کبوتر ایرانی‌ در کانادا

اصول علمی پرورش و مدیریت کبوتر بلندپرواز ایرانی

کبوتر ایرانی‌ در کانادا

اصول علمی پرورش و مدیریت کبوتر بلندپرواز ایرانی

گلوگاه جمعیت و اصلاح نژاد



باسلام خدمت دوستان عزیز و یاران گرامی،


امیدوارم که در همه ارکان زندگی موفق و موید بوده باشید و درکنار خانواده از وجود کبوترانتان لذت ببرید و همچنین خود و کبوترانتان را برای زمستان آماده کرده باشید.


با عرض پوزش از شما دوستان گرامی بابت تاخیر در به روز کردن وبلاگ، امروز با مقاله مفیدی از دوست خوبمان حسین عزیز از اصفهان در خدمتتان هستیم. در این مقاله حسین عزیز نکات کلیدی را در رابطه با اصلاح نژاد برشمرده اند که ضمن تشکر از ایشان نظرشما را به آن جلب میکنم. منتظر نظرات سازنده شما هستیم. پیروز و مؤید باشید.




گلوگاه جمعیت و اصلاح نژاد



با سلام خدمت دوستان ارجمند،


در مورد کامنت دوست خوبمان عادل نکاتی به ذهنم رسید تا با دوستان در میان بگذارم. اول اینکه ایشان 13 جوجه گرفته اند (احتمالا از یک نر ولی با چند ماده) اما همگی جوجه ها با هم فرق داشته اند. این تجربه را اکثریت کبوترداران ایرانی هم شاهد هستند که از یک جفت کبوتر انواع و اقسام جوجه پدید می آید. به قول بعضی ها کبوتر نقاش است. این نشاندهنده مخلوط بودن مخزن ژنی کبوتر و صاف و سره نبودن پشت آن است. یک جفت کبوتر عالی، در عمل ممکن است جوجه های جورواجور بدهند و این نشاندهنده این است که نیاز داریم به پاک کردن پشت اینها. مثلا ما یک جفت کله دم سبز را تن هم می کنیم و انتظار داریم جوجه های کله دم سبز بگیریم اما می بینیم که گاهی قارا، سوسکی، پلنگ، کله خالدار، خال سیاه و از سایر خالهای این رده هم جوجه حاصل می شود. شاید در سبک ایرانی بازی این خالهای متنوع در جوجه ها، جذاب و مورد پسند باشد اما عیبی که دارد این است که هم نمی توان آنها را به عنوان یک سو (strain) (یا یک نسل) از کبوتر ایرانی به دنیا معرفی کرد و هم در جوجه کشی قابل اعتماد نیستند و حتی سبک پرش جوجه ها هم ممکن است متفاوت باشد.


شما به تیپلرها نگاه کنید: تیپلر سوهای مختلفی دارد با اسامی مشخص. مثلا یک سو هست به نام هیوز که آقای Gordon Hughes در دربی انگلیس پدید آورده است یا سوهای دیگری به نامهای Boden, Lovatt, Merredith, Shannon, Sheffield و ... که هر کدام از اینها اختصاصاتی مخصوص به خودشان دارند. بعضی هایشان گرد و کوتاهند بعضی کشیده تر، بعضی در جوجگی پرش سنگین دارند بعضی در بالغی و تفاوتهای دیگر. این سوها همه شناخته شده و اصیل محسوب می شوند و ویژگیهای آنها به صورت استاندارد ثبت شده. اگر شما دو عدد تیپلر از نسل Boden را تن هم کنید همیشه جوجه های Boden را با همان خالی که انتظار دارید بدست می آورید.


اما شما در ایران دو عدد زاغ آبادانی اصیل (چنگ و چش) را با هم جفت می اندازید از هر 8 جوجه 7 عدد زاغ و یکی سرخ می شود و این یعنی ناخالصی. پس اگر بخواهیم در کبوتر ایرانی چندین سو به دنیا معرفی کنیم باید اول پشتشان را خالص کنیم. به گونه ای که در جوجه کشی قابل اعتماد بشوند و با درصد اطمینان بالایی بدانیم چه جوجه ای با چه خالی و با چه سبک پرشی و اختصاصات دیگر به ما می دهند. این کار تنها با یک روش امکانپذیر است: همخونی. این مطلب شماره یک.

مطلب دوم اینکه آقا عادل از 13 جوجه یک جوجه بسیار عالی در پرش و ذات گرفته اند. حال بیایید فرض کنیم به دلیلی تمامی 12 جوجه دیگر از بین بروند یا تکثیر نشوند و فقط از همان یک جوجه استثنا جوجه کشی شود. این کار چه نتیجه ای دارد؟ یک رانش ژنتیکی اتفاق می افتد. حال هر چه تعداد جمعیت جوجه ها بیشتر باشد (مثلا به جای 13 جوجه 50 جوجه باشد) آن وقت رانش ژنتیکی بزرگتر می شود. به این می گویند پدیده گلوگاه جمعیت. گلوگاه جمعیت باعث افزایش یکدستی ژنتیکی می شود. (به نمودار زیر توجه کنید)



این گلوگاه جمعیت در طبیعت بارها رخ داده و باعث شده که گونه های جدید و برتری از یک گونه قدیمی تر به وجود بیایند (گونه زایی) و یکی از شاهکارهای طبیعت است. در واقع هم یک جور روش اصلاح نژاد در طبیعت است و هم روش گونه زایی در طبیعت است. نظریه تکامل در بعضی بخشها بر همین اساس استوار است. خب وقتی در طبیعت در اثر واقعه ای جمعیت به شدت کم می شود تعداد جفتهای در دسترس کم می شود و بنابراین میزان همخونی افزایش می یابد. با همخونی ژنهای برتری که در جمعیت کوچک باقیمانده وجود دارند تثبیت می شوند و جمعیت فرزندان و نتاج بعد از گلوگاه دچار یک رانش نسبت به خزانه ژنی قبل از گلوگاه می شوند. به شکل زیر توجه کنید:



در شکل بالا ابتدا تقریبا 50% از جمعیت درون بطری زرد و 50% آبی هستند. با رخ دادن پدیده گلوگاه فقط چند عدد از جمعیت امکان بقا می یابند و به طور تصادفی از 9 تا بازمانده 7 تای آنها آبی و ((2)) تا زرد هستند. حال با تکثیر از جمعیت باقیمانده می بینیم که نسل بعدی ((78%)) آبی و ((22%)) زرد می شوند و این یعنی رانش ژنتیکی اتفاق افتاده.


خب این بحثها چه ارتباطی به اصلاح نژاد کبوتر دارد؟ ربطش اینجاست که ما خودمان باید آن گلوگاه را به وجود بیاوریم و تنها عده کمی از کبوتران استثنایی که می خواهیم خزانه ژنتیکی آنها را تثبیت کنیم را انتخاب کرده و آنها را همخون کنیم. با این کار یک رانش ژنتیکی در نسل بعد ایجاد می شود. حال باید کبوتران نسل یک را تا جایی که می شود زیاد کرد، یعنی چندین دهن جوجه همخون بگیریم و دوباره در آنها گلوگاه جمعیت را ایجاد کنیم. در واقع این یعنی بالا بردن فشار انتخاب. به زبان ساده یعنی اینکه آنقدر سختگیرانه کبوتران را گلچین کنیم که تنها عده کمی از آنها برای تولید مثل برگزیده شوند و آنها را همخون کنیم. باز از بین تعداد زیادی جوجه همخون تعداد بسیار کمی را برگزینیم و همخون سازی و ادامه به همین ترتیب....

به شکل زیر توجه کنید:



شاید یکی از مهمترین دلایلی که تجربه همخونی در ایران بدنام شده این باشد که گلوگاه جمعیت را رعایت نکرده اند و از اکثر جوجه های همخون نسل یک در تکثیر در نسل بعد استفاده شده. در صورتی که معیارهای بسیار سختی را در انتخاب زاده های همخونی باید رعایت کرد تا اجازه تکثیر بیابند. به همین دلیل است که می گویند اصلاح نژاد عملی است زمان بر و ضمنا صبر و حوصله زیادی می طلبد. اما به هر حال هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد.