻭﺯ ﺑﺎﺷﻴﺪ.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد