درود به دوستان گرامی. برای دوستان عزیزی که خودشان را برای جوجه کشی آماده میکنند آرزو موفقیت میکنم. فراموش نشود که جوجههای بهاری بدلیل وجود حداقل قارچ ها، انگل ها، ویروسها و غیره، سلامتترین جوجههای شما خواهند بود. بر کسی پوشیده نیست که سلامت پرنده حرف اول را در تعیین قدرت و توانایی او برای ثبت ساعت بهتر میزند.
ضمن خوش آمد گویی به بازدیدکنندگان جدید، به اطلاع میرسانم که مطالب منتشر شده قبلی در وبلاگ قدیمی من همچنان در دسترس هستند: "شما میتوانید به آدرس زیر مراجعه و یا اینجا کلیک کنید".
www.iranpigeoncanada.blogfa.com
دوست عزیزمان آقای مجید ز. زحمت کشیده اند و مطلبی را برای ما نوشته اند که در زیر مشاهده میکنید. ایشان به بررسی استانداردهای پرش کبوتر ایرانی بدور از هرگونه خرافات رایج با دیدیعلمی پرداخته اند.
این موارد شاید بدیهی بنظر برسند، اما اگر بصورت مکتوب در دسترس نباشند بعضا به فراموشی سپرده میشوند یا کمتر به آنها توجه میشود. با وجود اینکه بسیاری از کبوتر پروران از این موارد مطلع هستند ما گاه میبینیم که اختلاف نظر هایی هم بین این افراد وجود دارد. در این مقاله با ارائه, استانداردهای کبوتر پرشی ایرانی، سعی بر این است که این اختلاف نظرها را کاهش داده و با ایجاد استاندارد هایی همه گیر به توافق نظر تبدیل کنیم و بنابر این، باعث ارتقا کبوتر ایرانی و پیشرفت این ورزش بشویم.
استانداردهای کبوتر پرشی ایرانی
برای ارتقای کیفی کبوتر بلندپرواز ایرانی، اولین سئوالی که به ذهن خطور میکند این است: اصولاً ما بهدنبال چه استانداردهایی برای کبوتر خود هستیم؟ کبوتر ایدهآل ما چه مشخصاتی باید داشته باشد؟ شاید این سئوالها در وهلهی اول بدیهی یا حتا بیمورد بهنظر بیایند، اما وقتی پاسخ افراد مختلف را کنار هم میگذاریم و تفاوتها و حتا تضادها را میبینیم، میفهمیم که قبل از اقدام به اصلاح نژاد، ابتدا بایستی تعریف درستی از کیفیت و شاخصههای پروازی کبوتر داشته باشیم؛ تعریفی جامع و بابنیاد که بتواند اهل خبره و عموم را قانع کند.
تقسیمبندی گونههای کبوتر ایرانی
در اینجا بایستی خاطرنشان کنیم که منظور از استاندارد کبوتر بلندپرواز ایرانی در عنوان مقاله، کبوتران "بلندپرواز" بهویژه گونهی تهرانی است.
ارتقای ژنتیکی چیست؟
ارتقای ژنتیکی در کلامی ساده، تقویت ژنهای مفید و مثبت کبوتر و جایگزینی این ژنها در جای ژنهای ضعیف و معیوب است. بنابراین تعریف، دو عمل باید پایاپای انجام شوند: ژنهای خوب تقویت و ازدیاد شوند و دوم، ژنهای بد و معیوب از دایرهی تکثیر خارج شوند.
ژن غالب و ژن مغلوب
از لحاظ طیف رنگها، ضمن توضیح رنگهای اصلی و رنگهای تلفیقی، ژنهای غالب و مغلوب، نمودار قدرت و پایداری هر رنگ هنگام تکثیر در مقابل رنگ یا رنگهای دیگر است. در این باره مقالاتی در همین وبلاگ منتشر شدهاند که حاصل تحقیقات دامنهدار پژوهشگران هستند.
از لحاظ ظاهر نیز ژنها غالب و مغلوب هستند. برای مثال، ژن کاکل مغلوب است و ما موقعی میتوانیم جوجهی کاکلی بکشیم که هر دو جفت این ژن را داشته باشند.
اما در باب کیفیت کبوتر ایرانی، طبقهبندی دقیقی روی ژنهای غالب یا مغلوب صورت نگرفته است. برای مثال، ما میدانیم اگر کبوتر بند را با کبوتری دیگر که بازیدار است تن کنیم، احتمال گرفتن جوجهی بند بسیار است، اما درصد این احتمال را بهطور دقیق نمیدانیم. برای همین، در راه رسیدن به استانداردهای ایدهآل کبوتر ایرانی بایستی حتیالمقدور کبوترهای ایراددار را از گردونهی جوجهکشی خارج کرد.
چه کبوتری ایدهآل است؟
بسیاری از خصوصیات کبوترها تقریباً جاافتاده است، مثل کبوتر باید مایه بشود و از چشم بیافتد. اما خیلی از کبوترها با وجودی که ساعت خوبی میآورند، گردِ بوم گرد هستند یا حد اکثر به میانتو بالا میروند. در مقام مقایسه، کبوتری که بلندتر میپرد ایدهآل است.
بعضی از کبوترها به سرعت خال میشوند و میچسبند به طاق آسمان و در مقابل، بعضی نیز مدت طولانی پایین میپرند و بعد بالا میکشند. طبعاً کبوتری که زود خال میشود بیشتر کبوترباز را خوشحال میکند.
بسیاری از کبوترها در جوجگی خود را نشان میدهند و بعضی نیز بعد از یکسالگی. کبوتری که از همان ابتدا برود روی ساعت، بهتر از کبوتری است که بایستی از آن تا یکسال و حتا بیشتر پذیرایی که "شاید" بعداً خود را نشان بدهد.
جوجهای که زود بازی بیافتد احتمال بندشدناش بیشتر است. پس خیال کبوتردار از جوجهای که دیر بازی بیافتد جمعتر است.
احتمال بندشدن در کبوتران پربازی و نمایشی و جوجههای شان، بیشتر از کمبازیها است. پس کبوتری که کمتر بازی میکند آنهم فقط هنگام برگشت یا میانهی پرواز و نه همان آنی که به پرواز درآمد، قابل اتکاتر است برای تکثیر. کبوتر کمبازی ضمناً کمتر انرژی مصرف میکند و به همین لحاظ، بیشتر به کار مسابقه میخورد. بهسادگی نیز شکار قوش و قرقی نمیشود.
کبوتران بسیار نرمپر و شاپرکی (پروانهای) سادهتر توسط قوش و قرقی شکار میشوند. از این روست که اینروزها، حرفهایها بهدنبال کبوترانی هستند که در عین اقتدار و زیبایی در کتزدن، کمی نیز چابکتر بپرد.
کبوتری که زود ساز میشود (زود پر)، انرژی کمتری از کبوتری که دیرساز است میگیرد. پس برای مربی، کار با آن سادهتر است. اینکه کبوتری زودساز زود هم از نفس میافتد و در اصطلاح "یکلایی است" خرافهای بیش نیست و پایهی علمی ندارد و صرفاً توجیهی است برای نگهداری کبوتران دیرپر. اصطلاح "یک لایی" و "دو لایی" سنت کلامی است و بین کبوترداران جا افتاده، اما هیچ دلیل علمیای پشتوانهی اثبات چنین باورهایی نیست.
خیلی از کبوترها نمایشی هستند و مرتب بالا و پایین میکنند. هنگام مسابقه، چنین کبوترهای کمتر قابل اعتماد هستند و دل صاحب خود را خالی میکنند که مبادا هر لحظه بنشیتند! برای آماده کردن تیپی شایسته برای مسابقه، طبعاً کبوترانی نیاز است که بشود به آنها بیشترین اطمینان را کرد.
کبوترهایی که مایهگیر میشوند و به سقف آسمان میچسبند و گاه خودی نشان میدهند و باز از دید ناپدید میشوند، ایدهآلترین نوع برای مسابقه و طبعاً نگهداری و تکثیر هستند.
طبیعتاً همه میدانند که کبوتر باید سو خوبی داشته باشد، اما تجربه ثابت کرده که بسیاری از کبوترهای خوشسو، در بومهای دیگر خوب جا نمینشینند و گاه هرز میکنند. چرا واقعاً چنین است؟ خیلی از مواقع، وضعیت ساختمانهای اطراف و خود بوم کار را بر کبوتر سخت میکند. در بسیاری از مواقع نیز کبوتربازان بدون تعلیم دادن جوجه، زود بیرونش میکنند. جوجهای که پنجهکردن و نشستن را بلد نباشد، ممکن است در وضعیت شلوغ و آپارتمانی شهرها، در اولین بامی بنشیند که راحتتر است. برای همین، حتماً باید جوجهها را تربیت کرد و پنجهکردن و شاخکردن را یادشان داد، بعد به آنها تمرین پرواز داد. گاه بعضی نیز جوجه را سیر بیرون میکنند که بزرگترین اشتباه یک کبوترباز است. در باب تربیت و تمریندادن جوجه در مقالی دیگر صحبت خواهیم کرد.
کبوتر بایستی بیا باشد. خیلی از کبوتران ساعتبیار، در تمرینات اولیه راحت جا مینشینند، اما ساعتشان که از حدی گذشت، گم میشوند. این خود نقیصهای است که کمتر به آن توجه میشود و در واقع ژنی معیوب است که به نسلهای بعدی انتقال پیدا میکند.
از لحاظ سایز، کبوتری متوسط و قوی بنیه و چابک طبعاً قابل اتکاتر از کبوتری بلند و کشیده است.
تیزهبلند بودن کبوتر خود عیبی اساسی است که چنین کبوتری به احتمال زیاد ژن معیوب خود را به نسلهای بعدی منتقل خواهد کرد.
اینها تنها شمهای بودند از مختصات باطنی و ظاهری کبوتر ایدهآل پرشی. بر این فهرست میشود همچنان افزود که با همفکری با اهل فن چنین خواهیم کرد. قصد ما از برشمردن این خصوصیات، جاانداختن آنها و ایجاد استاندارد واقعی برای عموم کبوترداران است، چرا که بدون فکر جمعی و توافق بر سر مختصات باطنی و ظاهری کبوتر، نقطهی شروع اصلاح و ارتقای نسل کبوتر پرشی ایرانی که سرمایهای است که از نسلهای پیش با زحمات و خون دل خوردنهای بسیار به ما رسیده، در هالهای از ابهام باقی خواهد ماند و به سرمنزل مقصود نخواهد رسید.
دوستان گرامی، به رسم همیشگی وبلاگ تعدادی از عکسهای کبوتران دوستان را در پایان هر مطلب برای شما به نمایش میگذاریم. در اینجا تعدادی از جفتهای امسال آقای مجید ز. , کبوتران دکتر مسعود بیات و جفتهای کاشانی خودم را برای شما به نمایش گذاشته ایم. امیدوارم که مورد پسند قرار بگیرند.
۱- بعضی از جفتهای امسال آقای مجید ز.:
1 | 5 | 9 |
2 | 6 | 10 |
3 | 7 | 11 |
4 | 8 |
۲- بعضی از کبوتران دکتر مسعود بیات:
2 | 10 | 14 | 18 | 22 | 26 |
3 | 11 | 15 | 19 | 23 | 27 |
4 | 12 | 16 | 20 | 24 | 28 |
۳- جفتهای کاشانی خودم:
1 | 4 | 7 | 10 | 13 | 16 |
2 | 5 | 8 | 11 | 14 | 17 |
3 | 6 | 9 | 12 | 15 |
متشکرم آقای علی.
در مورد قضیهی "ده جوجه"، متاسفانه بر اثر کمدقتی، دوستانی چون شما درک صحیحی از مطلب نداشتهاید. نکتهی آقای حمید ض. این بوده که شما باید از یکجفت تعدادی جوجه بگیرید (حالا هر چه بیشتر بهتر) و همه را آزمایش کنید و بهترین آنها را جدا کنید و به والدین بزنید. این حرف ابداً به این معنی نیست که جوجههای دیگر هرزی و خراب میشوند! شما در واقع به روش "گزیدهگرایی" دارید سیستم جوجهکشی خود را ارتقا میدهید. در ثانی، با تنکردن پسر با مادر میتوانید ژنهای خفتهی حیوان را کشف کنید (از طریق جوجهها) و اگر در آنها گرفتاری دیدید، آن پرندگان را از گردونهی جوجهکشی خود حذف کنید. این کار بهترین روش در جلوگیری از پخش ژنهای معیوب و ضعیف در گلهی کبوتران است.
در مورد نژاد کبوتر در تهران، متاسفانه شما عمق فاجعه را نمیبینید. مثالی میزنم: شما اگر به یک کبوترفروشی در لاهور پاکستان بروید و از بین خالهای "کلدمی"، "تدی"، "والای 35"، "رمپوری"، "سیالکتی"، "فقیر گول"، "والای امامالدین" و از این دست خالهای پرشی، چشمتان را ببندید و ده کبوتر انتخاب کنید، اطمینان داشته باشید که هفت تای اینها لااقل بالای 5 ساعت میپرند.
حالا بیایید همین کار را در سئلهای در تهران بکنید؛ قول به شما میدهم اگر خیلی خوششانس باشید، یک یا دو تای این پرندگان چند ساعتی بپرند! برای اینکه کبوتر تهران در هجمهی جوجهکشیهای سرسری و بیکیفیت دفن شده است و باید با ذرهبین بگردید تا کفتر خوب پیدا کنید. آنها هم که در گنجههایشان کفتر خوب دارند، برایش قیمتهایی میگذارند که هر کسی از عهدهی پرداختاش برنمیآید.
چرا اینروزها بچههای تهران رو آوردهاند به کاشان و قم؟ برای اینکه کبوتر در کاشان و قم بهتر حفظ شده.
هدف یادداشتهای این تارنگار این است که درصد کبوتران خوب بالا برود تا همه بتوانند کبوتر خوب داشته باشند. وقتی کبوتران بد تکثیر نشوند، طبعاً به همین سمت خواهیم رفت.
در مورد تعداد پرندگان شکاری، تا آنجا که من از دوستان خبر میگیرم تعداد این پرندگان با دورهی ما (دههی شصت و هفتاد) تا حدی فرق کرده است و شما حق دارید. البته باز نمیتواند به تعداد مناطق جنگلی باشد.
اینکه شما علناً میگویید فلان کس از شما 80٪ بیشتر میفهمد غمانگیز است و نشانگر این است که چقدر احساس حقارت در شما قوی است و به شخصیت خودتان احترام نمیگذارید. سعی کنید اعتماد به نفس داشته باشید و بزرگوارانه با مسائل برخورد کنید.
حقیقت نزد همه است و هر فردی قطعهای از آن را دارد. انسانها از هم میآموزند، نه اینکه یک نفر برود بالای منبر و بقیه هم گوسفندوار دنبالهرو او باشند! این روش شاید در دوران بردهداری یا فئودالیته عمل میکرد، اما نسل جوان و پویا در دنیای امروز به آن وقعی نمینهند. اگر دیدید کسی از شما بیشتر میداند، سعی کنید از او بیاموزید، نه اینکه تکلیف خودتان را کامل بدهید به دستاش تا هر جا خواست شما را ببرد! به او که از شما بهتر میداند احترام بگذارید، اما به آنچه میگوید با خرد نقاد نگاه کنید و بندهاش نشوید، چرا که چیزهایی شما میدانید که او نمیداند. احترامگذاشتن با سرسپردگی فرق اساسی دارد. هر چقدر احترام مایهی رشد است، فرهنگ "مرید و مرادی" مایه ذلت و عقبافتادگی.
موفق باشید.
salam jenabe hamidkhan va agaha majid
ba sepas ye soal dashtam dar morede taghsime zhen beyne pedaro madare kabootar. ma az ghadim yadgereftim bazi az joojeha sare babashoonan va bazi joojeha sare madareshoon va ino az rooye shekle zaheri parande az ghabile jense badan va tarze istadan va range cheshm va saro kale va forme katzadan tashkhis midim vali gooya az nazare shoma zhen jooje 50/50 AZ pedaro madar gerefte mishe doroste? age javab mosbate pas age ma ye jooje kere nar copy babash dashte bashim ke madaresh morde mitoonim omidvar bashim ke jooeyi shabihe madaresh(madarbozorgepedariye jooje)be ma bede?
با درود.
آقای حسین قلعه مرغی. مبحث ژن به همین سادگی که شما فرمودید نیست. یکی از مواردی که باید به آن توجه کرد، غالب یا مغلوب بودن ژن است. برای مثال اگر شما کبوتری داشته باشید که حامل ژن مغلوب پر پا باشد و آنرا با کبوتری که اصلا این ژن را ندارد جفت کنیم به هیچ عنوان جوجه پر پا نخواهیم کشید. مورد دیگر نشناخته بودن بسیاری از ژن هاست، بهمین دلیل متخصصین با احتمال ۵۰% پیش میروند. در اینجا کلمه احتمال را باید مورد توجه قرار داد. برای مثال کبوتری کاکلی داریم و کبوتری بی کاکل حامل ژن کاکل پس از جفت کردن ما باید طبق قوانین ژنتیک ۷۵% جوجه کاکلی بکشیم. این ۷۵% درصد احتمالات این جفتگیریست. احتمال دارد ۶ جوجه بکشیم که همه کاکلی باشند و احتمال دارد ۶ جوجه بکشیم که ۳ تای آنها کاکلی باشند. یا هر احتمال دیگر اما احتمال ۷۵% بیشتر از دیگر اعداد است. در اینجا برای آشکار کردن ژن های نهفته ما باید پسر را به مادر یا دختر را به پدر بزنیم. در مورد شما چون مادر از بین رفته ما باید برادر را بخواهر بزنیم تا ژن های نهفته مادر در هر دوی این جوجهها بروز کنند. اگر شما خواهر این کبوتر را ندارید، به احتمال خیلی زیاد ژن های آن مادر (مرده) را از دست خواهید داد، مگر اینکه بطور اتفاقی دوباره احیا شوند. البته شما میتوانید روی خواهرهای ماده تان هم کار کنید. پیروز باشید.
مجید جان سلام
خدایی ناکرده بنده قصد جسارت به شما را نداشتم طبق همان عکس بنده عرض کردم قوش نیست چون در همان جا ذکر شده یک نوع شاهین cooper hawk
http://iranpigeoncanada.blogfa.com/post/32/%d9%85%d9%82%d8%af%d9%85%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b5%d9%84%d8%a7%d8%ad-%d9%88-%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d9%82%d8%a7-%da%98%d9%86%d8%aa%db%8c%da%a9%db%8c%e2%80%8c-%da%a9%d8%a8%d9%88%d8%aa%d8%b1
دیگر از این حرف ها می گذرم چون ادامه اینگونه مباحث شما را از مبحث اصلی خودتان دور می کند
اگر جسارتی به شما کرده ام در همینجا از شما عذر خواهی میکنم در ادامه مسیر خود موفق و سر بلند باشید
دوستدار شما و این پرنده الهی ایران زمین (خصوصا نسل و نژاد تهرانی) مصطفی حیدری
ادامه.به شما عرض کنم که شما مثل اینکه سالهاست در تهران نیستید که میفرمایید قوش درونش نیست البته نسبت به شمال کم تر ولی مطمئن باشید بیشترین تعداد پرندگان شکاری در تهران میباشد که حتی به صورت دسته ای حمله میکنند زیرا از شمال به مناطق کوهستانی شمیران از شرق به جنگلهای لواسانات از جنوب به باغ ها و مناطق کشاورزی وسیع شهرری همچنین کوههای بی بی شربانو و از غرب به باغهای چیتگر فرحزاد و کن سولوقون منتهی میشود که جایگاه مناسبی برای پرندگان شکاری میباشد.
و در مورد اب و هوا به شما عرض کنم تهران الوده ترین شهر دنیاست و این مسئله ای است که اصلا قابل گذشت نیست و بسیار بسیار مخصوصا در تیرماه نفس کشیدن سخت میباشد(منظورم گرما نیست که ان هم به 42 درجه میرسد)
ولی خواهش میکنم در مورد اقای تهرانی اینطور صحبت نکنید من در استادی ایشان شک ندارم البته هر انسانی نقاط ضعفی دارد ولی ایشان از منو شما بیشتر میفهمند حداقل در 80 درصد موارد کبوتربازی .ببیخشید
با سلام.این سیستمی که شما مورد بررسی قرار دادید معضلات بسیاری دارد با این روش که مطمئنا برای بدست اوردن جوجه گلچین شده احتمال یک به 10 میباشد شما فرض کنید که این بحث همه گیر شده باشد در یک شهر چه اتفاقی می افتد؟یک اتفاق بسیار ناگوار وجود هزاران کبوتر هرزی کم سو و نحیف ولی احتمالا خوش رنگ.با این مورد فرض کنید ان جوجه هایی که دلخواه نیستند که 90درصدشون هم همینه باید به صعله ها ریخته شوند و مردم هم با توجه به ظاهر کبوتر ان را میرخرند و این در شهری مثل تهران که کبوترباز زیاد دارد اگر همه گیر شود یعنی خراب کردن نسل...اقایان خارجی اگر به این ساعت رسیده اند ولی تا اخر عمر نمیتوانند 1000 کبوتر تیپلر هوا کنند که ساعت بیاورد.
بارها در گروهای ایران هم شده که کبوتر ناب و اصیلی حتی شب هم بالا مانده ولی ساعتش بدلیل نبود داور ثبت نشده...ادامه
مصطفی عزیز!
باید بیاموزیم در مواردی فقط نظر بدهیم که در بارهشان اطلاعات کافی داریم. پیش از بررسی کافی، هیچوقت نظر کسی را رد نکنید که این کار به اعتبار کلام شما زیان میرساند.
عکسی که برای شما گذاشتهام، گونهای بسیار معروف از قوش است به اسم Cooper Hawk که به احتمال زیاد یک نر است (با خثهای کوچکتر از ماده). این نوع قوش یکی از تهاجمیترین انواع قوش است و بیش از هر چیز به پرنده (خصوصاً کبوتر) علاقمند است و قادر است هم در هوا و هم در کف شکار کند.
در بارهی این نوع قوش:
http://www.allaboutbirds.org/guide/coopers_hawk/id/ac
در بارهی کامنت دیگر شما: مثالی که من در کامنتهای بالا آوردم به حد کافی گویا است. گو اینکه هوای خوب یکی از ملاکها برای پرش کبوتر است، اما کافی نیست و نکات دیگری نیز در کنارش لازم است.
مجید جان سلام مجدد
اگر شما به وبلاگ آقای ملک محمودی سری بزنید بد نیست پست جدیدی گذاشته اند که بسیاری از مسائل را برای بنده آشکار ساخت که فکر کنم بعضی از مسائلی که بنده ذکر کردم را برای شما نیز روشن خواهد ساخت ( اشتباهات در جوجه کشی) و مسائل دیگر
موفق و سر بلند باشید
سلام مجید جان
بنده نه علم ستیز هستم و نه علم گریز
در ضمن بنده حرفی از مشکلات آقای تهرانی به میان نیا ورده ام ، مشکلات ایشان به خودشان مربوط است بنده فقط گفتم که نبض کبوتر داری تهران در دست ایشان نیست در دست اسامی بود که ذکر کردم
بنده که نگفته ام مقایسه علمی گفته ام مقایسه کبوتر وکبوترداری در نقاط مختلف ایران اشتباه است ،مقایسه زمانی صورت می گیرد که همه چیز برای هر دو طرف یکسان باشد
عکسی که شما به نمایش گذاشتید (قوش نیست) نمایانگر این است که این معضل برای کل دنیاست نه شمال کشور ایران که خود من هم ذکر کردم که قبول دارم تعداد پرنده های شکاری در شمال ایران بسیار زیاد است
چگونه است که شما علم را به مقایسه ربط میدهید اما می گویید این جمله بنده که علم همیشه حرف اول را نمیزند و بعضی از مسائل از دست علم خارج است" به موضوع بحث ما ربطی ندارد.
ممنون و سپاسگذار از شما
دوستدار این پرنده الهی ایران زمین (خصوصا نژاد و نسل تهرانی) مصطفی حیدری
سلام این و برای دوستدار هادی عزیر می گم اگه کبوتر پیر برات مهم به مدت 20 روز ماش نه ماشک رو داخل روغن حیوانی تفت بده و سرخ کن و فقط همین و بهش بده بعدش جفتش کن ان شاالله نتیجه میگیری به امید موفقیت شما
با درود.
1- مصطفی حیدری عزیز! یعنی شما میفرمایید که دوستانی مثل آقای ملکمحمدی و دیگر گروبندهای موفق شمال کبوترهای زیر هفت و هشت به شمال بردهاند و تکثیر کردهاند؟ قضاوتاش به عهدهی خود این دوستان.
2- هوای قم و تهران در طول روز و از لحاظ دما به هم شباهت دارند (باز قم گرمتر است)، شبهای قم سردتر است، فاصلهی دمایی سردترین زمان شبانهروز با گرمترین در قم بیشتر از تهران است، آلایندههایش کمتر است، بادها شدیدترند خصوصاً بادهای غروب تا صبح زود، قم در حاشیهی کویر قرار دارد و کلاً از لحاظ نوع آبوهوا با تهران که بخشی از آن کوهپایهای است تفاوت دارد. ارتفاع و فشار جوی این دو شهر نیز متفاوت است. حتا با جنوبیترین نقطهی تهران نیز فرق دارد.
ضمناً بر خلاف نظر شما، تمام تحقیقات در حوزهی علم بر پایهی "مقایسه" شکل میگیرد. تمام تئوریهای جامعهشناسی بر اساس مقایسه بهوجود آمدهاند. علم آمار (اگر بشود به آن علم گفت) که بر اساس تمرکز بر اکثریت است، سرچشمهاش اصولاً مقایسه است. آمارها و ارقام همه از طریق مقایسه بهدست میآیند. جرم حجمی بر اساس مقایسه فرموله و قانون شده است. تمام واحدهای اندازهگیری بر اساس مقایسه، تثبیت و به استاندارد تبدیل شدهاند. امیدوارم با دقت و مطالعهی بیشتر، در دیدگاه خود تجدید نظر کنید.
3- اینکه پیشکسوتان این رشته از مکانیزم تنفسی و تعرقی و نیز کلاً از آناتومی کبوتر سررشتهای ندارند و با علم و بیولوژی بیگانهاند، ابداً کیفیت کار آنها نیست که هیچ، اتفاقاً ایراد بسیار بزرگی است. همین است که در انگلیس، ایرلند و کانادا از کبوتر حقیر تیپلر که نمیتواند سیصد متر از زمین ارتفاع بگیرد و مثل اردک میپرد، بیست و خردهای ساعت پرواز میگیرند، آنوقت کبوتر بینظیر ایرانی که دو کیلومتر بالا میپرد با آن زیبایی و اقتدار، هنوز در هفت هشت ساعت مانده! اگر قرار باشد ما کار این پیشکسوتان را کپی کنیم، حتا در آینده نتیجهی آنها را هم بدست نخواهیم آورد! بهواقع ما هنوز اندر خم یک کوچهایم و خودمان هم متوجه نیستیم ایراد کارمان در کجاست؟
من بارها در این وبلاگ توضیح دادهام که اگر انسان در هر کجای ارض پیشرفتی کرده، به این دلیل قابل فهم بوده که به آنچه داشته بسنده نکرده و سعی کرده بهترش را درست کند. درست بر همین اصل اختراعات و اکتشافات بهوجود آمدند. شما دوست جوان نیز بایستی با درهمآمیزی علم و تجربه و با کمکگرفتن از خِرَد نقاد، کبوتر را به جایی برسانی که همین پیشکسوتان به وجود شما افتخار کنند و اصلاً باید سیر پیشرفت یک حرکت به دست نسل جوان انجام شود، چه مسنها کار خودشان را کردهاند و آنچه در چنته داشته را در طبق اخلاص نهادهاند.
ما بایستی با گندزدایی از چهرهی کبوترپروری و آبروخریدن برای این ورزش، اهل علم و انسانهای تحصیلکرده را هر چه بیشتر به این رشته جذب کنیم.
توجه کنید همین آقایان "پیشکسوت" از فرط شرمندگی حتا حاضر نیستند در ملا عام خودشان را کبوترباز معرفی کنند و زیر لقب "عشقباز" مخفی شدهاند. حالا شما اگر در خیابان به مردم عامی بگویی من "عشقباز" هستم، واقعاً چطور روی شما حساب میکنند؟ وقتی خود متولیان یک رشته از آن شرمسارند، طبیعی است که این رشته در حضور عامه جدی گرفته نشود و رشد نکند. همهی این تلاشها برای نشاندادن چهرهای جدید و موجه و آبرومند از این رشته است.
بدون بهوجود آمدن کلوپهای کبوتر، بدون نوشتهشدن مقالات و کتابهای مختلف در بارهی این رشته، بدون جذب اهالی قلم و رسانه و فرهنگ به این وادی، بدون کمکگرفتن از تجربیات مفید کبوترپروران در دیگر زبانها و ملیتها، و کلاً بدون ارتقای سطح دید و معلومات خود کبوتربازان، راه پرسنگلاخ ارتقای این رشته را سخت بتوان طی کرد.
4- دوست محترم اگر شما در نزدیکی خانهتان دو قوش لانه کرده، لازم است به اطلاعتان برسانم یک جفت قوش روی درخت حیاط خانهی خود من زندگی میکنند! هر روز هم میآیند روی خانهی تور مینشینند که عکساش را هم در این وبلاگ به نمایش گذاشتیم.
http://iranpigeoncanada.blogfa.com/post/32/%d9%85%d9%82%d8%af%d9%85%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b5%d9%84%d8%a7%d8%ad-%d9%88-%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d9%82%d8%a7-%da%98%d9%86%d8%aa%db%8c%da%a9%db%8c%e2%80%8c-%da%a9%d8%a8%d9%88%d8%aa%d8%b1
ولی لابد عنایت دارید که همه جای شهر تهران مشکل قوش مثل شما را ندارند و کلاً ما اینقدر پرندهی شکاری در تهران و حومه نداریم... و از لحاظ جمعیت، قوش در شمال ایران بیداد میکند. استان ما در کانادا که منطقهی اصلی تکثیر و رشد انواع پرندگان شکاری در کل آمریکای شمالی است و بسیار حفاظتشده هستند و موقع کوچکردن، آمارهایی از تعداد آنها میشنویم که پشت هر کبوترداری را میلرزاند!
5- حالا که اسم جناب تهرانی را به میان کشیدید، لازم به ذکر است که من نظر منفیای نسبت به ایشان ندارم، جز اینکه بهنظرم ایشان بیش از آنکه در این رشته سررشته داشته باشند، مدعی هستند و خود را میخواهند ولی فقیه کبوتربازی و بحرالعلوم این ورزش جا بیاندازند! اتفاقاً تا آنجا که دیدهام، دکتر تهرانی بهتر از بقیهی افراد در وبلاگها از مسائل پزشکی کبوتر سردرمیآورند (البته نه در حد احمد در وبلاگ کبوتر مشهد)، و کلاً نه در آن حدود که ادعا میکنند. در مورد مباحث آموزشی ایشان نیز گمان نکنم کسی آنها را زیاد جدی بگیرد، مگر واقعاً مبتدی باشد. البته نقاط و نکات خوبی هم در آنها یافت میشود، اما فاقد یک ریتم منسجم از لحاظ نوشتاری، موضوع و محتوی هستند و پتانسیل لازم برای رشددادن کیفی این رشته را ندارند.
در کل، حضور ایشان را مفید میدانم، چون مرد مودب و آدابدانی است و اهل ذوق و شعر است (گذشته از تلخزبانیهای گاه و بیگاهی که میکند) و این کمک میکند که آدمهای باکلاس و بامعلومات به این رشته جذب شوند. ضمناً من با بیزنسکردن و کبوترفروشی (حال به هر قیمت که دو طرف راضی باشند) و گرفتن حق دلالی هیچ مشکلی ندارم و اتفاقاً آنرا کاری سودمند میدانم که در جامعهی ایران هنوز بهعنوان یک تابو با آن برخورد میشود.
6- اینکه میگویید "علم همیشه حرف اول را نمیزند و بعضی از مسائل از دست علم خارج است" به موضوع بحث ما ربطی ندارد. ما تا آنجا با علم و تجربیات مفید پیشکسوتان این رشته کار داریم که بهدرد ما بخورند. ما قرار نیست موشک بفرستیم هوا و همه با مدرک دکترا در جیب، بیاییم کفتربازی کنیم! اما لازم است بدانیم دانهای که به کبوتر میدهیم از چند درصد پروتئین، چربی، نشاسته و غیره تشکیل شده و باید بدانیم چه موقع و در چه شرایطی باید از چه دانهای و چه مقدار استفاده کرد و اینرا علم به ما میگوید، چون علم قبلاً این دانهها را تجزیه و تحلیل کرده. ما باید داروها و عملکرد آنها را روی اجزای بدن پرنده بشناسیم، پس نخست لازم است اجزای بدن پرنده را بشناسیم. همین موارد کافی است که کلاه از سر به افتخار علم برداریم و اینقدر علمگریز و علمستیز نباشیم.
موفق باشید.
سلام خدمت اقا حمید عزیز
سلام خدمت همه دوستان در مورد فاکتور پرنده های شکاری یک نمونه که بنده سراغ دارم اولین کبوتری بود که در گروی محمد محمدی نشست با ساعت 2/03دقیقه که در روز قبل از گرو چند دفعه مورد حمله قرار گرفت ودر تمرینات
بالای 7ساعت میپرید. باید بگم تعداد پرنده شکاری در شهر ما لااقل خیلی زیاده بطوری که در گرو اقای محمدی سر گرفتن کبوتر باهم میجنگیدن یا در گرو یکی دیگه از دوستان (برادران بابزن)سرکبوتر رو میبرید وبه جفتش میداد برای خودش یکی دیگه شکار میکردند واز این قبیل مسایل که خارج از حوصله بحث هست .باتشکر از دوستان
نویسنده: هادی
سه شنبه 2 اسفند1390 ساعت: 10:38
سلام
سئوالم در مورد کبوترهایی است که پیر شده اند و نطفه ی ضعیف دارند یا تازگی ها از نطفه رفته اند میخواستم بهترین راه حل را در مورد بهتر کردن یا امدن نطفه ی کبوترها به من بگویید البته از خیلی ها پرسیدم و گفته هاشون رو اجرا کردم ولی نتیجه ای نگرفتم از قبیل عدس و تخم کتان و شاهدانه و .... میخواستم اگه شما راه حل بهتری دارید به من بگویید تا انجام دهم ممنون
سعید: هادی جان سلام.دوست عزیز بنظر حقیر کبوتری که از نطفه رفته باشد دیگر ارزش وقت گذاشتن را ندارد چون بالفرض هم که نطفه آن بگیرد جوجه های آن بمانند گذشته نخواهند شد.
سلام استاد مجید و حمید...نظر استاد سعید ایا علمی هست یا نه
دوست عزیز سلام,
اگر شما فرمایش آقا سعید را قبول دارید، (که حتما دارید، چون ایشان را استاد خطاب کردید) دیگر احتیاجی نیست از ما بپرسید. بههرحال فرمایش ایشان کاملا درست است. کبوتری که از نطفه رفته باشد دیگر حتی نطفه از آن کشیدن آن ارزش سابق را نخواهد داشت. حالا که شما هر کاری را امتحان کرده اید میتوانید این کار را هم امتحان کنید (اگر این کبوتر برای شما خیلی ارزش دارد.) برا مدت ۵ روز قبل از اینکه آنرا دوباره جفت کنید روزی یک قطره تنتور یود در دهانش بچکانید. احتمال دارد که مثمر ثمر واقع شود. موفق باشید.
به نظر من مدیریت یک وبلاگ باید سعه صدر داشته باش و شماها دارین و انصافا شما باعث شدین که من تو وبلاگتون نظر بدم بنده قصد توهین به شماها رو ندارم یک مدیر وبلاگ باید مدیریت کن جدا از نظری که داره و شما تا حدی دارین این کار و می کنین یعنی مدیریت هم میکنید ولی متاسفانه بعضی ها این و نمی فهمن و متوجه نیستن میان حرفهایی میزنن و طرف مقابل رو مجبور با پاسخ دادن می کنن که موضوع اصلی رو به حاشیه می بره در هر صورت آقای مجید خان و حمید آقا بنده قصد توهین نداشتم و امیدورام همیشه تو تمام مراحل موفق باشین و از وبلاگتون برای همیشه خداحافظی میکنم آرزوی ارتقاء شعور برای بعضی از خواننده هاتون رو دارم من اگه چیزی گفتم خود بزرگ بین نبودم من تو این رشته مدعی هستم سالها مهمانی دادم و گرو بستم کل ایران و بگی با عشقبازهاشون در ارتباط بودم و هستم اگه بگم کی ام شما هم قطعا اسم منو شنیدین نمیخوام خود ستایی کنم چون این کار میدونی خود ستایی نداره به چیم بنازم که عمرم و گذاشتم پای این کار؟ پس حق دارم تجربیاتم رو بگم چون دوست دارم بقیه نصف من زمان بگذارن و خیلی از بیراهه هایی را که رفتم و به بن بست رسیده نرن متاسفانه بعضی از خواننده هاتون فقط ادعا دارن و همین ها باعث میشن (ببخشین کلمه بی ادبانه به کار میرم جون واقعا سزاوارشن و باید بعضی وقتها برای بعضی ها گفت) شاشیده بشه تو وبلاگ ها در هر صورت ببخشید و آرزوی موفقیت دارم براتون پاینده باشین
دوست عزیز سلام. تشکر از کامنتهای شما. متاسفم که کامنتهای دوستان کمی شما را ناراحت کرده. هدف ما از ایجاد این وبلاگ ایجاد دوستی هاست. شما باید خودتان را بجای بعضی از دوستان بگذارید و آنها نیز باید به تجربیات شما احترام بگذارند تا با تبادل تجربیات یکدیگر به پیشرفت این ورزش کمک کنیم. امیدوارم که در آینده از تجربیات شما مستفیض بشویم.
حمید جان سلام امیدوارم که از دست بنده دلخور نباشید
اگر از نو شته های بنده توهینی برداشت کرده اید در همین جا از شما عذر خواهی میکنم
موفق ،شاد وپیروز باشید
درود بر شما مصطفی جان. به هیچ عنوان دلخوری بوجود نیامده. تبادل نظرات و مخالف بودن با عقاید یکدیگر چیزیست که همیشه وجود خواهد داشت و زیبائی روابط انسانی نیز به همین است. من هم به نوبهٔ خود امیدوارم که شما دلخوری نداشته باشید. متوجه شدم که بدلایل شغلی از وبلاگ نویسی جدا میشوید. ضمن آرزوی موفقیت و پیروزی برای شما، امیدوارم که همیشه با حضور سبزتان ما را خوشحال بکنید.
مجید جان سلام
در نکته اول که ذکر کردید حرف شما را قبول ندارم، اگر از خود ایشان بپرسید تمام کبوترانی که از تهران برده اند با ساعت 7 و8 نبوده که حالا از آنها توقع 11 ،12 را داشته باشیم .اگر شما به لیست و آمار گرو ایشان سری بزنید می بینید که از 100 کبوتر گروتنها 16 یا 17 عدد بالای 9میباشدو باقی ساعاتی مثل 4 5 6 7 را دارا میباشند که تماما جوجه کشی خود آقایان است (فوت کوزه گری همین است و بس) ایجا است که فرق یک گروباز تهرانی بانقاط دیگر مشخص می شود
http://www.pic.iran-forum.ir/images/k8cnsb1ddi940mp52fu7.jpg
نکته دوم شما: مجید جان هوای قم وتهران که نزدیک به یکدیگر است ،در ضمن کل تهران را با قم وکاشان مقایسه کنید نه شمیرانات را (مگر کبوتردار های جنوب تهران مرده اند) یک مثال : آیا کبوتر داری در شهریار را می توان با کبوترداری در وسط شهر تهران مقایسه کرد ،جوابش خیر است چون بادی(طوفان) که در شهریار می وزد مانند نسیم هایی که در وسط شهر تهران می وزد نیست اصلا مقایسه کردن کار اشتباهی است ،مقایسه موقعی صورت می گیرد که تمام شرایط برای هر دو طرف یکسان باشد
بنده تنها می گوییم حرف یک گرو باز مرجع است که ایشان به صراحت حرف خود را گفته اند و این واقعیت را لمس کرده اند
نکته سوم شما: مجید جان یکبار گفتم باز هم می گویم ، آیا بیژن دوست حسینی و مرحوم محمود حاج نبی طریقه تنفس و تعرق در کبوتر را می دانسته و میدانند و یا آناتومی بدن حیوان را به خوبی تشریح می کردند، تطابق محیطی حتما به گوش شما خورده(چون شما از دیار خود به کانادا سفر کرده اید) این موضوع چه در انسان و چه در حیوان یکسان است (که در بسیاری از موارد این امر صورت نمیگیرد)و وقتی از محیطی به محیط دیگر می رود ،خیلی سریع خود را به محیط پیرامون خود وفق میدهد.
نکته چهارم شما: بنده به حرف های آقای تهرانی و آقای علیزاده کاری ندارم ،بنده حرف یک گرو باز کار کشته در شمال کشور را مرجع قرار داده و به آن رجوع میکنم (که دوست عزیز دیگر گیله مرد هم این موضوع را مورد قبول قرار دادند)
جوابیه فاکتور مد نظر شما: مجید جان اگر شما بر روی بام ما بودی 100% کبوتر بازی را رها میکردید ،چونکه یک جفت قوش بر روی دکل برقی که در 500 متری خانه ما قرار دارد لانه کرده اند و در دوران آماده سازی خردادماه تا تیر 90 یعنی همین امسال 30کبکی ما را گرفتند و در این 42 روز اخیر که در تهران نبودم 15 کبوتر دیگر ما را نیز شکار کرده اند پرنده شکاری در همه جای ایران معضل است نه تنها برای شمالی های عزیز (اگر حرف بنده را قبول نکردید با یک دوربین از دکل فیلم گرفته تا فاصله را ببینیدسپس به زیر دکل رفته و بقایای کبوتران را در آنجا نشان خواهم داد)
ولی قبول دارم که تعداد پرنده های شکاری در شمال کشور بسیار زیاد است.
درباره نکته آخر شما هم باید بگویم ،نمیدانم که چرا فقط حرف های یک نفر را مد نظر خود قرار داده اید، آقای تهرانی فقط پشت کامپیوتر استادند(استاد بنده که نیستند) بنده حقیر تنها در سطح وب اسم ایشان دیده و شنیده ام
مردان بزرگی مانند خسرو آقا خان، منصور بستنی از ونک،
برادران دوستی در بازار آهن (شادآباد) و بیژن دوست حسینی در فرحزاد که به ما نزدیک است حرف اول را در گرو بازهای تهران میزنند(حاجی احسانی را ذکر نکردم چون ایشان دیگر مسابقه نمی دهند و به مهمانی اکتفا می کنند) که مطمئن هستم هیچکدام از نحوه تنفس و تعرق و به خصوص آناتومی بدن کبوتر خبری ندارند .
علم همیشه حرف درست را نمی زند بعضی از مسائل از دست علم خارج است
از شما سپاسگذارم که به تمامی مطالب بنده پاسخ می دهید
دوستدا این پرنده الهی ایران زمین(به خصوص نژاد ونسل تهرانی ) مصطفی حیدری
سلام به روی ماهتون!!! جون هر چی مرده چارتا دلیل مشتی بیارین مام قانع بشیم خواهر و مادر جفت بزنیم!!!
دستم به دامنت کامنت بذار باشه!
آقا پرویز سلام. شما از یک سلام ندادن من ناراحت شدید، اما با لحن کوچک سخن گفتن با دیگران لذت میبرید...عجب....دوست خوب این مطلب نه به من بلکه به تمامی خوانندهها و دوستدارن کبوتر ربط داره اگه نداشت که شما اینجا کامنت نمیگذاشتید.بهتر نبود که بطور خصوصی به آقا مجید یا آقا حمید ایمیل میکردید؟پس به همه ربط داره.شما وقت همه را میگیرید و اجازه یادگیری را از همه میگیرید. فقط ببین این آقا مجید چقدر وقت گذاشته تا جواب خودخواهیهای تو را بده.تقصیر نداره که دیگه جوابت را نمیده.این وقت را میتونست صرف نوشتن یک چیز جدید بکنه.آقا حمید ببخشید که زیادی پر حرفی کردم. این آخرین کامنت من با آقا پرویز گًل بود.امیدوارم که آقا پرویز هم درست بشه.
مصطفی حیدری ارجمند!
شکی نیست که سخنان جناب فریدون ملکمحمدی صادقانه است و قابل اتکا. ما برای ایشان احترام قائلیم و از نکات ایشان بهره میبریم.
اینجا اما از زاویهی دیگری به موضوع مینگریم تا همهمان به یک مقایسهی تطبیقی درست برسیم:
در تهران آمار پرشها با تعداد کمتر از صد عدد چیزی در حدود هفت تا هشت ساعت است (تا آنجا که من اطلاع دارم)، گاه حتا بیشتر. آماری که تا به حال در شمال ثبت شده، توسط دوستانی چون خود آقای ملکمحمدی یا دیگران، چیزی کمتر از هشت ساعت بوده است، یا در همین حدود. با توجه به این واقعیت که کبوترهای این دوستان از بهترین نژادهای تهران جمعآوری و تکثیر شدهاند، پس با احتساب سی تا چهل درصد افزایش پرش، بایستی ساعت آنها به بالای یازده ساعت میرسید... که نرسیده. به همین خاطر، تحلیل مسئلهی رطوبت هوا و تاثیر آن بر کبوتر، پیچیدهتر از آن است که بشود به این راحتی دربارهاش فتوی صادر کرد.
از آنسو، اگر هوای بهشدت خشک قم و کاشان را با مناطق شمالی تهران مقایسه کنید، باز به نتیجهی بالا خواهید رسید، برای اینکه کبوتر کاشان یا قم در تهران، سی تا چهل درصد بیشتر نمیپرند! به شمال هم ببرید با همین نتیجه روبرو خواهید شد.
شما را توجه میدهم به نکتهی دقیقی که جناب حمید ض. مطرح کردند یعنی سیستم "تعرق" در کبوتر و همچنین سیستم تنفسی کبوتر که درخواستم این است حتماً در این رابطه تحقیق لازم را بفرمایید، چون برای هر کبوترپروری، آگاهی از آناتومی و خواص بقای کبوتر الزامی است. ضمناً در بارهی تفاوت غلظت هوای مرطوب با خشک نیز لازم است تحقیق کنید و نتایج را کنار هم بگذارید و با خِرَد خود از درون این نکات، پاسخ صحیح را بیرون بکشید.
برای نظردادن راجع به شرایط اقلیمی متفاوت، بایستی تعرفههای گوناگونی را مد نظر قرار داد. نظیر آن شخصی که مدعی است کبوتر پشت دری در تهران اگر به آمریکای شمالی آورده شود هشت نه ساعت میپرد یا به شمال برده شود همینطور، منابع قابل اعتمادی برای یادگیری نیستند و فقط مایهی بدآموزیاند، برای اینکه اینگونه نظردادن صرفاً بیتوجهی به پیچیدگیهای کار و اسیرماندن در پوستهی مسائل است و نرسیدن به عمق و کنیه مسائل.
من فقط یک فاکتور را اینجا به عنوان مثال میآورم تا خود قضاوت کنید: حملات متعدد پرندگان شکاری باعث وحشت دائمی کبوتران و از بین بردن میل آنها به پرش میشود. برای همین، شما نمیتوانید کبوتر را در شمال برای مدت چند ماه پیاپی هوا کنید، درست بر خلاف شرایط تهران.
این خودش یک فاکتور در پرش بود. فاکتورهای دیگری نیز وجود دارند که برای تحلیل مسئله، برای همه را کنار هم چید و به همه توجه یکسان کرد. با چهار تا حرف کلی راجع به "آلودگی هوا" در تهران نمیشود پروندهی موضوع را بست و فاتحانه از حل مسئله بیرون آمد!
موفق باشید.
سلام به عاشقان ایران و کبوتر ایرانی
من دانشجوی روانشناسی هستم. پرویز جان من کامنتهای شما را خواندم و متوجه شدم که شما دچار مرظ خودبینی حستی.
هتما به یک روانشناس خوب مراجعه کن تا وضعت از این بدتر نشه.
در ضمن در دنیای اینترنت جای خاله زنک بازی نیست.
خودت رو دیگه ضایع نکن.
با سلام و درود و خسته نباشید بخدمت سروران خودم.
چند روزی هستش چند تا جوجه کشی هام پاشون می لنگه و بعضی هاشون کت گیر شدن. میل به غذا زیاد ندارن و رفتن تو خودشون.
خواهش میکنم راهنمایی کنید چی بدم و چی کار کنم خوب بشن.
یکدنیا تشکر و سپاس.
آقای میرزائی عزیز سلام.
متأسفانه کبوتر هائ شما با مریضی مهلک سلمونلا مبتلا هستند. لطفا سریعاً کبوترهای مریض را از گنجه دور کرده (بهترین کار نابود کردن آنهاست، من شخصاً قادر به انجام این کار نیستم). گنجه تان را یک روز در میان ضد عفونی کرده (ویرکن یا وایتکس). به بیمارها قرص Baytrill ۵۰ ml روزی ۱/۴ یا هر چیزی که شبیه اندر ایران در دسترس است بدهید. این مریضی میتواند تا سالیان سال در کبوتر باقی بماند و مواقع استرس مثل جوجه کشی یا لک بروز دهد. همچنین ناقل آن میتواند آنرا بدون اینکه خود نشانی از آن داشته باشد آنرا انتقال بدهد. موفق باشید.
آخ منصور عزیز بلد نیستی سلام بدی من چکارت کنم
تو شدی وکیل وصی ؟ به شما چه ربطی داره شما از مطالب این دو بزرگوار استفاده کن همین من نمی خواستم بنویسم تو پستهای قبلی اشاره کردم و تموم شده بود برو پستهای قبلی رو مطالعه کن چطور زبونت نمی پرخ بگی مجید ز چرا به پرویز توهین کردی و سر به سرش گذاشتی نمیگم کوری ولی یطور رفتار نکن که مثل روشندلان باشی پسرم
خیلی ممنون از راهنمایی شما دوست عزیز (البته فکر نمی کنم بنده را به عنوان دوست قبول کنید) بنده نه نیاز به دانستن چگونگی تنفس کبوتر دارم و نه دانستن چگونگی تعرق ،بنده تعداد نفس کشیدن خودم را نمی دانم چه برسد به نفس کشیدن کبوتر ، فقط خواستم بگویم که حرف یک گرو باز کار کشته که در شمال کشور است مرجع میباشد.
به نظر شما بیژن دوست حسینی و یا زنده یاد محمود حاج نبی از نحوه تعرق و تنفس کبوتر خبر داشته و دارند؟
علم همیشه حرف درست را نمیزند.
دوستدار کبوتر الهی ایران زمین (خصوصا نسل و نژاد تهرانی) مصطفی حیدری
با سلام خدمت دوستان گرامی...اول از همه با عرض ادب خدمت آقا پرویز دوست شریف تمنا دارم با احترام ... دوستان فضای مجازی.. برای ما پرنده بازهای ایران با زحمت فراوان مهیا کرده اند. پس در جواب آنها بنده حقیر با احترام.. دنباله مطالب را گرفته و جو دوستیها را تقویت وانتقادات خود را در جهت همین امر به پیش میبرم(تقویت دوستیها) واز جنابعالی هم در خواست همین مطلب را دارم امیدوارم که بپذیرید (با صیر وحوصله ئی که مشخصآ در شما از نوشته هایتان متوجه شده ام) انشااله این اتفاق بیافتد.. امید دارم جسارت بنده را به لطف خود ببخشید...وثانیا دوستان من.. اینقدر بهم گیر ندید.خوب معلوم که هوا در شمال شرجی ..(بخدا من هم فهمیدم)
سلام مجدد
ممنون از این که جواب می دهید بنده همیشه در این مورد از شما سپاسگذاری کرده ام
غیر از این است که در مورد همین سوال بنده حقیر شما جواب بنده را با سوال دادید
آیا شما سخنان یک فرد گرو باز با سابقه در شمال کشور را قبول دارید؟
بله یا خیر
ba salam, shoma lotf konid dar mored system tanfosi v system ta'roghi kabootar tahghigh konid, javab soval hai khod ra khaahid gereft. moteshakeram.
حمید جان
شما بر چه اساس و پایه ای مگویید شرجی بودن برای کبوتر بد است ، مگر ما انسانها درون بدن کبوتریم که بدانیم خوب است یا بد ،گیریم که شرجی بودن یک معضل باشد آیا شما حرف یک گرو بند کار کشته را قبول دارید یا نه؟
با سلام مجدد
مصطفی جان عزیز دوستانه بگویم هیچ وقت جواب یک سوال را با سوال نده. اینکار درست نیست و بقول معروف فرار از پاسخ گویی است. شما در مورد تیپلر سؤال کردید منهم بصورت کامل جواب دادم، اگر سؤال شما را با سوال جواب میدادم اونوقت من سفسطه کرده بودم. اینکار برای گریز از پاسخ دادن به یک سؤال انجام میشود. سفسطه در مباحث علمی جایی ندارد. بگذاریم. حل دلیل اینکه هوای شرجی برای کبوتر بد است یا نه. سؤال ۱- آیا شما از روش تعرق کبوتر اطلاعی دارید؟
حمید جان دوباره سلام
چون من تنها یک ماه است وارد بحث شده ام میخواستم اهداف شما در همخون تن کردن را به صورت خلاصه و تیتر وار بدانم
با سلام مجدد
اهداف همخون جفت کردن در مطلب بخوبی بازگو شده. ارتقا ارتقا و ارتقاست. از هر نظری که مدّ نظر شماست و هر آنچه خواسته شما از یک حیوان، و یا گیاه است. هدف شخصی بنده، بالا آوردن سطح پرش کبوتر ایرانی با همان استاندارهای خاص خودش، بدون از دست دادن اصالت ایرانی اش است.
مجید جان سلام
بله بنده شرجی بودن را قبول دارم
بنده سوال شما را با سوال جواب می دهم
آیا شما گفته های یک گرو بند اهل شمال کشور را قبول ندارید؟
با سلام مصطفی عزیز.
من حمید هستم. دوست عزیز شما یک قسمت سوال را جواب دادید، قسمت اول سوال را فراموش کردید جواب بدید. لطف کنید جواب سوال اول را هم بدید ممنون میشم.
ضمن عرض معذرت از آقا مجید.
آقای پرویز خان مشکل شما اینه که فکر میکنید همه احمقن و شما علامه دهر.از همین کامنتت معلومه دیگه.مگه ما کوریم یا بیسواد که نتونیم کامنتها را بخونیم.آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است.اومدی به دو تا آدم بزرگ، هی میگی پسرم، پسرم که خردشون کنی.اگه مشکلی با روش داری مثل حاج حسن پرسادمهر مستقیم و مودّبانه بگو یا مثل آقای مصطفی حیدری سوال کن. چرا اهانت میکنی.باز هم اینا که کامنت هاتو تأیید میکنند.
مجید جان سلام
در تکیمل جوابی که به ابی 11 دادید از شما و دوست عزیز ابی 11 خواهش دارم که سری به وبلاگ مهندس محمودی وبلاگ کبوتر بهشهر زده و جواب را از نوشته های خود جناب مهندس محمودی در قسمت نظرات آخرین پست ایشان بگیرید،جناب مهندس از گرو بند های شمال کشور هستند .
سپاسگذار از شما
بله نظر ایشان را خواندم. آیا شما قبول دارید که شرجی بودن هوا برای پراندن کبوتر یک معضل است؟ آیا قبول دارید که هوای استانهای مازندرن و گیلان در تابستان شرجیست؟
سلام
حمید جان یا عکس ایراد دارد یا چشمان من
پس آن ساعت هایی که بالای صفحه نوشته شده چیست
رکوردی هم که شما ذکر کردید در سال 1973 شکسته شده طبق این عکس بنده ساعت هایی را میبینم که دراین عکس به شما نشان خواهم داد و بنده احتمال میدهم که این ساعت ها برای کبوتر مسافتی است نه کبوتر بلند پرواز چون اگر قرار بود رکوردی شکسته شود در سال 1958 ساعت 19.31 ثبت شده ،اگر بنده باز هم اشتباه گفتم شما اصلاح کنید
http://s1.picofile.com/file/7308035478/Hughes_inbreeding.jpg
سلام مصطفی جان.
دقیقا همینطوره که گفتید. اما خیر این ساعتها برای تیپلرهای ایشان است نه کبوترهای مسافتی. فقط یک نکته است که باید به آن توجه بشود. رکوردهای نوشته شده در برابر هر کبوتر ساعت آن کبوتر بصورت فردیست نه تیپی. در مسابقات تیپلر رکورد هم منفرد و هم تیپی ثبت میشود که رکورد تیپی انچیزیست که مّد نظر است. مثلا میگویند ۱۹:۵۷ میانگین ساعت ۵ کبوتر بالغ، یا ۱۸:۳۲ ، میانگین ساعت ۵ جوجه جوان. در قسمت همخونی آقای هیوز ایشون از کبوترهای رکورد دار منفرد جوجه گرفته اند، این کبوترها قادر بوده اند ساعتهای طولانی بپرند اما وقتی که با تیپ میپریده اند ساعاتشان کمتر میشده. یعنی در پرواز هم خوانی نداشته اند به همین دلیل ایشان به همخون جفت کردن پرداخته تا کبوترانی با یک استیل، نوع و قدرت پرواز و استقامت بسازد تا آنها بتوانند بهترین رکورد تیپی را حاصل کنند. یعنی در حقیقت ایشان کبوترهای با ساعت بالا داشته اند اما داری این ضعف بوده اند که نمیتوانستند بصورت تیپی ساعت بالا ثبت کنند. که بعد از ۲۰ سال به این نتیجه رسیده اند. که رکورد ۱۸:۰۷ در سال ۱۹۷۶ برای تیپ جوجههای ایشان ثبت شده است. در حال حاضر نژاد تیپلر هیوز یکی از بهترین نژادها بحساب میاید. که تضمینی با ساعتهای بالا بپرند. تشکر از دقت و ریزبینی شما دوست عزیز.
با سلام خدمت آقا حمید و آقا مجید و عرض خسته نباشید
مطلبی رو میخواستم خدمت برخی از دوستان عزیز عرض کنم و امیدوارم که از حرف بنده ناراحت نشن.دوستان مطالبی که اینجا در خصوص همخون جفت کردن با زحمت فراوان جمع آوری و ارائه شده پایه علمی داره، منابع مشخص و مستندات اون موجوده نمیدونم با این تفاسیر چه لزومی داره که برخی از دوستان دانسته یا ندانسته سعی در مقاومت در برابر این موضوع رو دارن واگه کسی ندونه فکر میکنه که کار اولین باره تو دنیا توسط آقایان حمید و مجید انجام شده و ایشان مجبور به اثبات این موضوع هستند خیر دوستان اینطور نیست.در اصلاح هر فرآیند و روشی اولین قدم اقرار به وجود اشکال در اون فرآینده، اگه ما کاستی ها و اشکالات موجود در ارتقاء پرورش کبوتر ایرانی رو قبول نداشته باشیم که این زحمات دوستان ثمری نخواهد داشت و ما همچنان ساز خودمان را خواهیم زد.کسی رو که خوابیده میشه بیدار کرد ولی اگه کسی خودش رو به خواب بزنه تکلیف چیست؟.دوستان روشهایی که پایه و اساس علمی دارند در دنیا بدیهی و پذیرفته شده هستند و کسی که اونها رو انکار میکنه انگار قوانین ساده ریاضی رو زیر سوال میبره و مثلا قبول نداره که حاصل جمع دو بعضافه دو چهاره.از همه دوستان خواهش میکنم قدر زحمات دوستانی رو که مطالب علمی رو جهت ارتقاء این رشته در اختیار ما قرار میدن بدانیم و با تعصبات بی مورد و مقاوتهای سنت گرایانه وقت و انرژی این عزیزان را درگیر پاسخ گویی به این مسائل نکنید تا فرصت برای بحث و بررسی موضوعات بیشتر گردد.از دو بزرگوار عزیز آقا حمید و آقا مجید و سایر دوستان به خاطر اطاله کلام عذر خواهی میکنم.
مهران جان عزیز سلام،
تشکر از لطفتون. هدف ما در این ورزش فقط و فقط پیشرفت است و بس. به امید آن روز. کوچک شما.
منصور بی غم منصور جان اولا سلام تو دیگه آخرشی ها اصلا میدونی موضوع چیه می پری وسط؟
سلام به مدیران این وبلاگ.
این آقا پرویز هم بد جوری گیر داده ها. حرفاش که منطقی نیست هیچ اصرار هم میکنه.بابا جون من هم که مثل تو مهندس کامپیوتر نیسم میتونم از هر جای دنیا کامنت بذارم.مگه کاری داره کامنت را به کسی بفرستی و اون واست پست کنه؟ بی خیال شو داداش، بذار بحث کفتر باشه نه آیپی. شرمنده .
ابی 11 عزیز!
مهر ورزیده مسائل و مشکلات دیگر افراد و وبلاگها را به این مکان انتقال ندهید. ما تنها جوابگوی دیدگاهها و نکاتی هستیم که خود مطرح میکنیم. چنانچه در گفتار شخصی خاص تناقضهای فاحش و چرخشهای آنی مشاهده میکنید، خیلی ساده آن وبلاگ را از فهرست بازدیدهای روزانهی خود حذف کنید.
و اما اگر من به پرسش شما به شکل مستقل نظر کنم، بایسته به اشاره است که:
رطوبت بدترین فاکتور بازدارنده برای پرواز کبوتر است. ضمناً رطوبت زیاد خود مولد اصلی بیماریهای مهلک چون کاکسیدوسز است. دوستانی که در مازندران و گیلان از کبوتر ساعت بلند میگیرند، بهراستی باید دانش و تجربهشان را قدر دانست.
نیازی به تکرار نیست که مناسبترین مکان برای پراندن و پرورش کبوتر تهران است و بعضی دیگر از شهرهای ایران. توجه بفرمایید که آلایندهها و آلودگی هوا به دلیل غلظت فقط تا ارتفاع محدودی وجود دارند. ضمناً شرایط جوی از جمله نبود بادهای شدید و فشار و دمای مناسب و جمعیت بسیار اندک پرندگان شکاری در مقایسه با شمال کشور و آفتاب گرم عالمتاب که خود کشندهی بسیاری از ویروسها و باکتریها و نیز منبع اصلی ویتامین دِ است، خود دلایلی کلیدی هستند برای بهترین حالت پرورش و پرواز کبوتر.
موفق باشید.
سلام مجید جان خبری نشد از شما فعلا با این آی پی هم حالی بکن منتظرجوابتم
سلام مجدد
اگر ایشان در سال 1953 این کار را آغاز کردند و در اولین سال پس از همخونی یعنی در سال 1954 با رکورد 18.53 در مسابقات N.T.U سوم شده اند ، باید کبوتر نر و ماده ای داشته باشند که کم کم15 تا 17 ساعت پریده باشند و بالا ترین ساعتی که ایشان آورده اند نیز 19.31بوده اگر غیر از این است اصلاح کنید
با سلام،
خیر، تا جائی که بنده اطلاع دارم ایشان در سال ۱۹۷۶ با ساعت ۱۸:۰۷ برای جوجه رکورد ثبت کرده اند که به عبارتی میشه ۲۳ سال بعد از آغاز همخونی.
زیبا بود استفاده کردیم اگر شما بزرگوار اجازه دهید تا عکس چهار جفت از کبوترها را برایت بعنوان هدیه بفرستم اگر قابل دونستید ما چندتا کبوتر آشغالی داریم بد نیستند گندم را بهتر از جو دوست دارند البته خودمون نمیگیم دوستامون میگند البته باید اینجوری حرف زدن من را ببخشید دوست عزیز
محمد رضای عزیز،
خوشحال میشم عکسهاتون را به ایمیل بنده بفرستید. hamidzia@hotmail.com
سلام آقای حمید ض. و مجید ز. خسته نباشید. کامنت زیر رو در وبلاگ شمیران گذاشتم اما اصلا از جواب آقا تهرانی راضی نیستم و سفسته کرده. میشه شمام حقیر را راهنمایی بنمایید. یکدنیا تشکر و سپاس.
با درود به آقای دکتر تهرانی مهربان . چون گفتید که میشه انتقاد کرد ، خدمتت عرض میکنم . شما در جواب محمد مهدی فرمودید که (چون رطوبت بالا و شرجی بودن یک معضل بحساب می آید ) ..در جای دیگه در جواب رضا ۵۶۶۴ گفتید که( باز هم به وی کبوتران باصطلاح بغل کاری و یا نیمه مرغوب ۴ یا ۵ ساعتی با صورتی گول زن بدهند که در هوای مناطق شمالی تا ۷ یا ۸ ساعت هم بپرند ) حالا سوال اینجاست که چطور در شمال ایران که همه و خودتون میدونید که شرجیه کبوترها ۲-۳ ساعت بیشتر میپرند؟ چون رطوبت بالا و شرجی بودن یک معضله، مگه نه؟ به نظرتون این گفته شما ضد و نقیض نیست? بعظی وقتها تو گفته هاتان اینجور چیزها دیده میشه. از پاسختون تشکر میکنم.
نازنینم حاج حسن پرسادمهر،
کلام شما چون صادقانه است، هیچگاه موجب دلخوری نمیشود.
بله، گفتوگوها را باید در همان مسیر اصلیاش ادامه داد، ولی بهخاطر حساسیتی که موضوع ایجاد میکند، گاه نمیشود به حاشیهها بیتوجه بود.
درخواست اینجانب از دوستِ پیشکسوتی چون شما این است که از انتشار تجربیات خود برای نسل جوان دریغ نفرمایید، بهویژه اگر گفتار شما همراه شود با تصاویری از گنجهها و پرندگان شما که در این شکل، بهتر میشود معانی و دیدگاهها را تشریح کرد و جاانداخت.
در باب موضوع علم و تجربه: شکی نیست که هر چقدر یک فرد از لحاظ تئوریک و علمی مسلط باشد، باز تا این علم را به آزمون و محک تجربه نگذارد، علماش ارزش کاربردی نخواهد داشت. همانطور که عالیجناب حافظ میفرماید:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
ولی در کنارش، اتکای صِرف به تجربه نیز خود تکرار مکررات است و افتادن در دام فرسایش. برای اینکه طرحی نو دراندازیم، بایستی ایدههای نو را چاشنی ایدههای کهنه کنیم تا از درهمآمیزی آنها، به راهی کاربردیتر دست یابیم. بر این اصل، نمیشود گفت که از میان تجربه و علم، کدامیک بر دیگری ارجح است. هر دوی اینها دوشادوش همدیگر حرکت میکنند و در کنار هم معنی میدهند.
ضمناً در مورد سنوسال من اشتباه نکرده بودید: هر چند سن شناسنامهایام چهل سال است، اما در دل همان بیست ساله هستم و امیدوارم همینطور هم بماند:)
دوستدار؛
مجید
سلام مجدد
پس اگر ما بخواهیم روندی که شما ترسیم کرده اید را طی کنیم حداقل به 3 سال زمان نیاز مندیم ، اگر اشتباه فکر کرده ام آن را اصلاح کنید
با سلام آقای حیدری عزیز. اگر به نمودارها توجه کرده باشید هر ردیف نمودار بیانگر یک سال است. همانطور که بارها عرض کردم راهی بس دشوار است. کبوتر پروران در اروپا، آمریکا، پاکستان و هندوستان و دیگر اقصی نقاط دنیا این کار را کرده اند و به نقطهای رسیده اند که دیگر احتیاجی به همخون جفت کردن ندارند. آقای گردون هیوز ۲۰ سال اینکار راا کرد تا کبوترانی بسازد که ۱۸ تا ۲۲ ساعت بپرند. خودتان ملاحظه کنید.
http://en.wikipedia.org/wiki/File:Hughes-inbreeding.jpg
دوستان گرامی سلام .آقا مجید گل خسته نباشید وناراحت از کلام بنده حقیرنشوید.... به اینکه اگر شما ریش سفیدی دیدید که مخالف علمی کردن مسائل است.. آن ریش در آسیاب سفید شده نه در گذر ایام. همه پیشکسوتانی که بنده می شناسم بدنبال علمی کردن کبوتر بازی در ایران بوده وهستند تا در نتیجه جایگاه درست وحسابی که این ورزش لازم دارد در ایران بزرگ برسد..وهمانطور که میبینید بنده هم یکی از کسانی هستم که تشویق اساسی همه دوستان را وظیفه خود دانسته وخواستار موفقیت همه دوستان چه جوان که اصل ودوام کار است وخوب پیشکسوتان که جایگاه مخصوصی دراین راه پر فراز ونشیب دارند.دوست عزیزم شما در کلامتان باعث سر در گمی حداقل من شده اید... بصورتی که بنده هم شما را یک جوان 20 تا 25 ساله تصور کردم واز شما معذرت میخوام.. دوست من بنده 53 ساله ام وبا شما آنچنان تفاوت سنی ندارم واز این بابت خوشحالم والبته که همیشه خود را شاگرد دانسته ام ومیدانم .در هر حال کسی که سالیان دراز عمر خود را در این راه گذارده است... اگر حتی یک کبوتر خوب نتوانسته باشد درست کندحتما او در معرفی ژن بد میتواند به بنده( والبته نه شما)..... کمک شایانی بکند وبنده از آنها هم تشکر کرده ومیکنم ودیگر اینکه وارد این مباحث خارج از موضوع دیگر نشوید(خواهش میکنم) و به اصل مطلب که علم بهتر است با ثروت (ببخشید) یا تجربه و کدام در اولویت..پرداخته تا دوستان عزیز وبلاگتان حوصله شان سر نرود..و اگر به بنده حقیر اجازه بدهید در کامنت بعدی هم جواب آقای مرادی را وهم آقا حمید گل که گفته بودند( تجربه بنده است) در مورد کبوتر ایرانی چرا استثناء است.. از پر گوئی خود معذورم ببخشید ودوستدار همه عشق بازان ایرانی این مرز وبوم مقدس حسن پرسادمهر
ضمنا من به شما توهین نکردم این شمایی که نظر مخالف را بر نمی تابی من صریح و قاطع صحبت می کنم چون به کارم ایمان دارم و خواستی نتیجه زحماتم هم را می تونی ببینی ولی شما ؟؟ نمیدونم 10 تا جوجه بگیری که یکیش خوب باش !!!!
سلام خدمت آقا مجید ز پسر جانم فکر کنم خام تر از این صحبت ها باشی متاسفانه و امیدوارم که روزگار همه ما را پخته تر کن شاگردی که همیشه شاگرد بمون پاداش خوبی به استادش نداده این و نیچه میگه من خوشحال میشم اگه شما چیزی به این کار اضافه کنی نه ناراحت البته نه شما شاگردی نه من استاد جسارت نکرده باشم خدای نکرده ولی درست و منطقی باش - حالا دوست دارم ٍآی پی من و چک کنی و بگی مال کجامٍ؟ٍ!!!!! ولی خواهشا تو همین فضا اگه اشتباه کردی بیا و اعتراف کن خودش باعث پیشرفتت می شه هر وقت خواستی از ٍآی پی چای دیگه برات کامنت می گذارم
من ایرانم و مهندس کامپیوتر پس ازٍآی پی رو بیخیال خواستی دوباره از کانادا یا شیکاگو کامنت می گذارم برات دوست داشتی آمدی ایران قرار بگذار هم و ببینیم بدرود
مجید جان سلام
در بعضی از جواب های شما نسبت به کامنت دوستان با جمله هایی برخورد کردم که میخواستم بدانم درست است یا نه ، و شاید بنده حقیر به اشتباه متوجه شدم .
آن گونه که من متوجه شدم شما تا به حال گفته اید که در همخون جفت کردن امکان این هست که از 10 جوجه ای که به این روش میگیریم 9 تای آن به نتیجه ای که دلخواه ما است نرسند و باید از رده خارج شوند و شاید یک جوجه آن چیزی که مد نظر ما است شود
می خواستم بدانم این جمله ها گفته شده یا اینکه بنده حقیر اشتباه متوجه شده ام
سلام.
بله این احتمال وجود داره.
جناب پرویز با سلام.
ما اینقدر خاماندیش نیستیم که فکر کنیم با چهار تا یادداشت، آدمی سندار را که یک عمر با باورهای غلط روز را شب کرده بشود تغییر داد! شما نیز سعی نکنید با اصرار بر نادانستههای خود و توهین در عام و لفافه به ما، در حرکتِ بهپیش و فضای گفتوگوی سالم این وبلاگ اخلال ایجاد کنید.
ضمناً آی پی شما چک شد و بر خلاف آنچه سعی دارید به خواننده القا کنید، در شیکاگو زندگی میکنید نه ایران!
امیدوارم در کامنتهای بعد پرویزی را ببینیم که با رعایت ادب و نیز رعایت فارسینویسی درست، پای مفید مشارکت در بحثها باشد.
جناب حاج حسن پرسادمهر، با درود فراوان.
چنانچه مطالب این وبلاگ و کامنتها را بار دیگر مرور بفرمایید، خواهید دید که نهتنها ما احترام خاصی برای قدما و پیشکسوتان قائلیم، بلکه فرهنگ حرمتگذاری به پیشکسوتان در این وبلاگ بهجد ترویج و تشویق شده است. آنچه بهمیراث به همهی ما رسیده است، نتیجهی زحمات و خونِ دل خوردنهای این بزرگان بوده است.
نکتهی ظریفتر از مو اما این است که تلاشهای ما برای ارتقای کیفی کبوتر ایرانی نه در تقابل با پیشکسوتان این رشته، که در راستای همان تلاشها است. کسی اگر پیشکسوت واقعی این رشته باشد، نهتنها از رشد کیفی این پرنده به دست نسل پس از خود دلگیر نمیشود، بلکه از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد. غیر از این اگر باشد، باید گرفتاری را در خود آن فرد جست.
نکتهی دیگر که خود به آن واقفید این است که سن و سال هر چند مهم است، اما تعیینکننده نیست. ما در دوران مکتبخانه زندگی نمیکنیم که ریش سفید حرف اول را بزند! من به عنوان مردی چهلساله، راه را برای جوانترها باز گذاشتهام که با دیدگاههای نو خود به من بیاموزند و ایرادهای مرا اصلاح کنند. این رسم تعلیم در دنیای ماست. برای انتخابات ریاست جمهوری نمیگردند ببینند چه کسی مسنتر است؛ کسی را مردم انتخاب میکنند که صلاحیت بیشتری داشته باشد. در ثانی، مگر هر کس سالیانی کبوترداری کرد باید او را پیشکسوت خطاب کرد؟ باید دید نتیجهی کار او چه بوده و فعالیتهایش تا چه حد مفید بوده و الا، اگر به هر کسی بر مبنای سناش لقب پیشکسوت بدهیم، جایگاه این لغت را نزول دادهایم.
از جنابعالی که دل در گرو ارتقای این پرندهی اهورایی دارید سپاسگزاری میکنم.
موفق باشید.
سلام اقاحمید عزیز منظورم سوالی بود که در همین وبلاگ مطرح کرده بودم اما موقع نگارش پسر شیطونم اونقدر موها گوشهام رو کشید غلط املایی زیاد شد که از شما دوست عزیز معذرت میخوام وهمچنان منتظر پاسخ از طرف این اساتید هستم.باتشکر
منظورتون اینه؟"باسلام وخسته نباشید خدمت دو عزیز بزرگوار ضمن تشکر بابت عکس ومطلب زیبایی که گذاشتید یک سوال برای من مبتدی پیش اومده که امید وارم یا شما یا اقا پرویز عزیز یا حاج حسن بزرگوار محبت کنند وجواب منطقی وعلمی به بنده بدهند (با توجه بودن ما درعصر اطلاعات وعلم) اینکه بفرمایش دوستان نسلهای اروپایی ومسافتی با روشهای همخون تکثیر میشوند ولی در چند نسل پیاپی نه از هوش برگزیدهها کم میشود ونه از سوی انها با توجه به ساعات بالای تیپلر ها(۲۲/۰۵) وبرگشت سریع وخوب مسافتی ها(۱۰۰۰تا۱۵۰۰کیلومتر) ولی در مورد کبوتر ایرانی گفته میشه که از ساعت وهوش وسوی انها کم میشه واین چیزیه مدتی فکر منو مشغول کرده لطفا اگه میشه دوستان جواب حقیر روبدن ممنون میشم. با تشکر از اقاحمید واقا مجید عزیز"
همانطور که خودتون فرمودید، هیچ دلیل وجود نداره که کبوتر ایرانی از این امر مستثنی باشه. من هم از آقای پرسادمهر نیز همین سوال ر کردم که چرا فکر میکنند که کبوتر ایرانی مستثناست، ایشان فرمودند که تجربه ایشان است. که بنظر من جواب قانع کنندهای نیست. همخونی درست دقیقا بر خلاف آنچه عرف است هوش را زیاد و سؤ را بهتر میکند. خودتان دیده اید که کبوترهای مسافتی حتی میتوانند اعداد را بشمارند. و تنیس روی میز بازی کنند. بهرحال من هم با شما موافقم.
http://www.nytimes.com/2011/12/23/science/pigeons-can-learn-higher-math-as-well-as-monkeys-study-suggests.html?_r=3&fb_source=message
سلام حمید آقای گل.آقا یک عکس از کفتر کاسنی میخواستم - فرقشم با کفتر جهنمی چیه؟ من تا همین ۲-۳ سال پیش اسم جهنمی به گوش خودم و خیلی ازدورو بریهام نخورده بود - یه موضوع دیگه اینکه بعضی از سرورای خودم تو نام گذاری کفترا دقت نمی کنن اون چیزی که لفظ خودشونه را برای فلان خال رو مینویسن مثلا -( سفید مرغابی -سوسکی بقالی و....) این باعث میشه بعضی از دوستان تازه کار به اشتباه چیزی رو یاد بگیرن و تو آینده بد جا میفته - حدودا ۱۰-۱۵ سال پیش ما تو محلمون انواع کاکلی هارو (پس کاکل - کاکل کاشیو...) میگفتیم اما الان این جون تر ها همه میگن شاخ دار من نمی دونم این لفظ از کجا آوردن
آرش جان سلام. این مبحث اسم گذاری برای کبوتر تبدیل شده به یک آش شعله قلمکار. هر کس هر چیزی که مایل است میگوید. دلیل آنهم این است که هیچ استانداردی برای این اسامی وجود ندارد. بعضیها حتی اسامی قدیمی را لوث میکنند. بهمین دلیل من از ابراز نظر معذورم. اسامی کبوتر چیزی نیست که باعث پریدن یا نپریدن کبوتر بشود. بنظر من شما نباید هیچ ابائی از گذاشتن اسم ساده عقلانی روی کبوتران داشته باشید. این مشکل در بین کبوتر بازن سنتی اروپا نیز وجود داشته است که با توجه به علمی شدن آنها این اسامی به اسامی علمی با توجه به پشت آنها تغییر پیدا کرده، بجز مواردی که بسیار واضح است. برای مثال اسم علمی "سرور سبز" با توجه به پدر و مادر آن میتواند این باشد، "سرور هتروزایگوت/ زاغ سبز/ سرخ مغلوب هتروزایگوت". حالا دیگر کسی نمیتواند بگوید که این سرور سبز نیست بلکه سرور نقرهای است.
سلام حضور عزیزان اقاحمید واقا مجید
ا سلام خدمت اقا ی تهرانی
دومطلب میخواستم عرض کنم 1-سوالی که در قسمت نظرات وبلاگ کبوتر ایرانی کردم وهنوزجوابی به ان داده نشده واز شما هم میخوام نظری به سوال بنده داشته باشید2- این اقای محمد مهدی عزیز دوست خوبم شما کجای ساحل شمال بازی میکنید که اینچنین نظری دارد ایا بواقع در شمال کبوتر ها کرده اید. بنده از همه دوستانی که با حرف این دوست عزیز موافقند از طرف دوستان گروبند شهرمون دعوت میکنم یا در روزهای تمرینات ویا در روزهای گرو این دوستان که پرنه های شکاری بعد از گرفتن کبوتر سرش را برای صاحبش پایین میاندازند ببینند وانموقع نظر خود را اعلام کنند(البته باتعداد تلفات 6.7 تادرروز)منتظر حظور شماو پذیرایی ازشما دو ستان در شهر امل.باتشکر از شمابنده این نظر را در سایر وبلاگها میذارم تادوستان دیگر هم مطلع بشن
دوست عزیز آقای مرادی سلام. یکی از مواردی که ما از ابتدا با مدعیان این رشته بحث کرده و بر آن استواریم همین مورد است. اگر کبوتر پروری نداند که کبوتر در هوای شرجی سخت تر از هوای گرم میپرد، باید به مهارت ایشان شک کرد. مثالی که بنده در اوایل زدم، مرطوب کردن پرهای کبوتر با اسپری و پراندن آن بود( شبیه چیزی که در شمال ایران یا کانادا بخاطر شرجی بودن هوا اتفاق میافتد). بارها من و دوستان کبوتران خوبمان را به شمال (رشت و انزلی) فرستاده بودیم که متأسفانه جواب نمیدادند. بله دوست عزیز به نظر من کبوترانی که در شمال جواب بدهند کبوتران بسیار با ارزشی هستند. حال مساله پرندگان شکاری خود معضل دیگریست. منظور شما را از وبلاگ کبوتر ایرانی متوجه نشدم!! لطف کنید آدرس را بفرستید. ممنون.